۱۳۸۶ تیر ۱۲, سه‌شنبه

غزلی برخاسته از جان تقدیم به دربار همایونی

این غزل٬ پیشکشی ناچیزی است به خاک پای اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی٬ شهریار ایران:

ما شکستیم بیا٬ وارث ایران برگرد

سرو آزاد تو به میهن یاران برگرد

تو پر از روح حقیقت٬ تو پر از نور سپید

به تن شب زده خسته بی جان برگرد

ای سراپا سحر و صبح و سخاوت٬ یارا !

به سیه خانه ی سرکوب پریشان برگرد

تشنه گی سوخت مرا در عطش صعب کویر

آه مُردم! تو بیا معنی باران برگرد

ما گنه کار و سیه روز و لجن آمالیم

شاه شاهان، تو به این جمع پشیمان برگرد

تو نسیم خنک و خوب شکفتن هستی

شهریارا! تو به این خانه ی ویران برگرد

تن پر محنت میهن به تمنای تو است

روح روشن٬ به سیه پیکر ایران برگرد.

_____________________

نگاشته شده در تاریخ چهاردهم تیر دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: