۱۳۸۶ دی ۹, یکشنبه

مقاله منتشره در نیوزویک به قلم ملوکانه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی

ماجرای پیچیده و مبهمی امروز٬ ذهن ملت ایران و همینطور دنیا را مشغول ساخته است و همواره دو راه به شکل ادواری از سوی دنیا مطرح می شوند:

۱- سازش و پای میز مذاکره نشستن با رژیم واپسگرایان اسلامی.

۲- گزینه نظامی و حمله به خاک ایران.

بی شک هر دو راه برای ملت ایران زیان آور هستند و صد البته اگر کمی عمیق تر به این دو راه بنگریم٬ برای رژیم اسلامی سودمندند.

در میانه غوغای مردان دنیای سیاست برای مطرح نمودن این دو راه و به نوعی سیر پینگ پونگی احمقانه٬ جهت فرصت بخشیدن به حکومت دستاربندان تا بتوانند به سلاح اتمی نزدیک تر شوند٬ شاه شاهان و فرزانه ترین انسان٬ همان بزرگ پادشاهی که بهای یک گوشه چشم او تمام خلقت خداوندی ست٬ ذات ملوکانه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی - که جان ناقابلم فدای نام ایشان باد- همواره و در هر مقاله و یا پیامی بر "راه سوم "تاکید می فرمایند. معظم له بر این جمله گهربارشان بارها و به عناوین و شکل های گوناگون پای فشردند: "تجهــیز و پشتگرمی دادن به ملت ایران، بجای جنگ و یا مذاکرات بیهوده و بی انتها".

کمی منصفانه و بادید بازتر نگاه کنیم آنچه می تواند به سود ملت ایران و تمامیت ارضی ما قرار گیرد٬ پذیرفتن این نظر و گردن نهادن بر امر همایونی است. وگرنه شل کن- سفت کن همچنان ادامه خواهد یافت تا هم ج.ا را به مقاصد شوم خود نزدیک ترکند و هم اینکه بنیادگرایان و اسلام پناهان با بهره جستن از مظلوم نمایی٬ خود را در صحنه جهان طور دیگری جلوه دهند.

سه شنبه بیست و هفتم آذرماه امسال٬ ذات همایونی ابرپادشاه ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی اراده فرمودند تا مقاله یی را در نشریه نیوزویک بین المللی Newsweek به قلم ملوکانه نگارش کنند.

مقاله همایونی با این عنوان آغاز می شود:«ایران و ایرانیان را نباید هرگز با دیکتاتوری مذهبی حاکم برکشور اشتباه گرفت». ذات اقدس همایونی شهریار ایران در این مقاله به مقوله "روحیه شهادت طلبی مرگ و خرافات"و شکست چنین روحیه یی در غلبه بر روح ملت ایران می پردازند و ضمن بیان مخالفت آشکار با حمله نظامی به میهن شان ایران٬ تصریح می فرمایند باید فرصت داد تا مذاکره و دیپلماسی نیز زمان لازم خود را طی کند. رضا شاه دوم در ادامه خاطر نشان می کنند: "آنــان که "روش" را با "هدف" اشتباه می گیرنــد و می اندیشنـــد که می شـود از طریق مذاکره با جمهوری اسلامی به راه حل نهایی رسید، موجب تاسف هستند".

معظم له ضمن فرمایشات شان بحث انتخابات در حکومت الله را٬ قدرتمندانه به چالش کشیده و فرمودند:"علیرغم آن که حکومت اسلامی همواره به انجام انتخابات متعددی که برگزار نمـوده است، مباهات می کند، حقیقت این است که هیچ یک از این به اصطلاح انتخابات نه آزاد بوده اند و نه بی طرفانـــه". این جمله اعلاحضرت نیز باز گواه بر این حقیقت انکار نشدنی است که رژیمی تا این اندازه شیاد و دون پایه٬ در هیچ فرمولی قابل اصلاح نبوده و تنها راه نجات ایران٬ جایگزینی آن با یک آلترناتیو مردمی و سکولار است.

برگردان فارسی مقاله منتشره اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی شاهنشاه ایران زمین را در زیر ملاحظه کنید:


«ایران و ایرانیان را نباید هرگز با دیکتاتوری مذهبی حاکم بر کشور اشتباه گرفت»

از زمان گروگـان گیــری سال ۱۹۷۹، اوضاع میان ایــران و آمریکـا در یک حالت جنگ اعلام نشده ای قـرار دارد که با تحریکات ملایــان آغـاز گردیــده و با مرور زمــان رو به وخامت فزاینده ای نهاده است. از آن زمان تا کنــون «آمریکا ستیـزی» علنا نقش غیرقابل انکاری را بعنـــوان اساس و پایــۀ اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایفـــا نمـوده و مذهبیون حاکم بر ایران همــــواره سیاست مقابله با منافع آمریکا و متحدانش را در سراسر جهان و بویژه در خاورمیانه و جهان اسلام دنبال نموده اند.

امروز، نتایج حاصلــه از تقریبا سه دهــه، تبلیغـــات ماجراجویانــه و وحشت آفرین، بدلیل نگرانی جدی دربـــارۀ اهداف اتمی ایـــران، همراه با ایجاد تشنج در مناطقی بمانند عراق، لبنان، فلسطین و افغانستان، به نحوی تشدید یافتــه که شایعۀ خطرناک یک درگیــری مهیب را در منطقه رواج داده است.

در طی سالیان متمادی، مردم ایران، هزینه پرداز سیاست های خصمانه و ناخوشایند رژیم بوده اند که موجب انزوای کشور در جهان، و سرکوب و فقر ایرانیان در داخل شده است.

علیرغم آن که حکومت اسلامی همواره به انجام انتخابات متعددی که برگزار نمـوده است، مباهات می کند، حقیقت این است که هیچ یک از این به اصطلاح انتخابات نه آزاد بوده اند و نه بی طرفانـــه و یا براساس ضوابطی که مانـــع از شرکت کاندیداهــای حقیقی مردم در پروسه انتخابات نگردد. انتخاب شخص احمدی نژاد چنان شرم آور بود که حتی بعضی از رقبـــای دست چیـــن شـــدۀ او ماننــد، رئیس جمهور سابــق و رئیس پیشیـــن مجلس، او و طرفدارانش را علنا به «تقلب و دست کاری» در صندوق های رای متهم کردند.

بنابراین، حقیقت توام با واقعیت آنست که ایران را نباید هرگز با دیکتاتوری مذهبی حاکم برکشور اشتباه گرفت و حسابشان را از هم جدا ننمود. حقیقت دیگری که باید به آن توجه نمــود آن است کـــه روحیــۀ «شهادت طلبی، مرگ و خــرافات» آنچنان که در جمهوری اسلامی نهادینه شده است، از ابتدا در غلبــه بر روح ملت مـــا، شکست خــورده است که بهترین شاهد آن دفاع شجاعانۀ بانــوان و جوانــان است که حدود هفتاد درصد از جمعیت کشور ما را تشکیل میدهند.

جمهوری اسلامی در ضمن از دست دادن پشتیبانــی ملت ایران، اینک علاوه بـر روبرو بودن با جدی ترین بحران بین المللــی در طول حیات خود، هم زمــان و همچنان درگیــر چندین مسئلۀ بحرانی داخلی نیـــز می باشد که در اصل حاصـل، اقتصاد بیمار و متزلزل متاثر از فساد و رشوه خواری است. در این شرایط تنها امیـــد رژیم برای باقی ماندن در مسند قـــدرت، تهدید دنیــای خارج به منظور جلوگیـــری از هر عکس العمل جـدی و یا هرگونه مداخلــه درجهت کمک رسانی به مــردم ایران، هم زمان با پـــرداختــن و تشدید سیاست سرکوب و ارعاب مردم در درون کشور، می باشد.

من به دفعــات مخالفت خود را با حملــۀ نظامی به میهنم ابـــراز کرده ام. ضمنـا تردیدی نیست که باید فرصت داد تا مــذاکره و دیپلماسی نیز زمان لازمـۀ خود را طی کند. ولی آنــان که "روش" را با "هدف" اشتباه می گیرنــد و می اندیشنـــد که می شـود از طریق مذاکره با جمهوری اسلامی به راه حل نهایی رسید، موجب تاسف هستند.

در تحلیل نهایی، راه مقابله با تهدید ناشی از کسانی که نام اسلام را به بهای نابـود کردن آرامش و رفاه ملت ایران سیاه کرده اند، تنها می تواند با آنچه که من آن را بعنوان «راه سوم» نام می برم، به مبارزه و رویارویی خوانده شونـــد. یعنی: «تجهــیز و پشتگرمی دادن به ملت ایران، بجای جنگ و یا مذاکرات بیهوده و بی انتها».

درحالی که درگیری کنونی کلا بر روی اهداف اتمی ایران تمرکز دارد، اغلب ایـرانیان امیدوارهستنــد که این مقابل فرصتی را فراهم کند، تا بــا پشتیبانی معنوی جهانــی، آنان بتوانند با موفقیت، حاکمیت مستبـــــد و مذهبــی را با یک حکومت دموکـــرات سکولار جایگزین نمایند.

تا آن زمان که آزادی، دموکراسی و حقوق بشر، مورد اجرا و احترام کامل یک حکومت مسئول در تهران که به رفاه ملتش متعهد باشد، قرارگیرد، صلح و امنیت در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان همواره در خطردائمی خواهد بود.

لینک به تارنمای ملوکانه پادشاه ایران رضا شاه دوم پهلوی

_________

نگاشته شده در تاریخ یکم دی ماه دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

۱۳۸۶ دی ۴, سه‌شنبه

در آستانه یلدا سروده یی تقدیم به پیشگاه اعلاحضرت همایونی رضا شاه دوم پهلوی

معاشران گره از زلف یار باز کنید

شبی خوشست٬ بدین قصه اش دراز کنید

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند

وان یکاد بخوانید و در فراز کنید

هرآن کسی که درین حلقه نیست زنده به عشق

بر او نمرده به فتوای من نماز کنید

این روزها٬ شور و شوقی باز مردم را فرا گرفته است٬ تکاپوی برگزاری شب یلدا٬ در کنار خویشان و عزیزان. ملت ما این روزها در اندیشه شب یلداست. درازترین شب سال که در واقع به استقبال زمستان می رویم و واپسین فصل سال را می آغازیم. برای آنهایی که پابند بر اصالت های ملی هستند-نه افرادی که عادت وار سنت های کهن و ارزشمند ایرانی را تکرار می کنند و بیش از تکراری هرساله - و البته مسرت انگیز- لحظه یی بر آن تامل نمی دارند.

از راه رسیدن شب چله٬ فرا رسیدن نوروز باستانی و تمام مناسبت های خجسته ایرانی٬ شادی انگیز نیست. زیرا ما به تلخی واقف هستیم معبود و نورچشم مان٬ نزدیک به سه دهه است غربتی سنگین بر روز و شب آن حضرت و بستگان جلیل القدرشان تحمیل شده است. شب یلدای امسال نیز٬ چون سایر شب های یلدا٬ برای پادشاه فرزانه ایران ذات اقدس ملوکانه رضا شاه دوم پهلوی٬ در دیاری بیگانه سپری می شود. در میان مردمانی که بنا بر فرهنگ و آداب خود قادر به باور اصالت های ملی ما نیستند و هیهات آنکه زیر و بالای هستی فدای یک گوشه چشم اوست٬ سی امین یلدا را در تبعید می گذراند.

این سپید سروده ی برآمده ازجان را به خاک پای اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی آنکه چشمانش قبله گاه خداوند است٬ پیشکش می دارم:

چشم های یلدایی بی آغاز

که از سرچشمه نگاه تان

هزاران ابر٬ اندوه خدا

به میعاد شکفتن می رسند

این چندمین یلدایی ست که در غربت خورشید

صبحی دوباره را به تماشا می نشینید؟

یلدای شب شکن

ای مژده دوباره باور آفتاب

در آفاق اندیشه ها

اکنون به کدام سرانگشت اعجاز

پیام آور هزاران هزار فردای روشن تاریخ می شوید؟

ای نگاهت٬ نگاه بان ریشه های روییدن

ما را از وسوسه پلک زدن هایت گریزی نیست

وقتی در راز هر نگاهت

خجسته ترین بشارت بیداری باغ پنهان است

یلداترین نگاه شب آلود

آیا به پیشباز چشم شما امشب

شرفیاب خواهم شد؟

در بستر ستاره خیز نگاه تان

پیغمبران اثیری، به معراج ماه رسیدند

تا جبرییل چشمان خیس تو اندکی

از آیه های شگرف آفتاب تلاوت کند

یلدای بی کرانه ی لبریز تلالو

بی روشنای چشمان شاعرت

در ثانیه های سکوت شبانه شکستیم

کی می آیی؟

واژه ها از بیم عبور شب پرستان

دیگر رنگ به چهره ندارند

در منتهای دیجوری این دیر خرابه

ستاره باران چشم شماست که دفتر دلتنگی ام را

از انبوه باغ و بهار و بنفشه رنگین می کند

شاهزاده ی اشعار شبانه

دور از ابدیت چشمان شما

اسیر ازدحام پوسیدنیم

با گلویی لبالب از شرنگ بغض های نشکسته

خلوت شبانه، بی مستی چشمانت

شوکرانی ست مکرر

بی سایه سار چشمان روشن تان

سایه ها بر قامت توهم من پیچیدند

دور از نگاه شهرآشوبت

شهر من آبشخور عابران ظلمت است

که عاصیانه٬ کورسوی هر کلامی را تازیانه می زنند

یلدای بی سرانجام مرا

جز دریچه چشمان شما

راهی به روشنای مشرقی طلوع فردا نیست

شاهزاده شعر و شکوه و شکفتن

در ظلمت غریب نگاهت

پروردگارانی شب زده خفته اند

لابه لای زنجیر ناگزیر یلداهای عمرم

تنها به ایزد روشنی امید دارم

که شهامت خلقتی دوباره را

در لایتناهی نگاه تو می بیند

خدایی که ساعتش را

با ساعت چشم تو تنظیم می کند

خدایی که در خمارخانه چشمانت

مست از فتح قله های آفرینش

شیطان شوم شهر مرا

به انزوای مطلق تاریخ می برد

خدایی که با هر بار پلک زدن تو

تولدی دوباره را تجربه می کند

خدایی که می داند

بی نگاه تو اگر باشد

حتا در ذهن زلال ملایک

رنگی از جبروت خداوندیش نیست

...با دست های یخ زده

بر پیکر برهنه شب می نویسم

خورشید از پشت نگاه تو طلوع خواهد کرد.

_________

نگاشته شده در تاریخ بیست و پنجم آذر ماه دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

۱۳۸۶ دی ۱, شنبه

پیام ذات همایونی اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی به مناسبت روز حقوق بشر

نوزدهم آذرماه خورشیدی برابر با دهم دسامبر میلادی٬"روز جهانی حقوق بشر" بار دیگر گذشت. حقوق بشر که برای ملت ستم دیده ایران دیگر واژه دور از تصوری است. از آن روز تاریک و غمباری که شاهنشاه فقید آریامهر٬ میهن خویش را ترک گفتند و آن خاندان عظیم الشان تبعیدی طولانی را آغاز کردند٬ حقوق انسانی مردم ایران لگدکوب تازه واردانی جاهل و غاصب شد که هرگز برخاسته از مردم و یا جزیی از مردم نبودند که بیگانگانی بیش نبوده و نیستند.

هر روز و ماه و سالی٬ از سلطه دستاربندان اهریمن گذشت "حقوق طبیعی و اولیه هم میهنان"بیشتر آماج تفکرات پوسیده و اقدامات ماجراجویانه و نابخردانه حکومت الله شد.

یگانه منجی ایران و برترین سرور فرزانگان و محبوب قلب عاشقان وطن٬ شهریارخوبان٬ شاه شاهان، مهربان ترین مهربانان و معبود ملت ایران اعلاحضرت همایونی رضا شاه دوم پهلوی برای خاطر این روز٬ اراده فرمودند تا پیامی صادر کنند. پیامی که از جانب نگار است و روح فزا. پیامی تازه از سوی ابر انسانی وصف ناشدنی که یاد و نام "او" آرامش بخش دل هاست:

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار

ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار

نکته روح فزا از دهن دوست بگو

نامه خوش خبر از عالم اسرار بیار

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام

شمه یی از نفحات نفس یار بیار.

متن کامل پیام معظم له به شرح زیر است:

دوشنبه 19 آذر 1386

هم میهنان عزیزم،

امروز در سالروز جهانی حقوق بشر و در آستانـۀ شصتمین سالگــرد صدور اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و بهنگامی که سازمـان ملل متحد آمادۀ برپــایی برنامۀ یک سالـه برای بزرگداشت این منشور تاریخی است، تمام مواد این اعلامیه در سرزمین ما زیرپا نهاده میشود.

مضحک است، در حالـی که میـراث اخلاقی و فرهنگی ملت ما، یکــی از مهمتریــن عوامل الهام بخش حقوق بشر بشمار میرود، شهروندان ایرانی، از بیشتر آزادی های اولیه محروم هستند.

امروز سازمان عفــو بین الملل و دیگر سازمان های ناظــر، ایــران را تقریبا در ردۀ بالای لیست کشورهای ناقض حقوق بشر قرار میدهند.

طی
۲۸ سال گذشته، هیچ بخشی از جامعــۀ ایران، از ستم ها مصون نبــوده است. زنان، جوانان، کارگــران، روزنامه نــگاران، روحانیــان مستقل، کشاورزان، دانشگاهیان، اقلیــت های مذهبی و قومی، همه به نوعی، هدف خشونت های آشکار قرار گرفته اند.

رهبران جمهوری اسلامی، نهایت تلاش خود را برای خدشه دار کردن تصویر شکوهمند کشور ما انجام داده اند و مردمان ما را به عنوان مُبلغان تروریسم، افــراد متعصب و ناسازگار و سرشار از تنفرمعرفی کرده اند. آنان برای حفظ و بقای قدرت سیاسی نامشروع خود، حقوق فردی شهروندان ایرانی را، در مسلخ ایدئولوژی واپسگرا قربانی کرده اند.

برای من کاملا روشن است که ملت ما به زودی خود را از کابــوس کنونی رها ساختــه و میراث راستین خویش را بعنوان دژ محکم حقوق بشر و نگاهبانان آزادی و کرامت بازپس خواهد گرفت.

من با پشتیبــانی کامل از فعالیت های سازمان ملل در پیشبــرد حقوق بشــر از هم میهنانم و نیز از جامعۀ جهانی می خواهم که یک صدا و باتفاق، با تمامی شیوه های نقض حقوق انسانی شهروندان ایرانی که توسط دیکتاتوری ملایان اِعمال میشود، مخالفت ورزند.

خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی


لینک به سایت همایونی رضا شاه دوم پهلوی

_________

نگاشته شده در تاریخ بیست و دوم آذر دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

۱۳۸۶ آذر ۲۸, چهارشنبه

گفتگوی نشریه الوطن با ذات ملوکانه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی

ای که بر ماه از رخ مشکین نقاب انداختی

لطف کردی سایه یی بر آفتاب انداختی

گنج عشق خود نهادی بر دل ویران ما

سایه دولت برین کنج خراب انداختی

باده نوش از جام عالم بین که بر اورنگ جم

شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی

روزهای نخستین آذر امسال "احمد زکریا"٬ گزارشگر نشریه پرتیراژ الوطن چاپ کویت، موفق شد به محضر همایونی شاه شاهان اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی شرف یاب شود و کسب اجازه از آن حضرت داشت، تا مصاحبه یی را با معظم له انجام دهد. این مصاحبه با توجه به وضعیت بحرانی منطقه و همچنین لگداندازی های حکومت جور و جنایت اسلامی و دیدگاه های چند گونه یی که نسبت به موقعیت و سیاست کشورهای عربی وجود دارند، بسیار استراتژیک و شایان اهمیت بود.

آنچه در زیر مشاهده می کنید٬ حاصل پرسش های احمد زکریا و پاسخ های ملوکانه اعلاحضرت رضا شاه دوم می باشد. پیش از آنکه گفت و گو را بخوانید ذکر این نکته را لازم می دانم، گزارشگر عرب زبان نشریه الوطن، با نوع و شیوه سخن گفتن با پادشاهان چندان آشنا نبوده و در ضمن سوالات خود٬ از آن حضرت٬ رعایت القاب و شئونات صحبت را نکرده است و گاهی حتا اعلاحضرت را تنها با نام "رضا پهلوی" خطاب کرده که به علت رعایت در امانت نوشتاری، تغییری در آن ندادم و پیشاپیش از هم میهنان عزیز و میهن پرست٬ به خاطر شیوه صحبت گزارشگر عرب و بی تجربگی وی پوزش می خواهم:

الوطن: چاپ کویت
احمد زكريا
سه شنبه 6 آذر 1386

برگردان فارسی مطابق با متن عربی است.

تیتر(جمله یی از فرمایشات ذات کبریایی اعلاحضرت):

تلاش میکنم تا نظامی دموکراتیک و لائیک برپا شود، و (خود) ملت ایران مسئلۀ بازگشتنم را به قدرت تصمیم خواهد گرفت...

و اینک جزییات این گفتگو:

احمدزکریا: بطورکلی، نظرتان دربارۀ سیاست های رژیم ایران، چیست؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی: باید طبیعت بنیادگرایی رژیم مذهبی در ایران را مد نظر قرارداد، تا بتوانیم نیت های او را درک کنیم. از سال 1979 میلادی، سران رژیم، از خود خمینی گرفته، شروع به صادرکردن ایدئولوژی تندرویانۀ (خود) کردند. هدف اساسی رژیم ایران، همانا قراردادن دیگر رژیم ها (ی منطقه) در همان چارچوب نظام خود بود. آنهم به هدف تاسیس خلافت اسلامی جدید شیعه، که در قانون اساسی (خودشان) هم اشاره شده است. برای برآورده شدن این هدف، رژیم تلاش میکند، تا فشارهای داخلی اش (برمردم ایران) ادامه داشته باشد، و در عین حال در خارج ایران، دست به اختلافات منطقه ای و جهانی میزند، تا کسی متوجۀ معایبش (درداخل) نشود.

ا.ز: آیا خواهان دوباره بازگرفتن سلطنت ایران هستید؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی:من به جوهر آیندۀ ایران، و نه به شکلش اهمیت میدهم. هدف سیاسی من درحال حاضر، رهبری حمله ای قوی، علیه رژیم مذهبی و خلع آن، و تبدیل کردن آن به رژیمی مدرن، لائیک، دموکراتیک و پارلمانی. هنگامی که این هدف برآورده شد، ملت ایران به صندوق های رای میرود، و با آزادی تمام، کسی را که بر آنها حکومت کند، انتخاب می کند. آیندۀ من را خود ایرانیان، تعیین می کنند. و من آمادۀ خدمت به آنها هستم، در هرجایی که مناسب می دانند.

ا.ز:ارزیابی شما نسبت به اعدام هایی که از سوی رژیم ایران صورت میگیرد، چیست؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی: رژیم ایران با مشت خفه کننده، و با نیروی وحشی گری خود، و سرکوب هرآنکس برعلیه او قیام کند، هم چنان ادامه می دهد. (رژیم حاکم برایران، تحمل هیچ نوع مخالفتی را از سوی مردم ندارد. او از آغاز با بکارگیری وحشی گری در سرکوب مخالفانش، تا حال حاضر، این سیاست را ادامه داده است). رفتارها و اعمال نادرست (غیرانسانی) همانند، اعدام های علنی، سنگسار زنان، و اعدام جوانان خردسال، شیوه های وحشیانه ای است، که رژیم آن را بکار می برد، تا به کسانی که از او جدا میشوند، (مخالف او هستند) هشدار دهد. (درواقع) این شیوه ها با زندگی شرافتمندانۀ انسانی (کاملا) مغایرت دارد.

ا.ز: دیدگاه تان نسبت به روابط ایران با کشورهای عربی چیست؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی: قبل از هرچیز، بایستی در پی دولتی دموکرات و مسئول در برابر شهروندانش باشیم، این دولت سعی خواهد کرد، فضایی از اخلاص و گرمی با همسایگانش داشته باشد. برآن دولت لازم است که نیرویش را بهدرندهد، چون منطقۀ ما، عرصۀ تاخت وتاز میان شرق و غرب، و شمال و جنوب بوده، همانند دوران جنگ سرد. امروز همان کشمکش ها را داریم، ولی بصورت های مختلف تجلی می کند، از جملۀ آنها خطرتسلیحات، و افزایش مسابقۀ تسلیحاتی درآن.

درآینده، ما از طریق دوباره بازسازی پیمان ها و تقویت روابط فرهنگی و حل اختلافات قدیمی و سرمایه گذاری با کشورهای منطقه، تلاش خواهیم کرد. زمان هم تمام زخم ها را خوب می کند، تاریخ و آیندۀ ما، بهیچ وجه از هم جدا نمی شوند. به این نسل امیدوارم، و از طریق دوستانی که در منطقه دارم، (میتوانم بگویم) که امکان تحقق آن در آینده نزدیک بسیاراست.

ا.ز: شما چگونه تهدیدهای رژیم ایران به کشورهای حوزۀ خلیج (فارس)، مبنی بر استفاده از سلول های خوابیده (عواملش در این کشورها)، جهت تخریب را ارزیابی می کنید؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی: این همان طبیعت (چهرۀ واقعی) رژیم نظامی ایران است. پای بندی اش به صادرکردن ایدئولوژی خود، شکل های گوناگونی دارد، شدیدترین آنها، استفاده از ابزار تروریسم و مهمات نظامی است، (که خود اینها) ابزار او در سیاست خارجی اش می باشند. رژیم ایران در بکارگیری هر شیوه ای برای تحقق این ایدئولوژی تردید نخواهد کرد، حتی اگر (رسیدن به این هدف) منجر به بهم ریختن ثبات و امنیت کشورهای همسایه شود.

ا.ز:رضا پهلوی را درکجای لیست اپوزیسیون ایران قرارمی دهید؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی: نقشی حیاتی در متحد کردن تمام گرایش های اپوزیسیون انجام میدهم، تا اینکه، بنا براصولی یگانه، گرد هم آیند، تا در برابر دشمن مشترک قرارگیرند.

ا.ز: آیا یک اقدام نظامی آمریکا علیه ایران را پیش بینی می کنید؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی: قبلا مخالفت خود را با هرنوع حملۀ نظامی برعلیه کشورم را اعلام کرده ام. راه بهتری هست با هزینه ای کمتر و قانونی، که همان کمک به ملت ایران است، تا اینکه خودش، و با دست خویش، خود را از این رژیم نجات دهد. فشارهای مردم بر رژیم، بهمراه فشارهای اقتصادی، و سیاسی جهانی، به ملت ایران، کمک خواهد کرد، تا این رژیم را سرنگون کند.

ا.ز: موضع شما نسبت به فعالیت های اتمی ایران چیست؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی: آنچه که واضح است، کشورهایی که در قبل از انقلاب اسلامی، تکنولوژی هسته ای را در اختیار ایران، قرارمی دادند، امروز با هم متحد شده اند، تا تحریم هایی را علیه رژیم (فعلی درایران) اتخاذ کنند، تا مانع شوند، این رژیم دارای آن تکنولوژی باشد (که بتواند از آن استفادۀ نظامی کند). این مسئله به شفافیت و مسئولیت برمی گردد. (حدود) سه دهه از نظام مذهبی درایران (می گذرد)، شاهد چهرۀ سرکوبگرانۀ این رژیم، و پشتیبانی اش از تروریسم و به خطر انداختن (ثبات) منطقه و عدم شفافیتش را دیده ایم. رژیم (در داخل) بر برگ ملی گرایی متعلق به حاکمیت ایران و حقش در داشتن این تکنولوژی بازی می کند. این رژیم باید بداند که ایران، و قبل از اینکه او بقدرت برسد، این حق را قبلا هم داشت، و در نتیجه باید بداند که رفتار و اعمالش باعث شده، که این حق ایران در داشتن تکنولوژی هسته ای، بدلیل اینکه خود او اعراف و قوانین جهانی را محترم نمی شمارد، نادیده گرفته می شود.

دراینجا لازم است، اشاره کنم، که رژیم ایران، براین باوراست که داشتن بمب (اتمی) راز بقایش خواهد بود، چون به اعتقاد او این بمب از او وزنه ای خواهد ساخت، آنهم در شرایط وخیم نیروی نظامی معمولی اش، درمقایسه با غرب. ( به باور رهبران رژیم) زیرچتربمب اتم، این رژیم می تواند به تروریست پروری اش ادامه دهد. در اینجا پرسشی مطرح است، که آیا جهان تحمل آنرا خواهد داشت؟ به اعتقاد من خیر.

ا.ز: موضع شما نسبت به ایرانیانی که ریشه های عرب دارند، چیست؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی: ایران یک کشوری است که دارای 70 میلیون جمعیت، و قرن ها اقوام و فرهنگ ها و ادیان (ومذاهب) مختلفی را همچون یک موزائیک دربرگرفته، غنی بودن تمدن ایران، بعلت ذوب شدن همۀ این هویت ها بوده است. به اعتقاد من، کرد، عرب، بلوچ، (لُر، آذری) و شیعه و سنی و مسیحی و کلیمی، باید چنین حس کنند، که دربرابر قانون مساوی هستند (و از حقوق مساوی برخوردارهستند). یگانه راه تضمین این مساوات برقراری رژیم دموکراتیک و لائیک، مبتنی بر اعلامیۀ جهانی حقوق بشر. و این چیزی است که جهت تحقق آن تلاش می کنم.

ا.ز: آیا آرزو میکنی که پادشاه ایران شوی؟ اگرشدی رفتار شما با کشورهای حوزه خلیج (فارس) و بویژه کویت چگونه خواهد بود؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی:(تمام) تلاشم این است که میهنم را (ازچنگ) رژیم فعلی آزاد کنم. اما مسئلۀ آرزویم، این خود ملت است که نوع و شکل نظام حکومت آینده را تعیین می کند. با در نظرگرفتن تاریخ کشورم، من مطمئن هستم که نظام پادشاهی مشروطه، همانند آنچه که در ژاپن، و اسپانیا، و انگلستان، و سوئد هست، مناسب خواهد بود (بهترین گزینه خواهد بود)، تا دموکراسی در کشورمستقرشود، و به رشد و توسعه کمک کند.

من مطمئنم که منطقۀ ما شاهد دوره ای تازه از دوستی و امنیت و رفاه خواهد شد. برای برقراری روابطی دوستانه با کشورهای همسایه، نسل من یک روز را، و یا فرصتی را، از دست نخواهد داد، تا به این هدف برسد. اعتماد و دوستی را پایه گذاری، و از کشمکش ها دوری خواهیم کرد. من به روابط میان دو ملت ایران و کویت افتخارمیکنم. بسیاری از خانواده ها، و در طول سالهای متمادی، روابط محکم (ی میان دو ملت) از طریق ازدواج ها، بوجود آورده اند.

ا.ز: نظرشما نسبت به جزایراماراتی (ایرانی)، مورد اختلاف با ایران، چیست؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی: بسیار (بین ما) مسایل مشترک هست که میتوان برپایۀ آنها با برادران در امارات، روابط سازنده داشته باشیم. دورۀ کشمکش و رویارویی به دورۀ اعتماد و دوستی تبدیل خواهد شد.

ا.ز: آیا اعتقاد دارید، که ایران در مسئلۀ عراق دخالت منفی دارد؟

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی: بسیاری از دلایل مادی هست که نشان میدهد ایران بطورمنفی در امور (داخلی) عراق دخالت میکند. و این دو دلیل دارد، اولی، اینکه رژیم ایران نمی تواند در برابر یکی از همسایگانش که در حال برقرارساختن ثبات داخلی اش، و تشکیل دولت لائیک و مدرن می باشد، ساکت بماند (بی تفاوت باشد). دوم اینکه، کمک به نا آرامی ها در عراق، به جمهوری اسلامی این فرصت را میدهد، تا درکشوری که دو شهر مقدس شیعیان، یعنی نجف و کربلا، وجود دارد، نقشی داشته باشد.

از سایت محترم ایران ب ب ب برای قرار دادن این مصاحبه ارزشمند سپاسگزاریم.

پس از نگارش:
یک ساعت پس از به روز رسانی پست حاضر، نخستین فردی که پیام گذاشت- و پیام او را در بالای نظرات با نام مریم ملاحظه می کنید- پافشاری می کرد، مصاحبه بالا متعلق به ذات ملوکانه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی نیست٬ بلکه جعلی است و ایشان چنین مصاحبه یی انجام نداده اند. البته این خانم - که آدرس وبلاگی هم از خود نگذاشته و به نظر می آید از حرفه یی های اخبار سیاسی هم نباشند- دلیلی برای سخن شان نیاوردند، جز اینکه گویا محتوای سخنان همایونی به مذاق وی خوش نیامده و عجبی نیست وقتی که انسان های معمولی مطلبی را، فرای درک و حیطه شعور خود بشنوند، آسان ترین راه پیش پای آنها انکار است و به نوعی پاک کردن صورت مساله.

بنده به این عزیزخوش طینت و تازه وارد توضیح دادم و حتا لینک مربوطه را در سایت ذات اقدس همایونی رضا شاه دوم در پاسخ به او درج کردم و البته این هم وطن، دقت نکرده و بار دیگر اعتراض خود را با یک نام دیگر و به صورت خصوصی ثبت کرد، بر آن شدم تا لینک مصاحبه آن حضرت را با نشریه عرب زبان الوطن قرار دهم تا جای شک و شبهه یی باقی نماند. شایان توجه است غیر از بنده بسیاری از وبلاگ ها و سایت های مبارز و میهنی "گفتگوی اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی با نشریه الوطن"را بازتاب دادند، از جمله سایت ایران ب ب ب – که لینک آن را در پایین مصاحبه می بینید- و خوب این هم وطن ساده و صادق مان اگرچه می توانند، با تمام سایت های نامبرده گلاویز شوند و به آنان اعتراض کنند اما عقل سلیم فرمان می دهد که ما در برابر واژه واژه درج شده در سایت پادشاه ایران، سر تعظیم و کرنش آورده و زبان به کام بگیریم .

یک فرد ایرانی٬ اگر آگاه اجتماعی باشد قاعدتن رهبری و سروری پادشاه ایران را پذیرفته و بر هیچ فرمایشی از سوی ایشان خرده نمی گیرد و باور دارد:"چه فرمان یزدان چه فرمان شاه..."و آن کسی که خودش را خارج از سیطره فرمانروای ایران" رضا شاه دوم "دانسته و تعلقات دیگری(!!!)دارد، نمی فهمد و بر "نفهمیده "حرجی نیست برود و به تعلقات خودش بپردازد. حقیر ادعا و افتخاری جز خدمتگزاری و چاکری دربار رضا شاه دوم پهلوی شهریار ایران و شاه خوبان ندارم و جز ارادت به خاندان بزرگ سلطنت پهلوی٬ بضاعتی در چنته نیست. به قولی:

سعدی افتاده یی ست آزاده

کس نیاید به جنگ افتاده.

لینک مصاحبه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی باالوطن

_______

نگاشته شده در تاریخ نوزدهم آذر دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

۱۳۸۶ آذر ۲۲, پنجشنبه

نه هر که چهره بر افروخت دلبری داند: یاوه سرایی اخیر زنان مبارز

در کنار پیام ها و بیانیه های رژیم نا به کار اسلامی، اخیرن "گروه زنان مبارز ایرانزمین" نیز بیکار ننشسته اند تا حکومت روبه زوال آخوندیزم را با سخنان سراسر مزورانه خود یاری کنند.

البته این گروه یا- آنطور که خودشان دوست دارند- حزب یا سازمان!!! بیش از یک نام و چند نفر هواخواه ناچیز، بضاعتی در چنته ندارد و شاید همین امر، قلم به مزدی چند زن آواره و نابخرد را تا اندازه یی توجیه کند. پس از اظهار فضل های پاره یی از جنبش های درون مرزی و برخی خود فروختگان آنسوی مرز، چشم مان به جمال زنان مبارز ایرانزمین هم روشن شد و به قولی: هر دم ازین باغ بری می رسد.

سرتیتر بیانیه گروهک سفاهت پیشه زنان مبارز!!! ایرانزمین چنین است: "رضا پهلوی سمبل خیانت به ملت(؟؟؟) ایران".

پیش از آنکه وارد هذیان ها و لاطائلات این بیانیه شویم ، بنده با کمال حیرت و کمی هم چاشنی خشم از این به اصطلاح مبارزین می پرسم: کدام ملت ایران؟؟؟کدام ملت؟ نکند همان ملتی را می فرمایید، که عروسک دست قدرت های اروپا شدند و جمهوری ضدمردمی اسلامی را در ایران بنا کرده و ابتدا زیر علم خیانت پیشه ملی مذهبی ها و نهضت آزادی سینه زدند و سپس به آغوش اوباش خمینی رفتند؟ همان ملتی را می گویید که یک موج اقلیت پر صدا بیش نبود و فریاد شعارهای توامان(خمینی حافظ دین و قرآن) و ( مهدی بازرگان نخست وزیر ایران) اش گوش فلک را آزار می داد؟ یا نکند منظور شما از ملت ایران٬ همان امت شریرپرور حزب الله است که ماهیت پلیدی چون شما و بدتر از شما دارد؟

ننگ نامه زنان مبارز ایرانزمین، در ادامه آروغ های مبارزاتیش، چند اتهام به ذات مبارک اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی نسبت می دهد که بخشی زاییده توهمات این روان پریش های مبارز و تعدادی دیگر نشخوار افاضات ریش بلندان حکومت الله است. البته مزین به اسانس مبارزاتی و به عبارتی کمی شسته رفته تر: "حمایت کردن از انتخابات دوره اول و دوم ریاست جمهوری خاتمی و به تعویق انداختن سرنگونی ملایان"، "دریافت کمک مالی از اکبر رفسنجانی" ، "طرح کردن رفراندوم و بازی نافرمانی مدنی برای به بیراهه کشاندن جنبش براندازی"، "قرار داشتن در مثلث انگلیسی فراماسونری ،صهیونیزم و اخوان المسلمین برای نابودی ایران و ایرانی..."،"گفت و گو و رابطه مستقیم با حسین خمینی در مورد انتقال حاکمیت از ملایان به پهلوی ها"و... پاره یی دیگر مانند همین ها، که ارزش پرداختن ندارند.

پیشتر از اینها هم گفته ام از یک موضوع بسیار خوشحال هستم و آن این که مخالفین خاندان عظیم الشان سلطنت پهلوی، در هر جمله خود جمله قبلی را به نحوی نفی می کنند و در ذات خود دچار پروداکس هستند. حقیر خود را در اندازه یی نمی بینم که بخواهم از ذات شکوهمند پادشاه خوبان و ناجی فرزانه ملت یعنی اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی جانبداری کنم، حاشا که این ساحت مقدس نیازمند جانبداری های چون منی نیست اما از شرف و ملیت و هویتم حق دارم دفاع کنم و مانند هر ایرانی حقیقی، به چند نفر دست نشانده که نقاب مبارزه بر چهره دارند، اجازه ندهم درباره یگانه افتخار میهنم اظهار نظر کنند.

زنان معاند- ببخشید- مبارز ایرانزمین!!

باید به این همه نبوغ!! شما آفرین گفت، اگر از سلول های خاکستری مغزتان کمی بیشتر خرج می نمودید احتمالن درمی یافتید، مطرح کردن" رفراندوم "به معنای آن است که ملت، خودش حکومت آینده را تعیین کنند و اگرمعظم له چنین طرحی را پیشنهاد فرموده اند، دیگر گفت و گو با حسین خمینی در ارتباط با انتقال حاکمیت از یدملایان به دستان مبارک آن حضرت، بسیار بی معناست. شما که از رایزنی های آن وجود مبارک با"حسین خمینی" هیچ چیز نمی دانید، بد نیست سکوت کنید تا افراد آگاه از ماجرا به این همه کوته فکری تان پوزخند نزنند.

ما مبارزان و شیفتگان واقعی ایران باور داریم، برای رسیدن به آزادی می توان با هر فرد آزاده یی به گفت و گو پرداخت و شما هیچ مدرکی در دست ندارید تا اثبات کند، نوه پسری" روح الله خمینی"، افکارشوم پدربزرگش را با خود به ارث برده است! اما حداقل چیزی که ما به چشم مان دیده ایم٬ توقیف های پیاپی حسین خمینی توسط رژیم وقت ایران است، زندانی بودن وی در خانه اش و...پیش از شما نیز جمهوری خیانت کار اسلامی از "حسین خمینی" زخم خورده بود، عجبی نیست که امروز شما نوکر صفتان رژیم نیز چنین بگویید.

شما با "قیام های بدون خشونت" مخالف هستید، پس به قاعده حامی حرکت های توام با خشونت هستید، چیزی شبیه گروهک تروریست مجاهدین خلق یا حزب منفور توده که تمام شان کپی برابر اصل همین رژیم اسلامی هستند، اقدامات خشونت آمیز و تروریستی مدنظر شما، فقط پیکر میهن را رنجورتر می کند و از ملت ما قربانی می گیرد، افسوس حیثیت میهن و جان ملت در چشم شما بی وطنان ارزشی ندارد.

در مورد "حمایت کردن از خاتمی"، اول از همه خاطر نشان می کنم٬ ایشان در هیچ مقطع زمانی از انتخابات رژیم وقت و از هیچ شخصیت حقیقی دست نشانده یی مانند خاتمی و دیگران حمایت نفرموده اند. شما مدعیان سست عنصر٬ برای حرف های تان هرگز قادر به ارایه مدرک نبوده و نیستید- که همین دست خالی و زبان بلندتان برای من و مانند من همیشه حیرت آور بوده است –تنها شیوه شما این است که برای پیشبرد باورهای پلیدتان در هر مقعطی، به شیوه یی خاص "دلبری" کنید.

لطف کنید و بفرمایید در زمان انتخابات خاتمی، خودتان چه می کردید؟؟ گویا همین امثال شما بودید که دختران نوجوان ایرانی را تحریک می کردید، به نام جوانان آزادی خواه و مبارز، در اتوبان ها سرنشینان اتوموبیل ها را وادار کنند به حمایت از خاتمی و اصلاح طلبان، برف پاک کن های شان را به حرکت درآورند!!! کاش لااقل کمی خجالت می کشیدید، از شما می پرسم اگر خاتمی بیست میلیون رای نمی آورد و به ریاست جمهوری نمی رسید، وضعیت گذشته و حال چه تفاوتی می کرد؟ جز اینکه دیوانه یی مثل "احمدی نژاد"یا تروریست دیگری مانند"ری شهری" یا آن گدای خرابات نشینی که دست روزگار امروز او را قصرنشین کرده(ناطق نوری)سکوی ریاست را برده بود و آن وقت شما مبارزان (!!)ساز دیگری کوک کرده بودید. حالا ناگزیر برای پاک کردن دامان ننگ آلوده مبارزاتی تان، متوسل به اتهام شده اید؟ آن هم به ابرمرد بی بدیلی که جایگاه بلند وی در تصور کوتاه شماها نمی گنجد؟

روزی که خاتمی مزدور، با ریاست جمهوری هشت ساله اش تنها یک قدم فاصله داشت، شماها چه می کردید؟؟؟ نکند خود را برای رقص در دیسکوتک های خیالی٬ در زیر لوای خاتمی آماده می کردید؟ یا مشغول طرح نقشه برای یک بازی جدید بودید...؟

ملت عزیز ایران٬ قربانی جهل و خیانت شما شد. مردم ایران مدت هاست گرفتار وعده های توخالی شما کاریکاتورهای مبارزه و مضحکه های سیاست هستند. امیدوارم در روزی که ملت، داد خود را از این رژیم خودکامه بگیرد٬ با شما نیز همان گونه تسویه حساب نکند...

مبارز نمایان!!! عزیز!

مردم ایران در طی این سه دهه، بسیار آگاه تر شده اند و دیگر شماها مجال فریفتن آنها را ندارید، بروید و یاوه های تان را پیش کسانی ببرید که مثل خودتان دایره شعورشان محدود باشد: حنای شماها دیگر نزد مردم ایران بیرنگ شده است.

زنان و مردان مبارز و اصیل ایرانی، شما را به پشیزی نمی گیرند. شما که نه شرف یک "زن"را دارید نه شجاعت یک "مرد"را و نه غیرت میهن را که بتوان نام "مبارز" بر شما نهاد. در عوض تنها دارایی شما، دهان گشاده به یاوه یی ست که به آن می نازید.

این زنان مبارز، که ظاهرن مدعی جنبش براندازی نیز هستند- پس لازم شد قدرشان!!! را بدانیم- از مثلث انگلیسی "فراماسونری"، "صهیونیزم" و "اخوان المسلمین" سخن گفته اند و این یکی دیگر واضح می سازد، آنان تنها پژواک صدای عمامه داران هستند و صدایی دیگرگونه از کوشش های بی سرانجام حکومت الله.

مبارزین ایرانزمین!!

کاش واقعن مبارز بودید و دار و ندارتان بیش از گوشه عزلتی در نا کجا آباد این کره خاکی بود تا به شما می گفتم صهیونیزم در جهت نابودی ایران و ایرانی قدم برنمی دارد، بلکه اربابان دستاربند شما هستند که انگشت دخالت شان مدام سر از کشور کوچک اسراییل درمی آورد و اگر هم روزی اسراییل بخواهد به ایران حمله کند، مقصرش هم رژیم اسلامی است و هم شما دست نشانده های جیره خوارشان. حال آنکه ابرپادشاه مان اعلاحضرت رضا شاه دوم همواره و با صراحت اسراییل و یا هرکشور دیگری را از حمله نظامی به ایران منع کرده اند؟

از فراماسونری گفتید و گویا فراموش کردید جناب دکتر "محمد مصدق" به آغوش آنان پیوست و نامه یی را که با دست خط مصدق کشف و پخش شده و در آن وی سوگند وفاداری اش به فراماسونری را مرقوم کرده بود٬ همه خوانده ایم.

چه می توان کرد، شما جمهوری پرستان و مصدق چیان قادر به زدودن این لکه های ننگ، از دامن مام میهن نیستید و نسبت های ناروایی که به آیین فرازمند پادشاهی می دهید دست کم آرام تان می کند...و اما اخوان المسلمین، آیا مطمئن هستید این یکی از یار و دوستان ریشه دار خودتان نیست؟ مگر همین گروهک افراطی اسلامی نبود که در هنگام صدور حکم اعدام نواب صفوی(یار تروریست همین اخوان المسلمین)، تیمی را به ایران فرستاد تا از نواب صفوی حمایت کرده و جلوی اعدام وی را بگیرند؟ مگر همین شما سینه چاکان جمهوری، اعدام نواب و عفونت هایی مثل او را به حساب ظلم و جنایت در دوران پرشکوه حکومت شاهنشاه فقید آریامهر نمی گذارید؟ مگر همین گروهک خرابکار اخوان المسلمین اکنون در مصر٬ زیر پیگرد قانونی نیست و مگر تمام دنیا از این قبیل مسلمانان دین مدار و تروریست اعلام بیزاری نکرده است؟؟؟

درباره دریافت کمک مالی از رفسنجانی و سایر موهومات درج شده در بیانیه این زنان مبارز، یافتن نکته انحرافی خفته در این ماجرا را می توان به مبارزین حقیقی ایرانی واگذار کرد. توجه کنید:

1- اعلاحضرت همایونی رضا شاه دوم پهلوی، با توجه به سرمایه گذاری های شان در پالایشگاه های نفتی امریکا و سایر اقدامات عمرانی یی که اراده فرمودند، در ایالات متحده انجام دهند، از زمره مردان ثروتمند می باشند، اگرچه زندگی شخصی معظم له و همچنین خانواده بلندمرتبه شان، بی نهایت ساده و بی تکلف و به دور از تجملات است، اما آنچه همه می دانیم آن است که خوشبختانه آن حضرت کمبود مالی ندارند.

2- مساله دومی که به نظر مهم تر و شاخص تر می آید، اکبر هاشمی رفسنجانی اگرچه بسیار متمول است و حساب دارایی های وی را حتا شاید خودش هم نداند، اما تمام منافع و ثروت و مکنت او در گرو بقای همین رژیمی است که تمام آزادی خواهان حق طلب دغدغه براندازیش را دارند. در این که جناب رفسنجانی یک جلاد و نوکر جاهل و تا کمرخمیده رهبرش "خامنه یی" است تردیدی نداریم اما او آنقدر احمق نیست که برای نابودی رژیمی که مال و حیثیت نداشته اش به آن وابسته است، مبلغی هزینه کند. حاشا که این مبارزان ایرانزمین، اندازه هاشمی رفسنجانی هم هوش شان قد نمی دهد...!

و حالا نکته انحرافی ماجرا این که آیا این زنان خیلی مبارز، با رفسنجانی در ارتباط و بده و بستان مالی هستند و حدیث نفس کرده اند، یا بر اساس دیکته حضرات از داخل ایران و حکومت وقت، طوطی وار این حرف احمقانه را تکرار می کنند؟

به عنوان واپسین نکته ،خطاب به این پس مانده های فریبکار جمهوری خواه ایران می گویم:

اگرچه آن هنگام که شاه شاهان و ذات اقدس همایونی رضا شاه دوم پهلوی قدم بر دیده مان بگذارند و به ایران بیایند، درست مانند همین امروز، شما بی مقداران مورد لطف و بخشودگی شاهانه خواهید بود و ما دلدادگان و عاشقان معظم له نیز شما کوتوله های سیاست را اصلن نمی بینیم که بخواهیم انتقام این همه سال" خیانت به ایران" را از شما بگیریم اما درست مثل گذشته در امروز و فردای تان انزوا و تنهایی سنگین٬ شما را بس است.

پدر ملت ایران، هرگز در ماهیت خویش خیانت کار نیست زیرا هر اقدام ایشان ریشه در بزرگی و کرم شاهانه دارد و کسی را لایقتر از "او" بر حفاظت از کیان میهن نمی باشد. خیانت کاران ابدی ایران، همین شما ولگردان سیاست هستید که در کلام تان و باورهای تان نه تنها منطق را نادیده می گیرید، بلکه حتا وجدان و شرف و هویت تان را نیز با هر جمله ی خود لگدکوب می کنید. لطف کنید و پیش از دم زدن از برابری حقوق زن با مرد، به دنبال هویت انسانی خود باشید و خودتان را پیدا کنید، بی تردید تا زمانی که سایه تفکرات شوم واپس گرایان اسلامی و همچنین گماشته های مفلوک آنها یعنی شما، بر ایران عزیز سایه انداخته است، نه زن و نه مرد از حقوق حقه خود بهره مند نیستند و ایران در حال حرکت در مسیر نابودی می باشد.

شما جوجه های سر از تخم برداشته و بی صاحب، می توانید، در رویای شیرین خود همیشه مبارز باقی بمانید، می توانید با تمام وقاحتی که در سرشت امثال شماست، نسبت به مقام بلند علیاحضرت شهبانو یا پادشاه ایران رضا شاه دوم و خاندان بزرگ پهلوی، هتاکی و اساعه ادب بکنید، شماها آزادی مطلق دارید تا در دنیای کوچک خود حس کنید بسیار بزرگ هستید، اما با قلب ملت ایران چه می خواهید بکنید؟

...با تمام این احوال، زنان مبارز ایرانزمین در سطر پایانی این بیانیه، مخاطب را ملت غیور ایران قرار داده اند، پس این زنان مبارزنما دقت کنند: همین "غیور بودن"ملت شریف ایران در روزی که معبودمان بازگردند، مبادا کار دست شما بدهد.

البته نیک می دانیم هیچ کلامی شما ورشکستگان به تقصیر را سودمند نیست زیرا:

آنکس که نداند و نداند که نداند

در جهل مرکب ابدالدهر بماند.

__________

نگاشته شده در تاریخ سیزدهم آذر دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی