۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه

پیام رضا شاه دوم به مناسبت روز جهانی کارگر

اقشار زحمتکش جامعه اگرچه بیشترین فشار شغلی را تحمل می کنند اما شوربختانه از حقوق اولیه خود نیز محروم اند. این واقعیت تلخ کمابیش در سرتاسر جهان وجود دارد اما نظام منفور جمهوری اسلامی که 32 سال پیش با شعار پوچ و بی محتوای حکومت مستضعفین بر سر کار آمد، بیشترین جفا را در حق کارگران و قشر کم درآمد مرتکب شده و می شود.


یازدهم اردیبهشت ماه روز جهانی کارگر است. به مناسبت فرا رسیدن این روز، مانند سال های گذشته پادشاه ایران بر حسب عطوفت و توجهی که همواره نسبت به اقشار ضعیف اجتماع، مبذول می دارند پیامی را به کارگران ایرانی صادر فرموده اند.

متن کامل پیام ایشان را در ادامه خواهیم خواند:

۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹0

هم میهنان عزیزم،

روز جهانی کارگر را به کارگران پرتلاش میهنمان شادباش می گویم. این روز در تاریخ مبارزات کارگران برای احقاق حقوق خود و از آن جمله حق تشکیل اتحادیه های کارگری، حق اعتصاب و حق برخورداری از یک زندگانی انسانی با معیشت کافی، نقطۀ عطفی محسوب می شود. امروز اگر در کشورهای پیشرفتۀ جهان، نمایندگان کارگران، سرمایه داران و مدیران اقتصاد با حق مساوی سر یک میز می نشینند، از برکت استقامت و شهامت خود کارگران است. امروز اگر کارگران و خانواده ها و فرزندانشان در جامعه از رفاه و احترامی برخوردارند که دیگر طبقات مرفه از آن بهره می برند، دلیلش حاتم بخشی این و آن دولتمدار نیست، بلکه اعادۀ حقی است که کارگران آنرا در راستای مبارزات عدالت طلبانۀ خود ستانده اند. آزادی در سرلوحۀ این حقوق درخشش دارد.

انبوهی از تجربیات به کارگران آموخته است که در پناه آزادی و دموکراسی بهتر می توانند درخواست های محقانۀ خود را جامۀ عمل بپوشانند. دیکتاتوری ها از هر نوع بیش و پیش از همه بر زورگویی و حق کشی نسبت به کارگران استوارند. درخواست های محقانۀ کارگران، از آنجمله افزایش دستمزدها، ایجاد بیمه های کار و اشتغالات، رفع مزاحمت از فعالیت کارگری، بهبود شرایط کار، حق تشکیل اتحادیه ها و... در رژیم های استبدادی و از آن جمله در میهن ما با اخراج، زندان و گلوله پاسخ داده می شود.

متاسفانه ایران ما یکی از سیاه ترین دوره های حیات خود را در بند یک استبداد ضد بشری و تاریک اندیش طی می کند که درجات خوف و خشونت، آزار و ستیزگی در آن با افزایش حق کشی و بگیر و ببند کارگران ملازمت دارد. با اینهمه آینده ای امید بخش در راه است زیرا تا ایران و ایرانی وجود دارد، پیکار با دیوان و ددان نیز برای پیروزی منشِ نیک ادامه خواهد داشت. آری، کارگران ایران پیشگام بازستانی حقوق حقۀ خود هستند و این حق از آن آنان خواهد بود. من از هیچ تلاشی برای دستیابی شما عزیزان به حقوق اساسی تان فروگذار نخواهم کرد.

خداوند نگهدار ایران باد

رضا پهلوی

پیوند به تارنمای شکوهمند اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی

______________________
نگاشته شده در تاریخ یازدهم اردیبهشت دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

خجسته باد ولادت والاحضرت شاهزاده علیرضا پهلوی

وقتی بهار وجود تو سبز شد هیچکس باور نمی کرد، خزان آن وجود نازنین را به چشمان خود ببیند. بهار خرم رخسار تو آنچنان سبز بود که پژمردگی در قاموسش نمی گنجید و معنایی نداشت.


هشتم اردیبهشت ماه، برابر با زادروز فرخنده یی است. تولد گلی خوش برگ و بو در بوستان خرم پهلوی. ولادت نیک مردی از تبار آفتاب که نام شان یادآور صبر و ایستادگی است.

فردا هشت اردیبهشت ماه، زادروز والاحضرت فقید شاهزاده علیرضا پهلوی می باشد. این نخستین سالی است که در کمال دریغ و افسوس، ما زمانی به پیشباز میلاد خجسته آن شاهپور گرانقدر می رویم که خود عزیزشان ما را ترک گفته اند و به جاودانگی ملحق گشته اند. این چه تلخ است که بخواهی شادباش ولادت نازنینی را بگویی که می دانی جای عزیزش میان روزهای تو خالی است و چه دشوار است که ناگزیر باشی از شادی و شادکامی بنویسی وقتی دل ات لبریز اندوهی مداوم است.

والاحضرت شاهپور علیرضا پهلوی فرزند شاهنشاه فقید آریامهر، به تاریخ هشتم اردیبهشت ماه 1345 خورشیدی در دامان پاک مادر شهبانوی شان دیدگان مبارک را بر سراچه آفاق گشودند. خبر ولادت ایشان به عنوان دومین پسر و چهارمین فرزند پادشاه فقید، همچنین سومین فرزند علیاحضرت شهبانو، قلب میلیون ها ایرانی را شاد نمود:

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

ارغوان جام عَقیقی به سمن خواهد داد

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت

که به باغ آمد ازین راه و از آن خواهد شد

آن جگرگوشه از کودکی شوق وافری به کسب علم داشته و در عین حال به موسیقی علاقه مند بودند. والاحضرت به گفته اطرافیان شان، کودکی پرجنب و جوش بودند. همچون برادر بزرگ ترشان برای ورزش اهمیت خاصی قایل شده و در چند رشته ورزشی نیز فعال بودند.

هنگامی که فاجعه یی به نام انقلاب در ایران به وقوع پیوست، شاهزاده علیرضا تازه به نوجوانی قدم نهاده بودند و در چنین شرایطی ناچار به ترک میهن محبوب شان شدند. والاحضرت یک سال بعد پدر تاجدارشان را برای همیشه از دست دادند که این ضربه مافوق توان کودکی در سن و سال ایشان بود. شاهزاده گرانمایه به رغم تحمل این داغ سوزنده، تحصیل علم را در دیار غربت پی گرفته و به مدارجی بالا دست یافتند. اما انگار داغ های ایشان تمامی نداشت چرا که سال 1380 خورشیدی، خواهر محبوب شان والاحضرت شاهدخت لیلا پهلوی به ابدیت پیوسته و برادر را تنها رها ساختند.

آن ابر مرد به تحصیل در دانشگاه پرینستون، کلمبیا و هاروارد ادامه داده و موفق به اخذ مدرک دکترا در رشته ایران شناسی پیش از اسلام شدند. لحظه لحظه عمر پربرکت ایشان در عشق به ایران سپری شد. عمر پرباری که هرچند بیشترین زمان آن در غربت و تبعید گذشت اما ثمرات گرانباری به همراه داشت. تز دکترای ایشان "مینوی خرد" نام داشته که پژوهشی کامل در تاریخ ایران باستان و فرهنگ اصیل پارسی به شمار می رود.

سرانجام والاحضرت جوان در تنهایی و غربت، در پی حادثه یی ناگهانی دلدادگان را ترک گفته و جام شراب جاودانگی را مستانه نوشیدند. جای پای ایشان اما روی تمام دقایق و ساعات مان نقش بسته است. یادشان، نام شان و کلام شان در خاطر ما تا همیشه تکرار خواهد شد.

هشتم اردیبهشت را گرامی داشته و به روح پرفتوح آن دردانه شاهپور، درود بی پایان نثار می کنیم. این عید فرخنده را نخست به پیشگاه پادشاه خوبان، اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی شادباش عرضه می داریم. آنگاه ولادت با سعادت والاحضرت شاهزاده علیرضا پهلوی را به مادر گرانجایگاه شان، شهبانوی ایران زمین، علیاحضرت فرح دیبا پهلوی تبریک و فرخنده باد عرض کرده، سپس به حضور مبارک والاحضرت شاهدخت فرحناز پهلوی، میلاد برادر کوچک فقید ایشان را تهنیت عرضه می داریم. همچنین این عید بزرگ را به پیشگاه والاحضرت ملکه یاسمین اعتماد امینی پهلوی و والاحضرتان شاهدخت نور، ایمان و فرح دوم پهلوی شادباش بسیار عرض می کنیم.

زادروز شاهپور علیرضا پهلوی بر یکایک ایرانیان خجسته باد...
__________________
نگاشته شده در تاریخ هفتم اردیبهشت دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

جعفر جوادی نماد مظلومیت ملت ایران


شادروان جعفر جوادی یکی از هواداران و پیروان آقای بروجردی، به دست دژخیمان رژیم اسلامی پرپر شد.

   آقای بروجردی که سال های متمادی است به عنوان مرجع تقلید شناخته می شود، به خاطر انتقادات صریح و بی پرده اش نسبت به خامنه یی و حکومت او، محکوم به حبسی طولانی مدت گردید. اتهام بروجردی از نظر رژیم اسلامی آنچنان سنگین بود که تا مدت ها بحث اعدام ایشان مطرح بود و هم اکنون نیز در زندان اوین تحت شرایط دشواری به سر می برد.

   بروجردی هم پیش از دستگیری و هم پس از آن هواداران بسیاری داشته و دارد. یکی از آنها جعفر جوادی بود که به عنوان جوانی از قشر مذهبی جامعه، به سمت و سوی افکار بروجردی سوق داده شده و از نگر خودش به عنوان فردی باورمند به اسلام، جمهوری اسلامی را به ضرر و زیان مذهب و نه به سود آن می دید.

   ایادی حکومت، پاییز سال 85 وی را بازداشت کرده، مدت ها در بدترین شرایط ممکن در زندان و زیر شکنجه های قرون وسطایی نگه داشته و سپس در حالی وی را رها کردند که وضعیت جسمی بسیار نامناسبی داشته و به علت ضربه مغزی دچار پارگی پرده های مغز شده بود.

   مشکل وخیمی که اگر زودتر به آن رسیدگی می شد شانس درمان را داشت اما مامورین جلاد بند 209 زندان اوین، او را دو هفته تمام بدون هرگونه امکانات پزشکی رها کردند. زنده یاد جوادی پس از آزادی اش مخارج سنگینی را برای درمان این آسیب مغزی هزینه کرد که متاسفانه ثمری نبخشیده و پانزدهم فروردین ماه، آرام و بی صدا به خیل بیشمار شهیدان راه آزادی پیوست.

    آقای جعفر جوادی نماد مظلومیت نسلی است که بی هیچ نقشی در شکل گرفتن انقلاب پلید 57، در چنین شرایط خفقانی قرار گرفته و رشد کرد. همان نسلی که در بازی احمقانه بزرگ ترهایش دخالتی نداشت و هیچ چیز جز بدبختی نصیبش نشد.
   وقتی رژیم اسلامی با قشر مذهبی، روحانی و هم رده های فکری خودش چنین معامله جنایت باری کند پس وای به روزگار روشنفکران و لاییک هایی که بخواهند رو در رو این سیستم منفور را به چالش بکشند.
   ولی فقیه نمی تواند و قادر نیست از روشی جز ارعاب، خشونت و ترور استفاده کند چون اگر غیر از این باشد شیرازه نظامش خیلی زود از هم خواهد پاشید.
   مردم ایران به راستی قربانیان بلاانکار اشتباهات خودشان هستند. همان ها که زمانی خود و یا پدران شان جذب دروغ ها و فریب های خمینی شدند امروز با چنگ و دندان می جنگند و قربانی می دهند تا پسمانده های خمینی گجستگ را از مملکت شان برانند. جعفر جوادی نیز این میان یکی از قربانیان است که سرنوشت دردناک و رقت بار وی، مظلومیت هم نسلانش را بیشتر آشکار می سازد.
 ___________________
نگاشته شده در تاریخ سوم اردیبهشت دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ فروردین ۳۰, سه‌شنبه

پیام شاهنشاه و ملکه به مناسبت درگذشت نابهنگام دکتر بیژن پاکزاد

به جرات می توان گفت شادروان بیژن پاکزاد در زمینه طراحی مد لباس از برجسته ترین نوابغ ایرانی بود. او با سعی و کوشش خود و به خاطر هوش و استعداد بالایی که از آن برخوردار بود توانست در رده موفق ترین ایرانیان خارج از کشور قرار بگیرد.


دکتر پاکزاد طراح عطر و پیراهن های مردانه، هم به خاطر خوش سلیقگی شخصی اش در زمره شیک پوش ترین مردان جهان محسوب شده و در عین حال به خاطر نبوغ و صداقت خود در عرضه محصولات ممتاز خودش، به ثروتی شایان توجه دست یافته بود.

زنده نام دکتر بیژن پاکزاد بخش عمده یی از عمر پربارش را در خارج از ایران به سر برد. اما نه تنها روحیه ایرانی و عشق به میهنش را حفظ نمود بلکه بخشی از ثروت خود را در بنیادهای خیریه و برای نجات و رهایی هم میهنان خود هزینه کرد.

روز جمعه بیست و ششم فروردین ماه، دکتر پاکزاد در محل کار خود دچار سکته مغزی شد و به بیمارستان انتقال یافت. به رغم تلاش پزشکان و انجام دو جراحی بر روی ایشان، بیژن پاکزاد متاسفانه روز شنبه بیست و هفت فروردین ماه، در سن شصت و هفت سالگی به دیار باقی رهسپار شد و تمام دوستان خود را در غمی عمیق فرو برد.

به مناسبت درگذشت نابهنگام پاکزاد، پادشاه ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی به همراه همسرشان والاحضرت شهبانو یاسمین اعتماد امینی پیامی برای همدردی با خانواده آن زنده یاد صادر فرمودند و در متن این پیام فعالیت های میهن دوستانه آقای پاکزاد را نیز مورد تحسین و تمجید قرار دادند.

متن کامل پیام مشترک رضا شاه دوم و ملکه یاسمین به شرح زیر می باشد:

با اندوه و تاثری وصف ناپذیر خبر درگذشت نابهنگام دکتر بیژن پاکزاد طراح مشهور ایرانی را دریافت کردیم.

بیژن پاکزاد از جمله ایرانیانی بود که هیچگاه به ریشه و اصلیت خود پشت نکرد و همیشه به ایرانی بودن خود پاکدلانه می بالید.

او با همتی والا و مبتکرانه هنری را به جهان عرضه کرد که نه تنها نام ایران را در این عرصه به جایگاهی درخور رسانید بلکه آنچنان که درشأن هنر ایرانی است برازندۀ بزرگان و نام آورانش کرد.

او ایرانی ای اصیل، والا و بی همتا بود، که دین خود را به میهن عزیزش ایران در یاری رسانی به بنیادهای ایرانی ادا می کرد. جای وی برای همیشه درجامعۀ ایرانی خالی خواهد بود و یادش همیشه در خاطرۀ هر ایرانی و هرکس که دکتر بیژن پاکزاد را می شناخت با احترام برجای خواهد ماند.

ما از صمیم قلب به دانیلا، نیکلاس، الکساندرا، مهتاب و سایر بازماندگان، دوستداران و جامعۀ ایرانیان این فقدان ناگوار را تسلیت می گوییم و برایشان شکیبایی و پایداری خواهانیم.

روانش شاد و یادش همواره گرامی باد

رضا و یاسمین پهلوی

پیوند به تارنمای ملوکانه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی

_________________________________________________
نگاشته شده در تاریخ سی ام فروردین دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه

چه کسی مسبب آوارگی ساکنان اشرف است؟


حمله ی نیروهای عراقی به اردوگاه اشرف و قتل عام وحشیانه مجاهدین، عملی مذموم و غیر قابل تایید است. در اینکه چنین حرکتی محکوم است جای تردیدی نیست. اما گذشته از رخداد این حادثه، در بطن پیدایش اردوگاه اشرف هزار حرف نگفته وجود دارد.
   چیزی که امروز در شهرک اشرف اتفاق می افتد مطابق با آرمان های شخصی مسعود و مریم رجوی نیست. آنها نیروهایی را می خواستند تا مطابق با الگوهای فکری خود مغزشویی کرده و به جهت منافع سازمانی خود – و نه آزادی ایران و ایرانی – به مسلخ بفرستند. آرمان های رجوی هیچ تفاوتی با آرمان های خمینی نداشت که این دو یار غار یکدیگر و حامی اهداف پلید هم بودند. آنچه رجوی را رو در روی خمینی قرار داد، فقط و فقط جنگ قدرت بود. در ایران سال 58 و زمانی که دخالت بیگانه و حماقت عده یی از خود مردم، میوه تلخی به نام انقلاب را فراهم آورده بود، مهره ها به سود روح الله خمینی رجاله چیده شده بودند و این میان جایی برای رویاهای رجوی نبود.
   رجوی جوانان ساده دل و کم تجربه را به اهداف سازمانی خود فرا خواند. آنچه که او مدنظر داشت تربیت عده بسیاری نیروهای آماده به خدمت و از همه چیز گذشته بود که در سایه دیکتاتوری صدام، ملیجکش مسعود نیز تا بن دندان مسلح باشد. اما دستاورد تلاش های رجوی اکنون عده یی انسان – بعضن جوان – بی نهایت درمانده و بی پناه است که در سخت ترین شرایط ممکن به سر برده و درحالیکه کاملن خلع سلاح شده اند، زیر فشار نیروی نظامی عراق نیز هستند که آن کشور را ترک کنند. هیچ ماوایی نیز در سراسر دنیا برای شان تصویر نمی شود.
   زمانی که مسعود رجوی هواداران خود را در قرارگاه اشرف سکونت داد، هدفش ایجاد یک اقتدار نظامی برای چیرگی بر ایران بود و در این رهگذر بسیاری از هم میهنان ما را بی گناه قربانی کرد. اما امروز رجوی در محاقی مرموز به سر برده و بسیاری از منابع غیر رسمی، از مرگ یا کومای وی خبر می دهند. همسرش مریم نیز در فرانسه میان پر قو دراز کشیده و هرازگاهی از سر دل سیری، در همایش های انگشت شمار هواداران فرانسه نشین خود شرکت می کند. در چنین وضعیتی جوانان مظلومی که زمانی خام سخنان فریبنده این دو نفر شده بودند بی پناهی و سیه روزی را با پوست و گوشت خود تجربه می کنند.
   در کنار جمهوری آخوندی، باعث و بانی آوارگی و قتل عام مجاهدین خلق، خود رجوی ها نیز هستند. البته در دنائت و پلیدی جمهوری اسلامی جای بحثی نیست اما ستمی که اکنون بر مجاهدین ساکن اشرف می رود، حاصل تفکر منحوس شخص مسعود رجوی است. بینشی که در بطن این سازمان نهادینه شده است از همان ابتدا بر پایه خون و خشونت بوده است. رجوی و خمینی دو روی یک سکه هستند که در پایان خط، هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. مظلومیت ساکنان قرارگاه اشرف، دستاورد ظلمی است که از جانب حکومت اسلامی و رجوی ها هم زمان بر آنها وارد شده است.
   مسعود و مریم رجوی به پیروان بلاانکار مکتب تروریزم تعلق دارند. همان مکتبی که خمینی، خامنه یی، احمدی نژاد و سایر حرام زاده های این رژیم را پرورش داده است. چنین مکتب شومی باید هم چنان سرنوشت سیاهی را برای پیروان خود رقم بزند. اگرچه این میان هواداران و اعضای این سازمان شوم، بیشترین بها و هزینه را پرداخته اند و شرایط اسف بارشان گواه بر ضرر مضاعفی است که متحمل شده اند.
______________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و هشتم فروردین دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

پیام رضا شاه دوم در مورد کشتار مجاهدین خلق در اردوگاه اشرف

روز نوزدهم فروردین ماه، اردوگاه اشرف محل سکونت مجاهدین خلق در کشور عراق، برای چندمین بار مورد تهاجم نیروهای زره پوش آن کشور قرار گرفت که طی این حمله نابرابر متاسفانه نوزده نفر از ساکنان بی سلاح و بی دفاع شهر اشرف کشته و فراتر از صد تن مجروح شدند.

البته خط مشی و تفکر گروه مجاهدین خلق، به هیچ وجه مورد تایید نبوده و عملکرد آنها طی چهل و شش سال از پیدایش این گروه، آنقدر تاریک و زشت است که جای هیچ دفاعی باقی نمی گذارد. اما هیچ انسانی و تحت هیچ شرایطی نباید مورد چنین تاخت و تازی واقع شود. حرکت وحشیانه و شقاوت آمیز پلیس عراق - که با چراغ سبز مستقیم رژیم جنایتکار خامنه یی انجام گرفت - بسیار ناپسند و شنیع است.

چه بسیار از جوانانی که هم اکنون در اردوگاه اشرف حضور دارند، با طینتی پاک و صرفن به منظور مبارزه با جمهوری نامشروع اسلامی وارد این گروه شده اند. اما شوربختانه بر حسب ساده اندیشی و خامکاری شان مسیر درستی را برای مبارزه انتخاب نکرده اند و چنین حسن نیتی سزاوار چنان خشونتی نیست. اگرچه این رفتارهای خشونت آمیز، در مورد هیچ انسانی نباید صورت بگیرد و این یک قانون است که به طینت پاک یا ناپاک کسی بستگی ندارد.

حمله نیروهای نظامی عراق به اردوگاه اشرف و کشتار بی پناهان ایرانی، مصداق بارز نقض حقوق بشر است و به همین خاطر نیز دولت عراق از سوی تمام مدافعین حقوق بشر سرتاسر جهان، مورد توبیخ قرار گرفت. هرچند دولت نوری المالکی بی توجه به هشدارها و اخطارها، همچنان به قتل عام مجاهدین ادامه می دهد و با ادامه یافتن حمله ها هم اکنون تعداد کشته ها و مجروحین بیش از آن چیزی است که منابع رسمی اعلام می کنند.

در همین رابطه و برای دومین بار (پس از حادثه مشابه پیشین در اشرف) دلدار مهربان ما، اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی پیامی را در راستای محکومیت این حرکت و همدردی با خانواده های قربانیان، صادر فرمودند.

متن کامل پیام ایشان به شرح زیر می باشد:

نوزدهم فروردین ۱۳۹۰

هم میهنان عزیزم ,

برپایۀ خبر منتشرشده در بسیاری از رسانه های بین المللی، حملۀ اخیر نیروهای نظامی دولت عراق به اردوگاه اشرف به مرگ بیشماری از ایرانیان ساکن در این اردوگاه و زخمی شدن شمار بیشتری از آنان منجر شده است و بار دگر توحش چهرۀ کریه خود را به نمایش گذاشت و حقوق انسان های دربند را نادیده گرفت.

پس از حملۀ پیشین نیروی نظامی عراق به این اردوگاه نیز، از ریخته شدن خون هم میهنانم اظهار تأسّف کردم و چنین حملۀ غیرقابل توجیهی را از مصادیق بارز تجاوز دولت عراق به حقوق بشــر، به نقض آشکار اصــول منشور سازمــان ملل متحد و قــراردادهای گونــاگون بین المللی دانستم. این بار نیز ضمن همدردی با خانواده هایی که عـزیزان خود را از دست داده اند، این رفتار ضد انسانی و اسف انگیز را محکوم می کنم.

خداوند نگهدار ایران باد

رضا پهلوی

پیوند به تارنمای شهریار ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی


__________________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و سوم فروردین دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ فروردین ۲۰, شنبه

پاسخ به پرسش های شما - مارس ۲۰۱۱ همراه با رضا شاه دوم

مردان بزرگ همواره در صحنه پاسخ گویی قرار دارند. این خصلت بزرگان و شهریاران بلند جایگاه است که هیچ وقت از جواب دادن به سوالات مردم عادی واهمه یی نداشته باشند. برعکس دیکتاتورها و قدرتمندان پوشالی – نظیر اوباشی که طی سی و دو سال اخیر در صحنه سیاست ایران دیده می شوند – چون پاسخی برای اعمال و کردار رذیلانه شان ندارند در نتیجه گریزان از دادن هر نوع جوابی به سیل بی پایان پرسش ها می باشند و جواب هر سوالی را نیز با گلوله می دهند.

مطابق رویه یی که طی ماه های گذشته برقرار بوده است، هم میهنان می توانند پرسش های خود را در زمینه های مختلف، با شخص اعلاحضرت در میان بگذارند تا ایشان به ده سوالی که بیشترین رای مثبت را از مردم دریافت کرده است پاسخ دهند.

پرسش و پاسخ های ماه مارس، هم اکنون پیش روی شما قرار دارد. البته متاسفانه تعدادی از مردم با طرح سوالات بی ربط و نابخردانه فضا را اشغال نموده و همچنین وقت مبارک ایشان را نیز مصروف تخیلات مضحک خود می نمایند. اما در کنار معدود سوالات احمقانه، بسیاری از ایرانیان راستین، پرسش های عقلانی و خردمندانه یی را مطرح کرده و به وضوح خواهان دانستن بیشتر در رابطه با سوال مطروحه می باشند.

خواندن تک تک این سوالات(هم از نوع بی مورد و هم از نوع عقلانی آن) خالی از لطف نیست. به خصوص که جواب های ملوکانه آنچنان عمیق و برآمده از وقار شاهانه می باشند که شعف و غرور توامان در انسان ایجاد می کنند.

متن کامل پرسش های مردم و پاسخ های رضا شاه دوم پهلوی را می توانید در ادامه بخوانید:

پرسش ۱) اخیرا منشور جنبش سبز منتشر شده است. سوای از نکات مثبت ، نکات منفی همچون پایبندی به قانون اساسی در آن به چشم میخورد. آیا نباید نیروهای سکولار هم منشور خود را منتشر کنند و فضا را برای مذهبیون خالی نگذارند؟ آیا شما قصد اقدام عاجل در این مورد را ندارید؟ فرهاد، شیراز

رضا پهلوی: فرهاد عزیز، آنچه مورد نظر است نیروهای سبز سکولار هستند که مطمئنا در حال گفتمان می باشند و امیدوارم که بزودی مواضع خود را اعلام نمایند. همانطوری که در مصاحبۀ اخیرم در برنامۀ افق در صدای آمریکا گفته ام: آمادۀ همه گونه همکاری با تمامی کسانی که آمادگی گذر از رژیم را دارند می باشم.

پرسش ۲) باسلام می خواستم در مورد عموهایتان و به طور کلی فامیلتان بیشتر بدانم و اینکه آیا با آن ها رابطه دارید و اکنون مشغول چه فعالیت هایی هستند چرا عکسی همراه با آنها ندارید وچرا درمراسم مرحوم برادرتان شرکت نداشتند و خیلی چراهای دیگر!!؟ سعید، پارس

رضا پهلوی: سعید عزیز، در حال حاضر عمویم شاهپور غلامرضا پهلوی و عمه ام شاهدخت اشرف پهلوی در قید حیات هستند و زندگی آرامی را با توجه به سن و سلامتی شان می گذرانند. گاهگاهی با ایشان در تماس هستم.

برخلاف برداشت شما در مراسم مختلف در آمریکا و فرانسه به مناسبت یادبود شادروان برادرم اعضای خانواده حضور داشتند.

پرسش ۳) اعلیحضرت آیا شما فکر می کنید که روند رویدادها در منطقه و تغییرات در کشورهای آفریقای شمالی می تواند بر مبارزات ملت ایران تاثیر گذار باشد؟ نگین

رضا پهلوی: نگین عزیز، طبیعت جنبش های امروزی در سراسر خاورمیانه و ماورای آن صرف نظر از آنکه خواست به تعویق افتادۀ ملت هایی است که به حق خواهان آزادی و حق حاکمیت خود بوده اند و فراگیر است بدین مفهوم که بر سایر بخش های منطقه نیز تاثیر می گذارد، آنچنانکه ملل کشورهای مختلف حقوق و آزادی های بیشتری به دست می آورند وجوانان در کشورهای منطقه و ماورای آن نیز دلگرم و تشویق شده اند.

بنابراین، من معتقدم که این تغییرات نتایج مثبتی خواهد داشت در راستای تشویق هم میهنانمان در داخل و آنان را امیدوار به این خواهد کرد که آینده ای روشن در افق نمایان است، چنانکه این آزادی بوسیلۀ مردم تونس و مصر به دست آمده است و شاید به زودی در لیبی و سوریه هم ملت بدان دست یابند.

پرسش ۴) یکی از کارهای پدرتان تصویب قانون کاپیتولاسیون برای آمریکایی ها بود که با انتقادات زیادی روبرو شد آیا این کار منفعتی داشت واگر نداشت چرا پدرتان بوسیله مجلس این قانون را تصویب کردند. این کار پدر را چگونه ارزیابی و توجیه می نمایید؟ با تشکر - محمد حسین، انگلستان

رضا پهلوی: محمد عزیز، من همیشه گفته ام که هر قضاوتی در مورد مسایل تاریخی را برعهدۀ مورخان می گذارم. من مایل نیستم حدس بزنم.

مهم تر آنکه من در گذشته نمانده ام و یه آیندۀ ایران و نگرانی های کنونی آن در این تقاطع زمانی فکر می کنم و امید دارم که هم میهنانم نیز چنین کنند.

پرسش ۵) موسوی و کروبی قبلا عمیقا در رژیم درگیر بوده اند (در سی و دو سال گذشته) و هیچ کاری با داشتن قدرت انجام نداده اند، چه چیزی اکنون تغییر کرده است و چرا فکر می کنید که آنان به روند دموکراسی در ایران کمک خواهند کرد.

رضا پهلوی: این پرسشی است که هر ایرانی مسئولی باید مطرح کند.

ولی مایلم که خاطرنشان کنم که هرکسی در داخل یا خارج از ایران که درکی از خواست ملت برای آزادی و حق حاکمیت داشته باشد، می داند که مسیر حرکت باید ماورای این رژیم باشد، که بنظر من غیر قابل اصلاح است و تنها گزینۀ حقیقی برای آن یک حکومت سکولار دموکراتیک است.

در نهایت، بسته به آن که هرکسی چه جایگاهی را انتخاب کند، ما خواهیم دانست که آیا آنان بخشی از راه حل هستند یا در تضاد با آن.

برای آگاهی بیشتر در مورد این پرسش لطفا به پاسخ داده شده در پرسش 4 ماه ژانویه که در پیوند زیر در دسترس است مراجعه نمایید.

پرسش ۶) اعلیحضرت: این همیشه برای من پرسش بوده است که آیا شما با محدودیت هایی در ارتباط با تلاش های سیاسی خاصی روبرو هستید، به دلیل حضورتان در آمریکا. آیا این محدودیت ها به هر شکل و فرمی وجود دارد؟ خدانکهدار شما و ایران باشد . روزبه، ونکوور

رضا پهلوی: روزبه عزیز، درسی واندی سال گذشته من هرکاری که می توانستم فارغ از موانع و مشکلات پیش رو انجام داده ام، متوجه این نکته باشید که گاهی کارهایی که من به سود مملکتم انجام می دهم ممکن است در تضاد با سیاست های خاصی در زمان خاصی در کشورهای خارجی باشد، بنابراین اینها موانعی است که خارج از کنترل من است، با در نظر گرفتن این نکته، ولی مرا از انجام هراقدامی که در توانم باشد برای کمک به مبارزاتمان باز نمی دارد.

پرسش ۷) اگر واقعاً مایل به همکاری هموطنانتان با خود هستید از چه طریق می توانند با شما همکاری کنند؟ ثبت به عنوان داوطلب یا مدافع برای من جوابی در بر نداشته است. با تشکر -کیومرث ونداد اسکاندیناوی

رضا پهلوی: کیومرث عزیز، پرسش شما کاملا مفهوم نیست، اگر مقصود نحوۀ همکاری هم میهنان است بستگی به میزان علاقمندی آنان و امکانات برای همکاری دارد. ایرانیان مهاجر باید برای پشتیبانی از هم میهنان در داخل باید سازماندهی شوند. بهترین راه کمک برای هر ایرانی در خارج از کشور اینست که شرایط محلی را شناسایی کند و جامعۀ ایرانی در محل را سازماندهی نماید، شرایط در هر یک از کشورهای اروپایی و در شهرهای مختلف آمریکا باید بررسی شود.

لازم به ذکر نیست که من نمی توانم همزمان در همه جا باشم. و همچنین است برای مشاورین و داوطلبانی که با من همکاری می کنند. شما بهتر می دانید که مثلا در سوئد یا نروژ چه می گذرد. شما می توانید با سازمان دادن به جامعۀ ایرانیان درمحل به جوانان ایرانی و جنبش آنان کمک کنید. با سازماندهی می توانید پیام ها را به داخل ایران برسانید، شما می توانید به پناهندگان ایرانی در جامعۀ خود یاری برسانید، شما می توانید بصورت سازمان یافته سیاستگذاران دولت محل سکونت خود را تحت فشار بگذارید، با برگذاری تظاهرات مسالمت جویانه در مقابل سفارت خانه ها و کنسولگری های رژیم در کشورهای محل اقامت و البته همیشه می توانید از تارنمای اتحادیه دموکراتیک ایران بازدید نمایید و به افراد متعهدی که در راه اهداف ما تلاش می کنند یاری رسانید.

پرسش ۸) با درود به شهریار ایران ، در چندین هفته اخیر نظراتی راجع به تشکیل دولت موقت در برون مرز مشاهده میشود که بنا به پیشنهاد چند تن از چهره های نه چندان خوش نام میباشد. از حضورتان تقاضا دارم که دید خود را در این مورد بیان فرمائید. با سپاس شهره، سوئد

رضا پهلوی: شهره عزیز، تا آنجا که من آگاه هستم بحثی برای تشکیل «دولت موقت» نیست، بلکه بسیاری از هم میهنان در داخل و خارج متوجه اهمیت وجود یک مکانیزم معرف یک آلترناتیو در مقابل این رژیم شده اند و تلاش ها در این زمینه است که امیدوارم بزودی نتیجۀ آن حاصل شود. هم چنین صمیمانه امیدوارم که کسانی که گام در راه رهایی مملکت می گذارند را با نظرات و دیدگاه های شخصی به خوش نام و بد نام تقسیم بندی ننمایم. اجازه بدهید که به همه این شانس داده شود که برای ایران گامی بردارند.

پرسش ۹) برای من مشخص است که من یک ایران سکولار با حقوق برابر برای تمام ایرانیان با هویت کاملا ایرانی را خواهان هستم. بنظر ما جنبش در ایران دارای هویت مذهبی است؟ چرا؟

رضا پهلوی: همانطور که در پاسخ به پرسش 5 اشاره کردم، تمرکز من بر روی کسانی که خواهان سکولاریزم هستند، من فکر نمی کنم آنانی که خواهان سکولاریزم هستند هویت مذهبی دارند، ولی هرکس می تواند خواهان سکولاریزم باشد در حالی که همچنان به باورهای مذهبی خود پایبند است.

اگرما خواهان دموکراسی راستین هستیم، ما فقط نمی توانیم بگوییم که خواهان آزادی بیان هستیم بدون مذهب، این پرسش باقی می ماند، که پس آزادی مذهب چه می شود. به عنوان یک فرد سکولار من حکومتی را می خواهم که آزادی و حقوق بشر را تضمین کند، من باور ندارم که این اهداف در لوای یک حکومت مذهبی قابل دستیابی باشند، بهمین دلیل است که من مخالف جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت و یک سیستم هستم. وقتی که جدایی حکومت و مذهب تضمین بشود در یک سیستم حکومتی در آن زمان است که ما به تمامی آزادی ها دست خواهیم یافت، از جمله آزادی بیان و آزادی مذهب.

ما باید با افرادی که به یک گزینۀ سکولار متعهد هستند همکاری کنیم. اکثریت، به این نتیجه رسیده اند که حکومت مذهبی به هیچ صورتی نمی تواند در آیندۀ ایران جایی داشته باشد.

پرسش ۱۰) رضا پهلوی دوم عزیز، درود

آیا ممکن است که شما برای ما توضیح بدهید که تفاوت بین موج سبز و جنبش سبز چیست. نوروز خجسته

شما و تمامی خانواده را خیلی دوست داریم.

رضا پهلوی: جمیله و ریموند عزیز، من در مورد موج سبز چیزی نشنیده ام، من فکر می کنم مورد نظر شما همان جنبش سبز باشد.

(توضیح بیشتر): اگر پرسش شما در ارتباط با جنبشی است که درسال ۲۰۰۹ در ایران شروع شد با نام جنبش سبز شناخته می شود. ولی موج سبز نیز سازمانی است که در انگلستان موجودیت یافته و پشتیبان دموکراسی سکولار در ایران می باشد.

پیوند به تارنمای ملوکانه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی


________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیستم فروردین دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ فروردین ۱۳, شنبه

خجسته باد میلاد والاحضرت نور پهلوی شاهدختی از تبار آفتاب


فردا چهاردهم فروردین ماه، برابر با زادروز شاهدختی از نسل نور و روشنی است. خجسته باد این عید فرخنده و این میلاد پرشکوه...
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
    بار دیگر این عید پرمیمنت از راه رسید و ما مانده ایم در پیشگاه عظمت شاهدختی بزرگ منش که جشن زیبای ولادت شان را در این روز برگزار می کنند.
   والاحضرت شاهدخت نور پهلوی، نوزده سال پیش در چنین روز بزرگی، به این جهان خاکی نزول اجلال کردند تا دربار پهلوی را به عطر وجودشان مزین کنند. ایشان فرزند بانوی اول ایران والاحضرت ملکه یاسمین و نور دیده پدر تاجدارشان اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی هستند. جگر گوشه یی که در سال 1371خورشیدی ولادت یافته و به یمن چهره تابان شان نور نام گرفتند، امروز چشم امید خاندان نیک تبارشان را به فردای پرتلالو خود خیره ساخته اند.
   گرانمایه شاهدخت ایران، نور پهلوی از کودکی به ورزش علاقه مند بوده و به طور حرفه یی به تمرین های ورزشی می پرداختند. آن بزرگوار همچنین در زمینه نقاشی حرفی برای گفتن داشته و مانند مادربزرگ ارجمند پدری شان هنر را در خون خود داشته و دارند. پرنسس نور پهلوی به سه زبان پارسی، انگلیسی و فرانسه مسلط هستند و با زبان عربی نیز آشنایی دارند. ایشان به رغم آنکه در دیار غربت ولادت و رشد یافته اند، دستخط پارسی شان نیز زیباست که هم جای تحسین و هم شگفتی است.
   با ورود به فرخنده زادروز ایشان، چهارده فروردین، این گل شکوفنده و خوش عطر قدم به بیست سالگی می گذارند. افسوس که همچنان این خاندان والاتبار، در غربتی غم افزا روزگارشان را سپری می کنند. درد دوری از میهن با هیچ زبانی قابل وصف نیست و ما امیدواریم که والاحضرت شاهدخت نور پهلوی، سال آینده جشن ولادت شان را در ایران جشن بگیرند. در ایرانی که دیگر از یوغ اهریمنان اسلام فروش رهایی یافته و عزت و اعتبار خود را بازیافته است.
   چهاردهم فروردین ماه، زادروز پرمیمنت مروارید غلتان دربار سلطنت را گرامی می داریم. این عید خجسته را نخست به پیشگاه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی پدر شهریار ایشان، شادباش عرضه می داریم. سپس به حضور والاحضرت ملکه یاسمین اعتماد امینی پهلوی این جشن شکوهمند را تبریک بی پایان عرض نموده و آنگاه به محضر مبارک علیاحضرت شهبانو فرح دیبا پهلوی شادباش و تهنیت عرض کرده، سپس به خدمت والاحضرتان شاهدخت فرحناز، ایمان و فرح دوم پهلوی تبریک عرضه می داریم. آنگاه به خدمت والاحضرت شاهدخت نور پهلوی، عید پانهاد باسعادت ایشان را شادباش بسیار عرض می کنیم. همچنین این میلاد فرخنده را به حضور یکایک اعضای خاندان جلیل سلطنت پهلوی فرخنده باد عرضه می داریم.
   امید که وجود نازنین پرنسس نور پهلوی در سایه ی پرابهت پدر تاجدارشان، صد سال زنده، پاینده و برقرار بماند.
____________________________
نگاشته شده در تاریخ سیزدهم فروردین دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی