۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

شرکت در انتخابات یا قمار دو سر باخت


می گویند ایرانی ها حافظه تاریخی ضعیفی دارند. شاید این جمله به نظر برخی مغرضانه بیاید اما متاسفانه باید بپذیریم که جز حقیقت نیست.
   تجربه ی انتخابات پیشین و سایر تاترهای انتخاباتی جمهوری اسلامی نشان داده که با روی کار آمدن فلانی و آن دیگری هیچ چیز تغییر نمی کند و اگرهم بر فرض بخواهد تغییر کند، آن تغییر آنچنان جزیی، مقطعی و ناپایدار است که ارزش بحث کردن هم ندارد.
   این مشکل خود ما مردم است که قادر نیستیم از تجربه ها پند کافی بگیریم و همانطور که گفته شد، حافظه تاریخی ما ایرانی ها بسیار ضعیف است.
   گروهی باور دارند که انتخابات سال 88 و حوادث متعاقب آن نشان داد که ملت ایران بلد هستند تهدید را به فرصت تبدیل کنند. البته این قابل قبول است و هیچکس منکر شجاعت آن عزیزانی نمی تواند باشد که با فداکاری محض به صحنه آمدند و خود را در مقابل آن انیرانیان مزدور، سپر گلوله قرار دادند.
   اما پرسش این جاست که چرا باید مردم چنین اشتباهی را ابتدا مرتکب شده و در انتصابات فرمایشی نمایشی رژیم شرکت کنند و هنگامی که در مقابل تقلبی آشکار قرار گرفتند، تازه به میدان آمده و رای شان را طلب کنند. این جنبش و به خیابان آمدن مردم، به آسانی می توانست متحقق شود. وقتی مردم در اعتراض به ریاست جمهوری مردک دیوانه و تمامیت خواهی مثل احمدی نژاد، قیام می کردند. یعنی هم انتخابات دروغین جمهوری اسلامی تحریم می شد و هم راهپیمایی صورت می گرفت.
   چرا مردم باید فریاد بزنند رای من کجاست؟ به جای آنکه فریاد سر دهند آزادی من کجاست؟ فرزندان من کجا هستند؟ در زندان؟ در اعتصاب غذا؟ تبعید؟ گورستان های بی نام و نشان؟ و...
   شرکت در انتخابات مثال قماری دو سر باخت است. تجربه تکراری سی و سه ساله نشان داده است که واژه اصلاحات در یک حکومت توتالیتر مذهب گرا، هیچ مفهومی ندارد و اصلاح این رژیم صرفن در گرو حذف کامل آن می باشد. تحریم انتخابات امروز، فراتر از آنکه گزینه باشد وظیفه ملی است. اگر عزیزان جان باخته یی همچون ندا، کیانوش، شبنم و... امروز در میان ما حضور داشتند، بی تردید انتخابات کذایی را تحریم می کردند.
____________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و نهم دی دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه

فرخنده باد عید سعید زادروز شاهدخت فرح دوم پهلوی


صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را 

که سر به کوه و بیابان تو داده یی ما را

غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل

که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را

ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست

سهی قدان سیه چشم ماه سیما را

   خجسته باد زادروزت ای گل زیبا، خجسته باد روزی که تو ای وجود سراسر دلربایی، دیده به این سرای خاکی گشودی، فرخنده باد میلادت ای نوگل خرمی که عطر وجودت سراسر این باغ را پر نموده است...

   فردا بیست و هفتم دی ماه، برابر با زادروز شاهدخت گرانمایه، والاحضرت فرح دوم پهلوی می باشد. کوچک ترین فرزند پادشاه ایران و نورچشم پدر و مادر بزرگوارش.
   والاحضرت شاهدخت فرح دوم پهلوی به تاریخ 27 دی ماه سال 1382 خورشیدی، در ایالات متحده امریکا قدوم مبارک بر آفاق نهاده و ولادت یافتند. ایشان دخت نازدانه شهریار محبوب، اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی و والاحضرت ملکه یاسمین اعتماد امینی می باشند. ولادت باسعادت ایشان به عنوان سومین فرزند شاه ایران، نه تنها که سبب شادمانی زایدالوصف پدر تاجدار و مادر گرامی ایشان گردید، که قلب بسیاری از ایرانیان را که همان لحظه خبر دل انگیز ولادت شاهدخت کوچک را شنیده و یا پیشتر در جریان بارداری ملکه نازنین، بوده اند شاد نمود. روز 27 دی سال 82 برای بسیاری از مردم ایران، روز زیبایی بود.
   پرنسس زیبا اگرچه در غربت ولادت یافته و در همان غربت و تبعید زندگی می کنند، همانند دو خواهر بزرگ ترشان با فرهنگ ایرانی کاملن آشنا بوده و فارسی را خوب صحبت می کنند. آنها هر هفته به کلاس زبان فارسی نیز می روند.

   ما به امید روزی هستیم که در آینده یی بسیار نزدیک محقق خواهد شد و به لطف خداوند ایران، موطن زخم خورده ما از چنگال بیگانگان دین فروش، آزاد و رها خواهد گردید. در چنین روزی خاندان بزرگ سلطنت پهلوی، قدوم مبارک را بر چشمان مان نهاده و به کشورشان بازخواهند گشت و ما این افتخار را خواهیم یافت تا در خود ایران عزیز، ولادت با سعادت شاهدخت زیباچهره والاحضرت فرح دوم پهلوی را به خدمت ایشان شادباش عرض کنیم.

   بیست و هفتم دی ماه سالروز ولادت والاحضرت شاهدخت فرح پهلوی را گرامی می داریم. این عید فرخنده را نخست به پیشگاه شاهنشاه بلندمرتبه ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی شادباش بی کران عرضه می داریم. سپس این زادروز خجسته را به حضور والاحضرت ملکه یاسمین پهلوی، مادر گرانمایه ایشان تبریک فراوان عرض می کنیم. آنگاه به حضور مادر معنوی ملت، علیاحضرت شهبانو فرح دیبا پهلوی، ولادت نوه دردانه ایشان را شادباش عرض نموده و همچنین به محضر مبارک عمه ایشان والاحضرت شاهدخت فرحناز پهلوی این عید سعید را فرخنده باد عرض می کنیم. سپس به حضور انور دو خواهر گرامی شان والاحضرتان شاهدخت نور و ایمان پهلوی این میلاد باسعادت را تبریک بی پایان عرضه می داریم. در نهایت با قلبی آکنده از مهر، خجسته زادروز والاحضرت شاهدخت فرح پهلوی را به حضور مبارک خود ایشان تبریک و تهنیت عرضه می داریم. امید که وجود عزیز ایشان در سایه همایونی پدر تاجدارشان صد سال زنده، پاینده و برقرار بماند.

بیست و هفتم دی ماه، بر یکایک ایرانیان فرخنده باد...
_________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و ششم دی دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ دی ۲۲, پنجشنبه

خبر مرگ هایی خوشایند که باید خوشایندتر شوند


خبر مرگ ذبیح الله بخشی یکی از نیروهای فشار و سرکوب مردم، طی ده روز اخیر یک خبر جالب و خوشایند بود. نه اینکه مرگ یک پیرمرد بی سواد که وجودش به قدر پشیزی ارزش نداشت، خبری در خور توجه باشد.
   اتفاقن اگر جامعه ما روال عادی خود را طی می کرد و بیگانه گان اسلام فروش، میهن ما را به یغما نمی بردند، امثال بخشی و حتا خود خامنه یی آنقدر در گمنامی و عسر و حرج زندگی می کردند که نه تولدشان کسی را ملتفت می کرد و نه مرگ شان. اما از آنجا که جامعه ما روالی کاملن غیر عادی را طی کرده و در وضعیتی کاملن غیر طبیعی قرار دارد، در نتیجه حکومت کامل اوباش ها برقرار شده و اوضاع را بدانجا کشانده که یک مشت آدم لاابالی و بی مغز در خیابان ها، جوانان و نخبگان ما را زیر ضرب و کتک می گیرند.
   در چنین شرایطی صدالبته مرگ یکی از معروف ترین اوباش(بخشی)، ولو اینکه در سن کهولت و پس از سال ها شرارتش رخ بدهد، خبر خوشایندی برای مردم زخم خورده ایران است. حدود دو ماه پیش، خبر مرگ و تکه تکه شدن حسن تهرانی مقدم، یکی از جنایتکاران سپاه و از طراحان سلاح های غیر قانونی و مرگبار، موجب خوشحالی مردم شد. این خوشحالی نیز ریشه در همان نفرتی داشت که مردم نسبت به این قاتلان دارند.
  البته بدیهی است که مرگ یکی دو نفر یا سه نفر، وضعیت را به شکل قابل توجهی بهتر نخواهد کرد. آنچه مطلوب ماست، مرگ آرمان ها و افکار شوم و کثیف این جانیان بالفطره است. آنچه که بنا به گفته آن شاهنشاه محبوب، "نسیم دگرگونی" نام دارد، سالیانی است که در ایران وزیدن گرفته است. شعائر     اسلامی و دینی که صرفن حربه یی برای به بند کشیدن ملت ایران محسوب می شوند، به وضوح در ایران رنگ باخته اند. جامعه با شتابی واضح به سمت تغییر و دگرگونی حرکت می کند.
   مرگ ذبیح الله بخشی، تهرانی مقدم و بقیه حتا خود خامنه یی جنایتکار، اخباری شیرین و جذاب بوده و خواهند بود. در این مهم کسی شکی ندارد. اما آنچه به زودی به وقوع خواهد پیوست، مرگ این نظام است که بر پایه دین مداری و در اصل بر چاپیدن منابع ایران و شکنجه و آزار ملت ایران شکل گرفته است. بالطبع خبر مرگ این نظام کثیف، همان خبری است که بی اغراق فراتر از نود درصد مردم برای شنیدن اش لحظه شماری می کنند و مرگ این نظام منفور، به مثابه مرگ تک تک ایادی و مزدوران آن خواهد بود.
_________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و دوم دی ماه دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

تسلیت چهاردهم دی ماه سالروز سفر ابدیت والاحضرت شاهپور علیرضا پهلوی


ولی نشد که رو به روی وضوح کبوتران بنشیند

و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله ی نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب چه قدر تنها ماندیم

   چهاردهم دی ماه، تداعی کننده یکی از تلخ ترین و فاجعه آمیزترین رخدادهای دهه های اخیر است. این تاریخ شوم، مانند آواری بر سرمان فرو ریخت و باغ و بهارمان را از ما ستاند.

والاحضرت شاهزاده علیرضا پهلوی، دردانه فرزند آریامهر و یگانه برادر شاهنشاه اعلاحضرت رضا شاه دوم، نور چشم علیاحضرت شهبانو مادر مهربان وطن و چشم امید میلیون ها ایرانی، به تاریخ چهاردهم دی ماه سال 89 خورشیدی طی حادثه یی ناگهانی و تکان دهنده، جهان را به شوق دیدار جانان بدرودی ابدی گفتند.
   سفر ابدیت آن نگار نازدانه و آن سهی سرو نیک تبار، خنجری همیشگی بر قلب های مان نشاند و رفتن ایشان داغی شد به این باغ و کابوسی مداوم که هرچه زمان می گذرد نه تنها تحمل آن آسان تر نمی شود که بر دشواری اش افزوده می گردد.
   دریغ و افسوس گفتن، اگرچه بی حاصل اما سرنوشت محتوم ماست و گریستن به یاد آن شاهپور گرانمایه و آن بهار به خزان نشسته، سهم تمام دقایق و ساعات ما خواهد بود.
   فرا رسیدن چهارده دی ماه، سالروز فاجعه اسف بار به حقیقت پیوستن شاهپور محبوب، والاحضرت علیرضا پهلوی را به پیشگاه شاهنشاه ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی تسلیت عرضه می داریم. سپس به حضور شهبانوی گرانقدرمان علیاحضرت فرح دیبا پهلوی، سالگرد این ضایعه جبران ناپذیر را تسلیت و تعزیت عرض کرده و همچنین به خدمت والاحضرت شاهدخت فرحناز پهلوی خواهر مهربان و داغدیده، صمیمانه تسلیت عرض نموده و به محضر والاحضرت ملکه یاسمین اعتماد امینی پهلوی و والاحضرتان شاهدخت نور، ایمان و فرح دوم پهلوی، سالروز این مصیبت بزرگ را تسلیت عرض می کنیم.
   امید که روح پرفتوح آن رادمرد، در پناه مهر ایزد یگانه، با شادی و آرامش قرین باشد.
________________________
نگاشته شده در تاریخ سیزدهم دی دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ دی ۱۱, یکشنبه

سال نو میلادی سالی که می تواند تعیین کننده باشد


با آغاز 2012 میلادی، سالی دوباره آغاز شد. سالی که همانند سال های گذشته، آبستن حوادث و رخدادهایی مهم و حتا سرنوشت ساز برای کشورمان خواهد بود.
   سال 2011 با فراز و نشیب های خاص خود، عاقبت به پایان رسید اما بنا بر نظر بسیاری از کارشناسان سیاست، سال 2012 پرحادثه تر و نفس گیرتر خواهد بود.
   طی سی و سه سال عمر نحس جمهوری اسلامی، شاید هیچ سالی به اندازه سال گذشته میلادی، تحت فشار تحریم ها قرار نگرفته بوده و به رغم مدعیات پوچ و متوهمانه رژیم مبنی بر سر پا ایستادنش، به وضوح به خط پایان نزدیک شده است.
   به نظر می رسد 2012 تحریم های جدی تر و سخت تری را به همراه داشته باشد و حلقه را بر گلوی پلیدترین و مستبدترین حکومت عصر حاضر، تنگ تر بفشارد.
   جهان در تمامی دوران ها رو به تغییر بوده و هست و در طی این تغییرات، رژیم های دیکتاتوری، بسیار مستعد آسیب و از هم پاشیده شدن هستند. سالی که گذشت سرنگونی سه دیکتاتور بزرگ( زین العابدین بن علی، حسنی مبارک و معمر قذافی) را در خود داشت. این سرنوشت محتوم همه دیکتاتورهاست و با توجه به شواهد و قراین موجود و تحول عظیمی که در جریان است، سال 2012 بایستی سال سرنگونی کثیف ترین دیکتاتور جهان علی خامنه یی باشد.
_________________________________
نگاشته شده در تاریخ یازدهم دی دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی