۱۳۹۰ آبان ۳۰, دوشنبه

حمله به ایران آری یا خیر؟

شاید حمله نظامی کشورهای بیگانه به ایران، با توجه به اینکه مواضع حیاتی رژیم منحط اسلامی را نیز مورد حمله قرار می دهند، در نظر برخی افراد خوشایند و مطلوب به نظر برسد اما به واقع حمله نظامی هر کشور دیگری به ایران، حمله به اصل و اساس ملت ایران نیز هست.
   طی تاریخ، جنگ ها بیشتر از آنکه موثر و سودبخش بوده باشند، مضر و مخرب شناخته شده اند. مشاهدات تاریخی چه در گذشته و چه در عصر حاضر نشان می دهد، همواره معایب و مضرات جنگ ها بیشتر از منافع شان بوده است.
   بدیهی است که در صورت حمله ی خارجی به ایران – خصوصن از جانب امریکا و یا فرانسه – ارتش و سپاه پاسداران حکومت الله ظرف مدت زمانی بسیار اندک دچار از هم گسیختگی خواهند شد و بر خلاف مدعیات مضحک و خنده آورشان مبنی بر قدرت های خارق العاده یی! که دارند، بسیار سریع شالوده شان به هم خواهد ریخت و امدادهای غیبی نیز به کمک شان نخواهد آمد.
   اما مطلب اینجاست که سردرگمی و ضعف نیروهای تدافعی رژیم جمهوری اسلامی، به مثابه پایان کارشان نخواهد بود. صدالبته آنها در ابتدای کار، جوانان و نوجوانان چشم و گوش بسته یی را که سال ها با هذیان های شان تربیت کرده اند به مسلخ خواهند فرستاد و در پنهان مذاکرات شان را با نیروهای مهاجم آغاز خواهند کرد تا به سران حکومت فرصتی داده شود که به صورت ضعیف شده در قدرت باقی بمانند.
   پتیاره ی قدرت به گونه یی در برابر خامنه یی رخ نمایی کرده است که این مردک قاتل پست فطرت، محال ممکن است با یک حمله نظامی خارجی حاضر شود از آن چشم بپوشد. تنها عاملی که خامنه یی قاتل را از پای درخواهد آورد، رویارویی قاطع مردم با اوست و در واقع شنیده شدن صدای رسای ملت ایران، همان چیزی است که تصورش نیز خامنه یی را به ورطه هلاکت خواهد کشانید.
   دیدیم که هشت سال جنگ عراق با ایران، حاصلی جز خسارات مادی و جانی برای مردم ایران و مظلوم نمایی و حماسه سرایی های پوچ و مضحک برای رژیم اسلامی به همراه نداشت. اما زمانی که فیلم اسف بار شهادت ندا آقا سلطان در تمامی دنیا پخش گردید طوری لرزه بر اندام علی خامنه یی سفاک و هم اندیشان وی افتاد که مبلغ هنگفتی هزینه کرده و کوشیدند با توسل به دروغ و دوگانه گویی، حتا کمی از اثرات آن فیلم چهل و چند ثانیه یی و تکان دهنده را در اذهان مردم کمرنگ کنند که البته موفق نشده و ناکام ماندند.
   حمله نظامی به سود ملت ایران نیست که به ضرر آنهاست. بزرگ ترین حربه خود ملت ایران هستند و کشورهای خارجی زمانی صداقت خود را اثبات می کنند که از مردم ایران، پشتیبانی رسانه یی به عمل بیاورند.
______________________________
نگاشته شده در تاریخ سی ام آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

هیاهوی وال استریت – کدام جنبش؟ کدام مردم؟


 چند هفته اخیر رژیم منحوس اسلامی دستاویزی تازه پیدا کرده و خبرنگاران منفعل و بی عقل رژیم را به نیویورک کشانده تا از ماجرایی تخیلی گزارش تهیه کنند.
   صحبت دفاع از هیچ دولتی – امریکا یا هر کشور دیگر – نیست. اما بایستی واقعیت ها را دید و ملاک قضاوت را بر مبنای واقعیت ها نهاد نه تخیلات شخصی و آرزوهای سرکوفته. جمهوری متوهم اسلامی چیزی حدود سی و سه سال است که آرزوها و رویاهایی مضحک را پیرو گفته های خمینی گجستگ در سر می پروراند و سعی می کند با بضاعت بسیار ضعیف رسانه یی اش، در راستای متحقق شدن آن رویاهای غیر واقعی، حرکتی را آغاز کند.
   یکی از آن رویاهای بی معنی و مضحک رژیم، همانا سقوط دولت امریکاست!! طنزی که از فرط ابلهانه بودنش حتا خنده آور هم نیست. صدالبته نظام اسلامی که بنیانگذارش پیرمرد بی سواد و کژفهم و خبیثی چون روح الله خمینی بوده باشد، اهداف و آرمان های آن نیز بایستی یکسری تخیلات پوچ و بی معنا باشند و نظامی که رویای مدیریت جهان را می بیند همان نظامی است که از پس پاسخگویی به معترضین کشور خودش بر نیامده و در همین ایران، جواب راهپیمایی سکوت را با گلوله و باتوم می دهد.
   بدیهی است که نظام امریکا – خوب یا بد – بر پایه مردم سالاری است و قوی ترین ارتش جهان را در اختیار دارد و از بالاترین نرخ صادرات غیر نفتی جهان برخوردار بوده و بی شمار مردم در اقصا نقاط جهان، آرمان شان زندگی در امریکاست و... چنین نظام و سیستمی هرگز به بن بست نخواهد رسید(تاکید می شود الزامن صحبت بد یا خوب بودن نیست که دولت امریکا چون سایر دولت ها برخوردار از محاسن و معایبی است). بی آنکه بحث تحسین یا تحقیر امریکا باشد باید بدانیم که آنها شکست ناپذیراند.
   ماجرای خیابان وال استریت نه یک جنبش و نه یک نهضت است و دقیقن بر خلاف جنبش سبز که جنبشی آرمانی و حرکت گراست، ماجرای وال استریت اصلن جنبش نیست و در پس آن نیز آرمانی وجود ندارد. در کشور امریکا با تاریخ دویست و چند ساله یی که دارد بسیار بسیار جدی تر، پر جنب و جوش تر، معنی دار تر و پرهوادارتر از جریان وال استریت رخ نموده و بر حسب موقعیت، سیر خود را کرده و خاموش شده است. مشکل وال استریت نیست مشکل جمهوری دیکتاتوری اسلامی است که بیش از حد تخیل گراست و از یک رهبر خود مدار و مجنون(خامنه یی) برخوردار است.
   حتا آنهایی که بر اساس آموزش های بی معنی و بی ارزش نظام اسلامی، خود را دشمن سرسخت دولت امریکا می دانند به سود خودشان است که از وال استریت، رویا و آرمان نسازند چون دیر یا زود امیدهای شان نقش بر آب خواهد شد و بالعکس با شنیدن خبر سرنگونی نظام قتاله جمهوری اسلامی از خواب مستانه شان بیدار می شوند. همان اندازه که آرمان گرایی صفتی ممدوح و جهت دهنده است، رویا پروری مخرب و بازدارنده می باشد.
________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و چهارم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

نامه رضا شاه دوم پهلوی خطاب به مردم ایران

چندی پیش، شهریار و پادشاه ایران، آفتاب عالمتابی که مهرشان بر سراسر ایران، یکسان و بی منت است، طی نامه یی بسیار صریح و روشن، خطاب به هم میهنان از آنها خواستند تا با اقدامی ملی مانع از حمله نظامی به کشور عزیزمان ایران شوند.
  بالطبع یک حمله نظامی نمی تواند آزادی و سربلندی به ارمغان بیاورد که در نقطه مقابل آن، بیچارگی و مرگ را برای مردم سبب خواهد شد و این میان رژیم پلید اسلامی نیز دستمایه یی برای مظلوم نمایی پیدا می کند و در کل عواید حمله نظامی به ایران، به زیان مردم است.
  متن کامل نامه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی را در ادامه بخوانید:
هم میهنان عزیزم،
هوشیار باشیم، از آتش زیر خاکستر خشم جامعه بین المللی نسبت به رفتار حاکمان جمهوری اسلامی، احتمال بروز جنگ دیگری کشورمان را تهدید می کند.
نظام مستبد و تمامیت خواه اسلامی، بدلیل سیاست های غلط و غیرانسانی در عرصه داخلی و سیاست های مداخله جویانه و تنش آفرین در عرصه خارجی، از یکسو، ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را به نابودی کشانده و از سوی دیگر، باعث ایجاد بحران و آشوب در کشورهای منطقه و به خطر انداختن صلح و آرامش جهانی شده است.
دیکتاتوری جمهوری اسلامی، با نقض مستمر حقوق بشر، سرکوب خواسته های به حق و آزادی های بدیهی و اولیه مردم کشورمان، حیف و میل سرمایه های ملی، اختلاس های کلان، نادیده گرفتن معاهدات بین المللی و همچنین حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی و اسلامگرایان افراطی در منطقه، با سوءاستفاده از ثروت های ملی مردم ایران، کشورمان را با بحرانی عمیق روبرو ساخته و به انزوای کامل بین المللی کشانده است.
حکومت اسلامی برای انحراف اذهان عمومی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی، فقر و گرانی های کمرشکن، سرکوب و شکنجه زندانیان سیاسی-عقیدتی و مشکلات عدیده ایی که مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم می کنند، بدنبال برافروختن آتش جنگی دیگر است.
حاکمان جمهوری اسلامی، همانند گذشته جنگ را نعمتی برای ادامه بقای حکومتشان می دانند و بر این اساس، با اتخاذ سیاست های ماجراجویانه و تحریک آمیز، خشم جامعه بین الملل را بر افروخته و کشورمان را با خطر حمله گسترده نظامی روبرو کرده اند.
هم میهنانم،
در این شرایط حساس تاریخی که سرزمینمان ایران با آن روبروست، وظیفه همه بخش های جامعه بویژه نیروهای مسلح مدافع و مطیع حقوق و خواسته ملت است تا دست در دست یکدیگر، در چارچوب یک جنبش نافرمانی مدنی و با ایجاد شبکه های وسیع اجتماعی، برای اجتناب از بروز یک حمله نظامی که می تواند آغازگر یک سیر قهقرایی و پرهزینه برای مردم ایران باشد، به پا خیزیم.
بر همین اساس، از همه نیروهای سیاسی و مدنی ایرانی داخل و خارج از کشور، بار دیگر دعوت بعمل می آورم، تا با همبستگی، همدلی و اتحاد، حول یک هدف مشترک یعنی دستیابی به حقوق بشر و دموکراسی، کشورمان را از این شرایط بحرانی نجات دهیم.
تمام تلاش خود را بکار خواهم بست تا خواست صلح جویانه مردم کشورم را به گوش جامعه جهانی برسانم و خطاب به آنان تاکید نمایم که سرنوشت ایران نه با دخالت نظامی خارجی بلکه تنها باید توسط مردم ایران و با حمایت جامعه بین المللی تعیین شود.

توجه داشته باشیم که حمله نظامی الزاما منجر به سقوط رژیم جمهوری اسلامی نخواهد شد و می تواند هزینه های گزاف و جبران ناپذیری را برای مردم کشورمان و منطقه در بر داشته باشد. مشروع ترین و کم هزینه ترین راه برای گذر از نظام جنگ طلب جمهوری اسلامی، آزادی ایران به دست خود مردم ایران است.  
_________________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و دوم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی 

۱۳۹۰ آبان ۱۲, پنجشنبه

رسوایی سیزده آبان – لکه ننگی برای ایران


سیزده آبان بیش از هرچیز ما را به یاد چه چیزی می اندازد؟ روزی که حماقت مشتی ارازل و اوباش، موجب بی آبرویی همیشگی ایران در عرصه سیاست جهانی شد.
   به هیچ وجه مبالغه نیست اگر گفته شود، سیزده آبان کل حیثیت ایران را به باد فنا داد و کشور ما را در نظر مردم دنیا به عنوان کشوری با مردمان یاغی، وحشی، غیر متمدن و افسارگسیخته معرفی کرد.
   اینکه وحشی گری یک مشت اوباش با چراغ سبز مستقیم حکومتی نامشروع و تازه پاگرفته(جمهوری اسلامی)، سبب شود که سایر جهانیان به خود اجازه دهند ملت بزرگ منشی چون ملت ایران را با آن سابقه کهن تمدن و وجاهتی چند هزار ساله، با القابی زشت و توهین آمیز خطاب کنند، صرفن موجب تاسف است. اما دردناک ترین قسمت ماجرا اینجاست که ما می دانیم آن اقلیت هرزه صفتی که وحشیانه از دیوار سفارت خانه امریکا بالا رفته و کارکنان آنجا را در نهایت خشونت، گروگان گرفتند به هر حال از نژاد و تبار ایرانی بودند و همین شرم و سرافکنده گی ما را در مقابل خارجیان بسنده می کند.
   بدیهی است که زمان به عقب باز نگشته و لکه ننگ سیزده آبان سال 58 از پیشانی مردم ایران به سادگی زدودنی نیست. اما مشکل اینجاست که جمهوری اسلامی و ایادی آن هر روز یک خرابکاری تازه به بار آورده و بیش از پیش خودشان را در جامعه جهانی خفت زده می کنند. متاسفانه مردم ایران نیز ناگزیرند سهمی را در این رسوایی های متعدد حکومت اللهی پرداخت نمایند.
   هنگامی که جمهوری آخوندی به زباله دانی تاریخ بپیوندد و سیستمی مردم گرا زمام امور را در دست بگیرد، آن زمان می توان امیدوار بود که اثرات منفی روز سیاه 13 آبان در اذهان مردم جهان کمرنگ شود. با توجه به فشارهایی که از همه سو بر پیکره نحیف و رو به موت حکومت اسلامی وارد آمده و شدت گرفتن جنگ داخلی میان عناصر خود رژیم، می توان امیدوار بود که چنین اتفاقی در آینده بسیار نزدیک رخ خواهد داد.
________________________
نگاشته شده در تاریخ دوازدهم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی