۱۳۹۰ دی ۸, پنجشنبه

ایران پلی برای تروریزم القاعده


در اینکه رژیم فاسق اسلامی از بدو آغازش همواره حامی تروریست های جهان و بزرگ ترین تربیت کننده تروریست ها و خرابکارها بوده جای هیچ بحثی نیست.
   اسناد گواهی می دهند به تازگی شخصی به نام یاسین السوری از سران گروهک القاعده، بر اساس توافق جمهوری اسلامی با القاعده وارد ایران شده تا به عنوان پلی میان نظام تروریستی خامنه یی و گروه تروریستی القاعده عمل کند. این فرد که ظاهرن مبلغ کلانی پول را نیز برای حمایت و تقویت القاعده به افغانستان فرستاده است، نه تنها که تهدیدی جدی برای سایر کشورها محسوب می شود بلکه فراتر از آن خطری بزرگ برای مردم خود ایران است.
   رژیم دلقک اسلامی و روضه خوان های بی سر و پایی که داعیه حکومت بر ملک کوروش کبیر را دارند، هرگز با مغز کوچک خود نمی توانند درک کنند حمایت از گروهکی منفور و بسیار بدنام همچون القاعده که شهرت بسیار بدی در سرتاسر جهان داشته و به خصوص کشور قدرتمندی همچون امریکا از آن کینه دارد، چه قدر می تواند برای بقای خود همین جمهوری دیکتاتوری ولایی گران تمام شود.
   امریکا یازده سپتامبر ده سال پیش، از جانب گروهک تروریستی القاعده مورد تهدیدی جدی قرار گرفت و طی این سال ها، هرکشوری که به نوعی ماوای این گروهک بود، مورد حمله و تاخت و تاز بی محابای ارتش امریکا قرار گرفت. جای بسی تاسف است که رژیم فاسد اسلامی امروز می خواهد ایران را به کانونی بدل کند که در تیر رس مستقیم ارتش امریکا قرار داشته باشد.
   به هر حال این یک حقیقت است که در جنگ هیچ نوع رحم و ملاطفتی وجود ندارد. اما دولت ها معمولن سعی می کنند خود را با چنین ورطه های خطرناکی مواجه نسازند. اما رژیم تروریستی اسلامی، آنچنان شوق حمایت از تروریزم منطقه و صدور انقلاب خمینی گجستگ را در سر دارد که حتا لحظه یی به عواقب شوم این حرکت خود فکر نمی کند.

پیشاپیش فرا رسیدن سال نوی میلادی و جشن ژانویه را به هم میهنان، خصوصن هم میهنان عزیز مسیحی شادباش عرض می کنیم.
___________________________
نگاشته شده در تاریخ هشتم دی دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ دی ۵, دوشنبه

متن پارسی پیام شهریار ایران در سوگ درگذشت واتسلاو هاول

واتسلاو هاول یکی از برجسته ترین چهره های آزادی خواه و روشنفکر و نخستین رییس جمهور چک، در سن هفتاد و پنج سالگی به علت ابتلا به سرطان ریه جهان فانی را بدرود گفت.
   این شخصیت محبوب و مردمی که در هنر نمایش نامه نویسی نیز دست توانمندی داشت، اگرچه در جو اختناق حاکم بر کشورش سال ها ستم کشید اما مردانه به مبارزه مشغول شد و همواره مورد تحسین و ستایش هم وطنان خود بود.
   درگذشت وی سبب تاثر همگان گردید. آزادمردی که سال هایی طولانی از عمرش را مصروف تلاش برای مردم کشورش نموده و فداکارانه به این تلاش ها ادامه داد.
   یکی از اقدامات برجسته و درخشان شادروان هاول، درخواست جدی وی برای آزادی خانم نسرین ستوده، وکیل و اندیشمند ایرانی، از زندان جور و ستم رژیم ولایی بوده است. توجه آقای هاول به وضعیت روشنفکران سایر کشورها، نشان از درک عمیق وی نسبت به وضعیت سیاسی جهان داشت. مرگ نابهنگام هاول یکی از اخبار غم انگیز و تکان دهنده چند هفته اخیر بود.
   در همین رابطه، شهریار ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی پادشاه گرانمایه ایران، پیامی صادر کرده و ضمن ابراز تاسف و اندوه نسبت به فوت ریاست جمهوری فقید چک، از خدمات ارزنده او تقدیر به عمل آورده اند.
   از آنجا که این حقیر نتوانستم تا این لحظه ترجمه ی پارسی پیام شاهانه را از وبسایت خود ایشان دریافت کنم، خودم آن را ترجمه کردم که بالطبع خالی از ایراد نیست.
   متن کامل ترجمه پیام رضا شاه دوم را در ادامه بخوانید:

این برایم اندوهی بزرگ است که من به میلیون ها مردمی پیوسته ام که در غم از دست دادن رییس جمهوری فقید چک، واتسلاو هاول سوگواری می کنند.
او مردی بزرگ بود که چهره ی جهان را دگرگون ساخت و با ایستادگی اش در مقابل حکومت استبدادی سرانجام بر آن چیره گردید. آقای هاول به مانند یک رهبر بزرگ، بر عصاره مبارزه بدون خشونت و نافرمانی مدنی تمرکز نمود تا برای کشورش آزادی و دموکراسی به ارمغان بیاورد و جایگاه او در تاریخ، میان سایر چهره های نیرومند و صلح طلبی قرار دارد که منشا تغییراتی بزرگ بوده اند. همچون ماهاتما گاندی و دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور.
چند سال پیش در پراگ و در کنفرانس حقوق بشر، من افتخار ملاقات با آقای هاول را داشتم. او مرا با کلمات خود تشویق کرد تا راهم را ادامه دهم و از حق هم میهنان تحت ستم در ایران، دفاع کنم تا آنها نیز از آزادی، دموکراسی و حقوق بشر بهره مند شوند.
سی و دو سال تلاش مردم ایران بر ضد رژیم توتالیتری که امروز بر ایران حکم رانی می کند، نمی تواند با مبارزه مردم چک متفاوت باشد که آقای هاول آن را در سال 1980 برای آزادی و حقوق بشر در کشورش رهبری می کرد.
موفقیت او اثبات می کند که حق همیشه پیروز است و آن آزادی است که سرانجام چیره می گردد. هرچه من از این بزرگمرد به یاد می آورم، فقدان او برایم همراه با اندوهی ژرف می باشد. به همان اندازه نیز رایحه خوشی احساس می کنم که در صورت ادامه یافتن تلاش ها، ایران نیز به آزادی و دموکراسی دست خواهد یافت.

____________________________
نگاشته شده در تاریخ پنجم دی دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبه

جشن یلدا در انتظار خورشید ایران

بیا تا گل برافشانیم و می درساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم
نسیم عطر گردان را شکر در مجمر اندازیم
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش
که دست افشان غزل خوانیم و پا کوبان دراندازیم

یلدایی تازه نرم نرمک از راه رسید. جشن شکوهمند یلدا یادآور تاریخ غرور آفرین ایران باستان است.
شب یلدا از دیرباز نماد ستایش روشنی و رفتن به پیشباز خورشید بوده است.
  نخستین شب دی ماه و در واقع آغاز زمستان، طولانی ترین زمان را دارد و پس از سپری کردن زمانی طولانی در شب، به استقبال درخشش خورشید فردا خواهیم رفت.
   این عید کهن ایرانی، با رسوم و آیین هایی جذاب و زیبا آراسته شده و در این شب خانواده ها دور هم گرد آمده و ضمن خوردن میوه، شیرینی و نوشیدنی ها به خواجه شیراز نیز تفالی زده و احوال روزگارشان را از حافظ یگانه جویا می شوند.
   اکنون به پیشباز یلدا می رویم. عیدی کهن و شادی انگیز که قرار است ما را از سیاهی و سرمای شب عبور داده و به خورشید پیوند دهد. ما هم اکنون به انتظار برآمدن خورشیدی هستیم که تابش حیرت انگیزش روح و جان مان را شکوفا خواهد کرد.
   امید که یلدای بعدی و یلداهای آینده، ایران عزیز ما از لوث وجود شب پرستان تیره دل پاک گردیده و به خورشید وجود گرانقدر خاندان بزرگ سلطنت زیبنده شده باشد.
   از ژرفنای دل مان امید داریم که سال آینده و سال های بعد، در ایرانی آزاد و در سایه سلطنت شاهنشاه بی همتا اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی شب یلدا را گرامی بداریم.
   جشن اهورایی یلدا بر تمامی ایرانیان، شاد و فرخنده باد...

۱۳۹۰ آذر ۲۵, جمعه

نامه سرگشاده رضا شاه دوم به باراک اوباما در مورد اردوگاه اشرف

   حمله ی اخیر نیروهای ارتش عراق به کمپ اشرف(محل سکونت و استقرار مجاهدین خلق)، سبب کشته و زخمی شدن عده بسیاری از ساکنان آنجا شد.

   این حادثه صد البته صرف نظر از گرایش سیاسی این گروه – که به هیچ وجه مورد تایید نیست – اقدامی ناجوانمردانه و شدیدن خلاف معیارهای حقوق بشر است.
   در واکنش به این اقدام غیر انسانی، شخصیت های بزرگ سیاسی پیام هایی صادر کردند تا خشم و نفرت خود را از اقدام زشت دولت عراق اعلام کنند.
   پادشاه ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی طی نامه یی سرگشاده خطاب به باراک اوباما، ضمن دفاع از حقوق انسانی ساکنان اردوگاه اشرف – که بسیاری شان نیز قربانی باورهای غلط والدین خود گردیده اند -  از رییس جمهوری امریکا درخواست کردند تا ترتیبی اتخاذ کند که به این بی پناهان کمک شود.
   آنچه در ادامه می خوانیم ترجمه نامه ی سرگشاده شهریار ایران است. البته ترجمه توسط افراد عادی انجام شده و در صورت وجود احتمالی هرنوع غلط املایی، به هیچ وجه به دبیرخانه ملوکانه مربوط نمی باشد:
این نامه را از طرف هم میهنانم در کمپ اشرف واقع  در عراق برای شما مینویسم. اطمینان دارم که از طریق  مشاورانتان از وضعیت کمپ اشرف اطلاع دارید و مشکلات مطرح شده در سازمان ملل فی مابین ایران و عراق را در جریان هستید. همانطور که مطلع هستید، نخست وزیر عراق آقای نوری المالکی قصد بستن این کمپ را تا آخر  سال جاری میلادی  دارد و سازمان ملل در صدد یافتن کشور دیگر برای اقامت ساکنان این کمپ می باشد. نگرانی اینجانب این است که وعده آقای نوری مالکی جهت بسته شدن این کمپ باعث فاجعه انسانی بزرگی گردد. در آن کمپ کودکانی زندگی میکنند که در آنجا بدنیا آمده و بزرگ شده اند.

همگی ما از باورهای سیاسی افراطی سازمان مجاهدین خلق و پیشینه آنان مبنی بر ترور افراد سیاسی و بکارگیری از خشونت مطلع هستیم. قسمتی از انقلاب ایران بوسیله سازمان مجاهدین خلق شعله ور شده و آنان به این انقلاب کمک کردند، برعکس رژیم کنونی در ایران این گروه را برای  بقای خود خطرناک می داند. در هر حال، من پیشینه تاریخی و عقیده سیاسی این گروه را با ابتدایی ترین حقوق انسانی افراد  ساکن در کمپ اشراف و مسلما کودکانی که هیچ دخالتی در اتخاذ  آن سیاست ها نداشته اند را مجزا میدانم.

دغدغه اصلی من این است که  تا کنون حقوق این پناهندگان سیاسی بر مبنای کنوانسیون ژنو رعایت نگردیده است. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل باید اجازه  بازدید از کمپ اشرف و ثبت نام  پناهندگی بوسیله سازمانهای بین المللی را داشته باشد. مهمترین نگرانی ها این هست که عراق این ایرانیان را به جمهوری اسلامی تحویل دهد که در این صورت مسلما عاقبت آنان مرگ خواهد بود که در بین آنان هزاران زن و بچه وجود دارد.
احتراما تقاضا دارم که کارکنان جنابعالی به سازمان ملل و اتحادیه اروپا در جهت حمایت از این ایرانیان که زمینه انساندوستانه  دارد، همیاری رسانند. مخصوصا، خواهشمندم تلاش بفرمایید که نخست وزیرعراق آقای نوری المالکی از تصمیم خود منصرف شود و مهلت برای بستن کمپ اشرف را 31 دسامبر سال 2011 تعیین نموده را افزایش دهد تا به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اجازه مقدمات ثبت پناهندگی این افراد را انجام دهد تا این جابجایی بدور از خشونت و بر اساس انسانیت صورت بگیرد.
همچنین تاکید مینمایم که نمایندگان صلح سازمان ملل و آمریکا در کمپ حضور پیدا کنند تا بتوانند با هم پیمانان اروپایی خود در جهت انتقال ساکنان کمپ اشرف یاری رسانند تا امینت افراد در این انتقال حفظ شود.
همراه با مهر
رضا پهلوی

پیوند به تارنمای مبارک اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی

_______________________________ 

نگاشته شده در تاریخ بیست و پنجم آذر دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه

هواپیمای بی سرنشین امریکا و امدادهای غیبی سید علی جنایتکار


هواپیمای بدون سرنشین امریکایی که حالا به هر دلیلی به حریم هوایی مرزهای شرقی ایران وارد شده است، بر اثر مشکلات فنی، بال آن آسیب دیده و سقوط می کند.
   البته چنین حادثه یی تقریبن معمولی است و شاید بارها رخ داده باشد. محاسباتی که به لحاظ مهندسی روی هواپیماها و یا سایر تجهیزات مربوط به صنایع هوا فضا انجام می شوند، گهگاه صحیح از آب درنیامده و بر فرض تحت تاثیر عوامل جوی و غیره سقوط کرده یا منفجر می شوند.
   تا اینجا بحثی نیست اما رژیم فلک زده اسلامی که در واپسین ایام خود، تمام تلاش خود را معطوف داشته تا خود را در عرصه جهانی مطرح کند، این حادثه را در بوق و کرنا جار می زند.
   طنز مطلب اینجاست که سال ها پیش، در اردیبهشت 59 وقتی هواپیماهایی برای نجات گروگان های سفارت خانه امریکا به ایران آمده و در طبس دچار سانحه شدند، سران بی قابلیت و بی سواد جمهوری اسلامی، حادثه مربوطه را یک معجزه و امداد غیبی! معرفی کردند. اما امروز هواپیمای بدون سرنشین که فوق مدرن نیز نبوده – که اگر فوق مدرن بود به سادگی نقص فنی پیدا نمی کرد – توسط قدرت الکترونیکی رژیم آخوندی سرنگون شده است!! یعنی اینبار دیگر امداد غیبی و نیروهای آسمانی و امام و پیغمبر به کمک آخوندها نشتافته اند و قضیه کاملن زمینی است و حاصل دانش و خلاقیت خود همین آخوندهای روضه خوان است.
   اگر بنا بود معجزه یی اتفاق بیافتد و خدایی واقعن عادل و مهربان، اذن به چنین معجزه یی می داد، خمینی و اعوان و انصارش باید در همان روزهای اول شرارت شان از روی زمین محو می شدند. بحث اینجاست که اساس این جهان بر معجزه استوار نیست. این قلم گرچه به وجود خدا باور دارد اما هیچ نیروی ماورایی در امور این جهان مداخله یی ندارد و هرچه هست محاسبات زمینی است. بر همین اساس باید گفت، آن هواپیماهایی که در طبس گرفتار سانحه شدند، صرفن قربانیان یک حادثه و اتفاق بودند بی آنکه هیچ نیروی غیبی، در این امر مشارکت کرده باشد و امروز هم هواپیمای آر. کیو 170 بر اثر یک تصادف و حادثه – که قطعن نقصان تکنولوژیکی در آن دخیل بوده – ساقط شده است.
   سران رژیم پلید اسلامی کاش کمی از این همه نیرویی را که برای نشر اکاذیب و گنده گویی و مدعیات فراتر از قدرت شان، صرف می کنند، مصروف زمانی می کردند تا میزان خشم و نارضایتی اقشار مختلف مردم را نسبت به نظام ولایی درک کنند. آن زمان شاید دست این هذیان های بزرگ منشانه برمی داشتند.
__________________________
نگاشته شده در تاریخ بیستم آذر دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

اندر حکایت ما و دهان گشاد اصلاح طلب ها


کسی نمی داند چرا و به چه دلیل، این آخوندزاده های اصلاح طلب به هر مناسبت و برنامه یی، فورن دهان گشادشان را به اظهار نظر باز می کنند. جالب اینجاست که حرف های شان هم عمدتن بسیار احمقانه، مضحک و غیر کارشناسانه است.
   اخیرن پادشاه قانونی ایران رضا شاه دوم، پیامی را به جهت محکوم سازی حمله ایادی رژیم الله به سفارت بریتانیا صادر کردند. ایشان هم در آن پیام به طور ضمنی و هم در پیامی جداگانه، هر نوع خیزشی را که بنا باشد در شانزدهم آذر اتفاق بیافتد مورد حمایت و تحسین قرار دادند.
   گویا پیام ایشان به مذاق یک مشت آخوندزاده و بچه منبری خوشایند نیامد که این اصلاحاتی ها نیز بر حسب فرهنگ کلامی جاهلانه شان، واکنش نشان داده و شروع به گفتن خزعبلاتی کردند تا به خیال خام شان پیام آن دردانه محبوب را نقد کنند.
   شانزهم آذر، صرفن یک تاریخ است. درست است که منشا اولیه آن – که امروز جمهوری بدکاره اسلامی نیز از آن دم می زند- مبنای رخداد مهم و شایان اهمیتی نبوده است اما امروز همین تاریخ به یک نماد و رمز جنبش میان دانشجویان تبدیل شده است. بحث، بحث امروز است نه کنکاش در تاریخ برای یافتن رویدادی که نه آن روز و نه امروز هیچ اهمیت و ارزشی نداشته و ندارد.
   مشکل اینجاست که این جوجه اصلاحاتی ها که تا دیروز دم از عصر طلایی خمینی و بازگشت به روزگار سیاه حکومت آن جلاد عمامه دار می زدند، امروز به خود اجازه می دهند کلام و پیام مردی را نقد کنند که فرزند آریامهر کبیر، نواده رضا شاه بزرگ و ثلاله دو ابرمرد ایران ساز است. بدیهی است وزن افکار گرگ زاده های اصلاح طلب را هرگز نمی توان با نگاه ژرف اندیشمند فرهیخته یی همچون رضا شاه دوم قیاس کرد که این قیاسی مع الفارق است اما از نگر انسانی و مادی جدن جای تعجب و تحیر است که افراد این اندازه از حیث شعور و شخصیت تفاوت داشته باشند.
   رضا شاه دوم به عنوان جانشین برحق سریر سلطنت، شکل حکومت آینده را به رای اکثریت مردم واگذار کرده اند و این اصلاح طلب ها از همان روزهای انتصابات ریاست جمهوری و حتا تا امروز میرحسین موسوی را رییس جمهور می نامند و به نوعی از همین الان برای مردم تعیین تکلیف کرده و شکل آینده سیستم را تعیین کرده اند که البته زهی خیال باطل.
   وقاحت و بی شخصیتی اصلاح طلبان و مصدق چی ها تازگی ندارد. در هر برهه یی از زمان، این موجودات بی ارزش، ذات پلشت خود را آشکار ساخته و با حمله های مداوم شان به مشروطه خواهان، هم پیالگی خود را با ولی وقیح اسلامی به ثبوت رسانده اند. تنها سوال از هواداران جریان اصلاحات این است که تا کجا می خواهند به چنین ساختاری دل ببندند؟ رژیمی که با خون و جنایت و اعدام، پا گرفته و با جنایت و فساد اقتصادی رهبرانش ادامه یافته و با سرکوب کلیه آزادی های اجتماعی و سیاسی سعی در تضمین بقای خود دارد، چه چشم امیدی به اصلاح آن وجود دارد؟
_________________________________________
نگاشته شده در تاریخ شانزدهم آذر دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه

پیام پادشاه درباره محکومیت حمله عوامل وابسته به حکومت اسلامی به سفارت بریتانیا در تهران


مطلب مهم: ضمن پوزش فراوان از همه دوستان گرامی ام بابت تاخیری نسبتن طولانی در امر به روز رسانی این وبلاگ، باید بگویم که حقیر طی این مدت علارغم تلاشم، هیچگونه دسترسی به پیج ها نداشتم و به دلایلی حتا قادر به لاگین کردن نیز نبودم. البته طی این مدت تمام تلاشم را معطوف داشتم که بتوانم پست تازه یی به روز کنم و شوربختانه تلاشم به جایی نرسید. همچنان مانند گذشته در خدمت دوستان عزیز خواهم بود.
   حمله وحشیانه اوباش بسیجی به سفارت انگلیس در تهران، خشم و حیرت مردم ایران و واکنش جدی و قاطع سردمداران سیاست جهان را در پی داشت.
   این عمل زشت و زننده، نشان داد که سگ های هار ولایت فقیه، فرزندان خلف همان گرگ های حرام زاده یی هستند که سال 58 با حمله به سفارت خانه امریکا در خیابان روزولت، اعضای سفارت خانه را به گروگان گرفته و مورد شکنجه و ضرب و جرح قرار دادند.
   حمله به سفارت خانه ی هر کشوری، حمله و تجاوز به خاک آن کشور محسوب شده و بدیهی است که هر نوع واکنشی از جانب آن کشور، اقدامی دفاعی خواهد بود.
    اگرچه بسیاری از سیاست های دولت انگلستان مورد تایید انسان های آزاده نمی باشد. اما رژیم نامشروع و فاسد جمهوری اسلامی و ایادی رذل و اوباشش در کسوتی نیستند که بخواهند هیچ قضاوتی راجع به سیاست جهانی داشته باشند. رژیم لاشخور صفت خامنه یی، تنها مستوجب مرگ و نابودی و پیوستن به موزه هاست که وقایع اخیر به روشنی نشان می دهند جمهوری اسلامی به زمان پایانی خود نزدیک تر شده است.
   متعاقب با این رخداد زشت که موجب تاسف و تحیر خردمندان گردید، شهریار ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی، پیامی صادر فرمودند.
  متن کامل پیام رضا شاه دوم را در ارتباط با حمله به سفارت انگلیس، در ادامه می خوانیم:
علیرغم تعهد جمهوری اسلامی به اجرای کنوانسیون وین و مقررات بین المللی در ارتباط با مصونیت اماکن دیپلماتیک، روز سه شنبه هشتم آذرماه، تعدادی از عوامل دست نشانده حکومتی، با حمله به سفارتخانه بریتانیا و اقامتگاه دیپلمات های آن کشور در تهران، بار دیگر ضربه ای سنگین بر اعتبار ایران و ایرانی در صحنه جهانی وارد نمودند.
آنچه مسلم است، هدف جمهوری اسلامی از دست زدن به این اعمال و اتخاذ سیاست های ماجراجویانه و تنش آفرین، انحراف اذهان عمومی از نقض مستمر حقوق بشر در ایران، وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی – عقیدتی و معضلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عدیده ای است که کشورمان را به ورطه نابودی کشانده است.
من، اقدام غیرانسانی و غیرقانونی عوامل وابسته به حکومت اسلامی را به نام مقدس دانشجو، در زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات بین المللی که نتیجه ای جز پایمال شدن منافع ملی ایران در بر نخواهد داشت، را شدیدا محکوم می نمایم.
هم میهنانم،
در این شرایط حساس تاریخی که سرزمینمان ایران با آن روبروست، وظیفه همه ما شهروندان ایرانی است تا دست در دست یکدیگر، در چارچوب یک جنبش نافرمانی مدنی مسالمت آمیز، برای برقراری دموکراسی و حقوق بشر و حفظ منافع ملی کشورمان، متحد شویم.
جامعه جهانی نیز باید حساب ملت ایران را از این اقدامات وحشیانه و غیرقانونی جدا نموده و بصورت علنی و شفاف از خواسته های دموکراتیک و آزادیخواهانه مردم ایران پشتیبانی نماید.
بار دیگر تاکید می نمایم که سرنوشت ایران نه با دخالت نظامی خارجی بلکه تنها باید توسط مردم ایران و با حمایت جامعه بین المللی تعیین شود.

خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی

_________________________________________
نگاشته شده در تاریخ چهاردهم آذر دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آبان ۳۰, دوشنبه

حمله به ایران آری یا خیر؟

شاید حمله نظامی کشورهای بیگانه به ایران، با توجه به اینکه مواضع حیاتی رژیم منحط اسلامی را نیز مورد حمله قرار می دهند، در نظر برخی افراد خوشایند و مطلوب به نظر برسد اما به واقع حمله نظامی هر کشور دیگری به ایران، حمله به اصل و اساس ملت ایران نیز هست.
   طی تاریخ، جنگ ها بیشتر از آنکه موثر و سودبخش بوده باشند، مضر و مخرب شناخته شده اند. مشاهدات تاریخی چه در گذشته و چه در عصر حاضر نشان می دهد، همواره معایب و مضرات جنگ ها بیشتر از منافع شان بوده است.
   بدیهی است که در صورت حمله ی خارجی به ایران – خصوصن از جانب امریکا و یا فرانسه – ارتش و سپاه پاسداران حکومت الله ظرف مدت زمانی بسیار اندک دچار از هم گسیختگی خواهند شد و بر خلاف مدعیات مضحک و خنده آورشان مبنی بر قدرت های خارق العاده یی! که دارند، بسیار سریع شالوده شان به هم خواهد ریخت و امدادهای غیبی نیز به کمک شان نخواهد آمد.
   اما مطلب اینجاست که سردرگمی و ضعف نیروهای تدافعی رژیم جمهوری اسلامی، به مثابه پایان کارشان نخواهد بود. صدالبته آنها در ابتدای کار، جوانان و نوجوانان چشم و گوش بسته یی را که سال ها با هذیان های شان تربیت کرده اند به مسلخ خواهند فرستاد و در پنهان مذاکرات شان را با نیروهای مهاجم آغاز خواهند کرد تا به سران حکومت فرصتی داده شود که به صورت ضعیف شده در قدرت باقی بمانند.
   پتیاره ی قدرت به گونه یی در برابر خامنه یی رخ نمایی کرده است که این مردک قاتل پست فطرت، محال ممکن است با یک حمله نظامی خارجی حاضر شود از آن چشم بپوشد. تنها عاملی که خامنه یی قاتل را از پای درخواهد آورد، رویارویی قاطع مردم با اوست و در واقع شنیده شدن صدای رسای ملت ایران، همان چیزی است که تصورش نیز خامنه یی را به ورطه هلاکت خواهد کشانید.
   دیدیم که هشت سال جنگ عراق با ایران، حاصلی جز خسارات مادی و جانی برای مردم ایران و مظلوم نمایی و حماسه سرایی های پوچ و مضحک برای رژیم اسلامی به همراه نداشت. اما زمانی که فیلم اسف بار شهادت ندا آقا سلطان در تمامی دنیا پخش گردید طوری لرزه بر اندام علی خامنه یی سفاک و هم اندیشان وی افتاد که مبلغ هنگفتی هزینه کرده و کوشیدند با توسل به دروغ و دوگانه گویی، حتا کمی از اثرات آن فیلم چهل و چند ثانیه یی و تکان دهنده را در اذهان مردم کمرنگ کنند که البته موفق نشده و ناکام ماندند.
   حمله نظامی به سود ملت ایران نیست که به ضرر آنهاست. بزرگ ترین حربه خود ملت ایران هستند و کشورهای خارجی زمانی صداقت خود را اثبات می کنند که از مردم ایران، پشتیبانی رسانه یی به عمل بیاورند.
______________________________
نگاشته شده در تاریخ سی ام آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

هیاهوی وال استریت – کدام جنبش؟ کدام مردم؟


 چند هفته اخیر رژیم منحوس اسلامی دستاویزی تازه پیدا کرده و خبرنگاران منفعل و بی عقل رژیم را به نیویورک کشانده تا از ماجرایی تخیلی گزارش تهیه کنند.
   صحبت دفاع از هیچ دولتی – امریکا یا هر کشور دیگر – نیست. اما بایستی واقعیت ها را دید و ملاک قضاوت را بر مبنای واقعیت ها نهاد نه تخیلات شخصی و آرزوهای سرکوفته. جمهوری متوهم اسلامی چیزی حدود سی و سه سال است که آرزوها و رویاهایی مضحک را پیرو گفته های خمینی گجستگ در سر می پروراند و سعی می کند با بضاعت بسیار ضعیف رسانه یی اش، در راستای متحقق شدن آن رویاهای غیر واقعی، حرکتی را آغاز کند.
   یکی از آن رویاهای بی معنی و مضحک رژیم، همانا سقوط دولت امریکاست!! طنزی که از فرط ابلهانه بودنش حتا خنده آور هم نیست. صدالبته نظام اسلامی که بنیانگذارش پیرمرد بی سواد و کژفهم و خبیثی چون روح الله خمینی بوده باشد، اهداف و آرمان های آن نیز بایستی یکسری تخیلات پوچ و بی معنا باشند و نظامی که رویای مدیریت جهان را می بیند همان نظامی است که از پس پاسخگویی به معترضین کشور خودش بر نیامده و در همین ایران، جواب راهپیمایی سکوت را با گلوله و باتوم می دهد.
   بدیهی است که نظام امریکا – خوب یا بد – بر پایه مردم سالاری است و قوی ترین ارتش جهان را در اختیار دارد و از بالاترین نرخ صادرات غیر نفتی جهان برخوردار بوده و بی شمار مردم در اقصا نقاط جهان، آرمان شان زندگی در امریکاست و... چنین نظام و سیستمی هرگز به بن بست نخواهد رسید(تاکید می شود الزامن صحبت بد یا خوب بودن نیست که دولت امریکا چون سایر دولت ها برخوردار از محاسن و معایبی است). بی آنکه بحث تحسین یا تحقیر امریکا باشد باید بدانیم که آنها شکست ناپذیراند.
   ماجرای خیابان وال استریت نه یک جنبش و نه یک نهضت است و دقیقن بر خلاف جنبش سبز که جنبشی آرمانی و حرکت گراست، ماجرای وال استریت اصلن جنبش نیست و در پس آن نیز آرمانی وجود ندارد. در کشور امریکا با تاریخ دویست و چند ساله یی که دارد بسیار بسیار جدی تر، پر جنب و جوش تر، معنی دار تر و پرهوادارتر از جریان وال استریت رخ نموده و بر حسب موقعیت، سیر خود را کرده و خاموش شده است. مشکل وال استریت نیست مشکل جمهوری دیکتاتوری اسلامی است که بیش از حد تخیل گراست و از یک رهبر خود مدار و مجنون(خامنه یی) برخوردار است.
   حتا آنهایی که بر اساس آموزش های بی معنی و بی ارزش نظام اسلامی، خود را دشمن سرسخت دولت امریکا می دانند به سود خودشان است که از وال استریت، رویا و آرمان نسازند چون دیر یا زود امیدهای شان نقش بر آب خواهد شد و بالعکس با شنیدن خبر سرنگونی نظام قتاله جمهوری اسلامی از خواب مستانه شان بیدار می شوند. همان اندازه که آرمان گرایی صفتی ممدوح و جهت دهنده است، رویا پروری مخرب و بازدارنده می باشد.
________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و چهارم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

نامه رضا شاه دوم پهلوی خطاب به مردم ایران

چندی پیش، شهریار و پادشاه ایران، آفتاب عالمتابی که مهرشان بر سراسر ایران، یکسان و بی منت است، طی نامه یی بسیار صریح و روشن، خطاب به هم میهنان از آنها خواستند تا با اقدامی ملی مانع از حمله نظامی به کشور عزیزمان ایران شوند.
  بالطبع یک حمله نظامی نمی تواند آزادی و سربلندی به ارمغان بیاورد که در نقطه مقابل آن، بیچارگی و مرگ را برای مردم سبب خواهد شد و این میان رژیم پلید اسلامی نیز دستمایه یی برای مظلوم نمایی پیدا می کند و در کل عواید حمله نظامی به ایران، به زیان مردم است.
  متن کامل نامه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی را در ادامه بخوانید:
هم میهنان عزیزم،
هوشیار باشیم، از آتش زیر خاکستر خشم جامعه بین المللی نسبت به رفتار حاکمان جمهوری اسلامی، احتمال بروز جنگ دیگری کشورمان را تهدید می کند.
نظام مستبد و تمامیت خواه اسلامی، بدلیل سیاست های غلط و غیرانسانی در عرصه داخلی و سیاست های مداخله جویانه و تنش آفرین در عرصه خارجی، از یکسو، ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را به نابودی کشانده و از سوی دیگر، باعث ایجاد بحران و آشوب در کشورهای منطقه و به خطر انداختن صلح و آرامش جهانی شده است.
دیکتاتوری جمهوری اسلامی، با نقض مستمر حقوق بشر، سرکوب خواسته های به حق و آزادی های بدیهی و اولیه مردم کشورمان، حیف و میل سرمایه های ملی، اختلاس های کلان، نادیده گرفتن معاهدات بین المللی و همچنین حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی و اسلامگرایان افراطی در منطقه، با سوءاستفاده از ثروت های ملی مردم ایران، کشورمان را با بحرانی عمیق روبرو ساخته و به انزوای کامل بین المللی کشانده است.
حکومت اسلامی برای انحراف اذهان عمومی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی، فقر و گرانی های کمرشکن، سرکوب و شکنجه زندانیان سیاسی-عقیدتی و مشکلات عدیده ایی که مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم می کنند، بدنبال برافروختن آتش جنگی دیگر است.
حاکمان جمهوری اسلامی، همانند گذشته جنگ را نعمتی برای ادامه بقای حکومتشان می دانند و بر این اساس، با اتخاذ سیاست های ماجراجویانه و تحریک آمیز، خشم جامعه بین الملل را بر افروخته و کشورمان را با خطر حمله گسترده نظامی روبرو کرده اند.
هم میهنانم،
در این شرایط حساس تاریخی که سرزمینمان ایران با آن روبروست، وظیفه همه بخش های جامعه بویژه نیروهای مسلح مدافع و مطیع حقوق و خواسته ملت است تا دست در دست یکدیگر، در چارچوب یک جنبش نافرمانی مدنی و با ایجاد شبکه های وسیع اجتماعی، برای اجتناب از بروز یک حمله نظامی که می تواند آغازگر یک سیر قهقرایی و پرهزینه برای مردم ایران باشد، به پا خیزیم.
بر همین اساس، از همه نیروهای سیاسی و مدنی ایرانی داخل و خارج از کشور، بار دیگر دعوت بعمل می آورم، تا با همبستگی، همدلی و اتحاد، حول یک هدف مشترک یعنی دستیابی به حقوق بشر و دموکراسی، کشورمان را از این شرایط بحرانی نجات دهیم.
تمام تلاش خود را بکار خواهم بست تا خواست صلح جویانه مردم کشورم را به گوش جامعه جهانی برسانم و خطاب به آنان تاکید نمایم که سرنوشت ایران نه با دخالت نظامی خارجی بلکه تنها باید توسط مردم ایران و با حمایت جامعه بین المللی تعیین شود.

توجه داشته باشیم که حمله نظامی الزاما منجر به سقوط رژیم جمهوری اسلامی نخواهد شد و می تواند هزینه های گزاف و جبران ناپذیری را برای مردم کشورمان و منطقه در بر داشته باشد. مشروع ترین و کم هزینه ترین راه برای گذر از نظام جنگ طلب جمهوری اسلامی، آزادی ایران به دست خود مردم ایران است.  
_________________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و دوم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی 

۱۳۹۰ آبان ۱۲, پنجشنبه

رسوایی سیزده آبان – لکه ننگی برای ایران


سیزده آبان بیش از هرچیز ما را به یاد چه چیزی می اندازد؟ روزی که حماقت مشتی ارازل و اوباش، موجب بی آبرویی همیشگی ایران در عرصه سیاست جهانی شد.
   به هیچ وجه مبالغه نیست اگر گفته شود، سیزده آبان کل حیثیت ایران را به باد فنا داد و کشور ما را در نظر مردم دنیا به عنوان کشوری با مردمان یاغی، وحشی، غیر متمدن و افسارگسیخته معرفی کرد.
   اینکه وحشی گری یک مشت اوباش با چراغ سبز مستقیم حکومتی نامشروع و تازه پاگرفته(جمهوری اسلامی)، سبب شود که سایر جهانیان به خود اجازه دهند ملت بزرگ منشی چون ملت ایران را با آن سابقه کهن تمدن و وجاهتی چند هزار ساله، با القابی زشت و توهین آمیز خطاب کنند، صرفن موجب تاسف است. اما دردناک ترین قسمت ماجرا اینجاست که ما می دانیم آن اقلیت هرزه صفتی که وحشیانه از دیوار سفارت خانه امریکا بالا رفته و کارکنان آنجا را در نهایت خشونت، گروگان گرفتند به هر حال از نژاد و تبار ایرانی بودند و همین شرم و سرافکنده گی ما را در مقابل خارجیان بسنده می کند.
   بدیهی است که زمان به عقب باز نگشته و لکه ننگ سیزده آبان سال 58 از پیشانی مردم ایران به سادگی زدودنی نیست. اما مشکل اینجاست که جمهوری اسلامی و ایادی آن هر روز یک خرابکاری تازه به بار آورده و بیش از پیش خودشان را در جامعه جهانی خفت زده می کنند. متاسفانه مردم ایران نیز ناگزیرند سهمی را در این رسوایی های متعدد حکومت اللهی پرداخت نمایند.
   هنگامی که جمهوری آخوندی به زباله دانی تاریخ بپیوندد و سیستمی مردم گرا زمام امور را در دست بگیرد، آن زمان می توان امیدوار بود که اثرات منفی روز سیاه 13 آبان در اذهان مردم جهان کمرنگ شود. با توجه به فشارهایی که از همه سو بر پیکره نحیف و رو به موت حکومت اسلامی وارد آمده و شدت گرفتن جنگ داخلی میان عناصر خود رژیم، می توان امیدوار بود که چنین اتفاقی در آینده بسیار نزدیک رخ خواهد داد.
________________________
نگاشته شده در تاریخ دوازدهم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آبان ۸, یکشنبه

همایون باد نهم آبان زادروز مردی فراتر از بشر








برخیز که بهار آمده است. بیا و آمدن یار را به نظاره بنشین. کسی می آید که از هرچه هست بهتر است. کسی می آید آنسوتر از ذهن های ما، کسی که ماورای اندیشه ها گام برمی دارد. کسی که از بی نهایت محض، به لهجه یی آشنا صدای مان می زند. در بگشا و ببین که این نگار آشنا از سمت مشرق آرزوها، خرامان خرامان به فتح دل های ما می آید.

   ببین چه دشت خرم است. ببین بهار شادمانه می آید. این چه بهاری است در قلب پاییز، این چه بهاری است که عطر دلفریبش، مشام آدمی را مسرور می سازد. فردا برترین عید تاریخ است. فردا تاریخ تحول انسان است. فردا طلوع حقیقی آفتاب است. فردا ... فردا ... فردا...

    فردا نهم آبان، خجسته زادروز مردی به وسعت ابدیت است. فردا ولادت دردانه یی ست که رویت رخسار بی مانندش، چشم زمین و آسمان را به خود خیره و مجذوب ساخته است. ای برتر از هرچه هست، ای حقیقت مجسم، رخ بنما که جهانی به انتظار تماشای تو ایستاده است.
   نهم آبان، سالروز آشنایی است. این روز بزرگ و به یادماندنی، برای همه ایرانیان – چه یاران و دوستداران واقعی اش و چه ایرانی نمایان – روزی است که با روزهای دیگر فرق دارد.
   پنجاه و یک سال پیش، سال 1339 خورشیدی، در چنین لحظاتی مردم ایران صمیمانه منتظر و چشم به راه بودند. در این عید سعید و فرخنده جانشین برحق خاندان هماره جاوید سلطنت پهلوی، دیدگان مبارک شان را به دنیا گشودند و بدین سان فصل تازه یی آغاز گردید:

ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
نیست دیگر به خرابات، خرابی چون من
باز خواهی که مرا سیل دمادم ببرد
آن که بر دامن احسان تو اش دسترسی ست
به دهان، خاکش اگر نام ز حاتم ببرد
من ندانم چه نیازی ست تو را با همه قدر
که غمت دل ز پریزاده و آدم ببرد
جان فدای دل دیوانه که هر شب بر ِتوست
کاش جاوید، بدان کوی، مرا هم ببرد
    
شاه شاهان، اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی، یگانه دوران، فرزند شاهنشاه بزرگ آریامهر، ثلاله کوروش کبیر، یادگار روشن و خرم ترین روزهای ایران، پدر سرافراز میهن ما، آن گل همیشه شادان به تاریخ نهم آبان ماه سال 1339 خورشیدی، ساعت یازده و پنجاه و پنج دقیقه صبح دوشنبه، قدوم ملوکانه را بر چشم کاینات گذاشته و اجلاس جلوس فرمودند. این کودک زیبا در این تاریخ خوش یمن، برای نخستین بار جهانی را با چشمان معصوم و درخشان شان نگریستند که سالیان بعد، قرار بود آن وجود نازنین شان منشا تغییراتی بزرگ در آن باشد.
   خبر رسمی بارداری بانوی اول ایران، علیاحضرت شهبانو فرح، چند روز مانده به نوروز سال سی و نه، توسط دربار پهلوی اعلام گردید و از آن پس مردم ایران برای رسیدن این ولادت پرشکوه ثانیه شماری می کردند.
   زایش این طفل محبوب، موج بی نظیری از شادمانی را میان عموم مردم به راه انداخت. تا جایی که حتا در روستاها و شهرهای کوچک، رقص های محلی به پا شد و هرکسی به وسع خودش می خواست تا در این شادی مردمی سهمی ایفا کند.
   سال ها از پی هم گذشتند و شهریار ایران آرام آرام از کودکی عبور کرده و قدم به نوجوانی نهادند. در وجود ایشان توانایی های منحصر به فردی نمایان بود. تا جایی که از همان کودکی علاوه بر زبان پارسی، با انگلیسی و فرانسه آشنایی داشته و قادر به مکالمه نیز بودند. در رشته های گوناگون ورزشی همچون اسکی، پاتیناژ، تنیس، فوتبال، والیبال، شنا و.... از همان اوان خردسالی مهارتی خاص داشتند. شاهزاده رضا( رضا شاه دوم) علاقه مخصوصی به خلبانی داشته و چون زمینه و استعداد شگرفی در این رشته از خود نشان دادند، پدر فقید و تاجدارشان شخصن به ایشان پرواز را آموخته و ولیعهد نوجوان اولین پرواز مستقل خود را در سن سیزده سالگی انجام دادند.
  بنا به فرموده خود ایشان از آنجا که قرار نبود ولیعهد ایرانزمین، شرایطی متفاوت از بقیه داشته باشد، در نتیجه رضا شاه دوم در کنار سایر همسالان خود و تحت شرایطی یکسان به مدرسه رفته و حتا به قول خود حضرتش، در مواقع لزوم بر ایشان سختگیری مضاعفی نسبت به دیگران به عمل می آمد. ایشان همچنین به عضویت سپاه دانش نیز درآمده و همراه با همسالان شان برای کمک به مردم محروم روستاها و آموزش های لازم به آنان، عازم شدند.
  تعلق خاطر مخصوصی که شهریار نازنین، نسبت به امور ورزش در ایران داشتند سبب شد تا بکوشند وضعیت ورزش و امکانات آن را در کشور بهبود ببخشند. شوربختانه وقوع شورش منحوس خمینی کثیف، این مجال را به والاحضرت نداد تا تک تک برنامه های شان را عملی سازند.
  امروز سال ها از ولادت شاهنشاه محبوب می گذرد. اکنون پادشاه ایران در تبعیدی ناگزیر حضور دارند و ایران عزیز نیز، بی صاحب و بی کس، به ویرانه یی پر از دشنه و دشنام تبدیل شده است. موطنی که جای خاندان سرافراز پادشاهی در آن خالی باشد، البته کنام بیگانگان و شب پرستان می گردد و صدالبته مسیر زوال و نابودی را به سرعت طی می کند. چنین فاجعه یی دور از حضور پاک و آسمانی خاندان جلیل سلطنت پهلوی و در حضور پلید جلادان اسلام فروش، برای کشور ما رخ داد و در مدت سی و سه سال، از آن ایران آزاد، آباد و پررونق، ویرانه یی مملو از یاس و مصیبت و بیچارگی بر جای ماند.
   اگرچه وطن ما به این روز افتاده و چه بسیار عزیزان و دلیران و سرمایه هایی را از کف داده است اما شادکامی ما اینجاست که آن دُر یگانه و آن شاهنشاه فرزانه، آن سرمایه بی تکرار و آن اقیانوس بی انتها، سایه پرفروغ شان از همان ژرفنای غربت بر سر ما قرار داشته و وجود سراسر نور و تلالوشان مثال خورشیدی لایزال، از اوج غربت بر پهنه ایران عزیز می تابد. امید که این سایه ملوکانه همواره پاینده و مستدام بماند و این حقیر جان نثار، قربانی وجود گرانمایه ایشان گردد.
   عید سعید نهم آبان سالروز ولادت خداوند ایران را گرامی می داریم. فرا رسیدن این عید خجسته را نخست به پیشگاه آن وجود گرانمایه، پدر و شهریار ایران، ذات اقدس همایونی اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی، شادباش و تهنیت بی کران عرضه می داریم. آنگاه فرا رسیدن فرخنده زادروز پادشاه خوبان را به حضور انور بانوی مهربان ایران، علیاحضرت شهبانو فرح دیبا پهلوی صمیمانه تبریک عرض می کنیم. سپس به حضور مبارک ملکه سربلند مان، والاحضرت یاسمین اعتماد امینی پهلوی شادباش بی پایان نثار می داریم. همچنین به خدمت والاحضرت شاهدخت فرحناز پهلوی این عید پرمیمنت را فرخنده باد عرضه داشته و به محضر والاحضرتان شاهدخت نور، ایمان و فرح دوم پهلوی زادروز پدر تاجدارشان را تبریک و شادباش عرض می نماییم.
   امید که خدای یکتا وجود بی بدیل شهنشاه بزرگ ایران ذات اقدس ملوکانه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی را هزار سال بر سر این آب و خاک مستدام و برقرار نگاه دارد تا در حضور آن یار یگانه، کهن میهن ما به آزادی و سرافرازی راه یابد.

نهم آبان سالروز پانهاد رضا شاه دوم، بر یکایک ایرانیان فرخنده و شاد باد...
 _________________________________

نگاشته شده در تاریخ هشتم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آبان ۷, شنبه

دلنوشته یی پیشکش به خاک پای رضا شاه دوم( در آستانه نهم آبان)

زادروز تو زادروز سپیده ی سحر است. زادروز تو چه قدر حرف برای گفتن دارد. ای بهتر از هرچه عشق، روشن تر از هرچه ستاره، بیدارتر از خورشید، ای خفته در چشمان سیاه تو هزاران هزار راز نگفته. بگو به کدام واژه خطابت کنم، بگو به کدامین نام صدایت بزنم که نام تو تکرار ترنم باران است، که نام تو آغاز احساس شگرف آزادی است ای بزرگمرد.
   تو در توصیف نمی گنجی که وصف نام تو در وسع کوتاه من نیست. نمی دانم کجا تو را دیده ام. کجای این دشت بی انتها، صدای تو را شنیده ام. چه گونه رویای مرا تسخیر کرده یی، چه گونه مرا به سرانگشت گرفته یی نمی دانم. نمی دانم ای تخیل مبهم، ای ادامه ی نامکرر ترانه ی تنهایی، نام تو را مگر می شود آسان خطاب کرد که این بغض ناپیدا، گلوی مرا تنگ می فشارَد.
   فراتر از اندیشه یی، ماورای این جملاتی، آنسوتر از این قصیده های بی پایان، تو در فرادست ترین سمت کاینات، بر مسند خداوندی ات جهانی را به نظاره نشسته یی. خوشا به حال کسی که با نسیم نفس های تو از خواب برمی خیزد. خوشا به حال کسی که در حضور شگفت انگیز وجود لایزالت، تمام وجودش به رعشه افتاده است.
   چشمان خمار تو شراب های کهنه را به یاد می آورد. تارهای مژگان تو تعبیر بی خوابی من است. هر بار که پلک می زنی قصیده یی تازه جان می گیرد. نگاهم کنی یا نه، فرقی ندارد چرا که عمری است مستی چشم تو، هستی مرا تباه کرده، قرن هاست که چشم سیاه تو، شالوده جهان را برهم زده است. هزاره هاست که ناز چشمان تو بستر اینهمه غزل های عاشقانه است. نازنین! بگو از کدام سوی مشرق آمده یی که از رخسار حیرت انگیزت اینقدر خورشید می بارد. بگو از کدام سرزمین آمده یی که رد پای تو ستاره باران است.
   چه قدر به ستایش لب های تو محتاجم هنگامی که به لبخندی بی بهانه دنیا را روشن می کنی. چه قدر به بوسیدن جای پای تو درین جاده محتاجم وقتی همه می دانند واژه ی انتظار، در حسرت شنیدن صدای پای تو آفریده شد. ای کسی که از تصور بشر فراتری، کی می آیی که این ابرهای سترون، به شوق چشم های تو ببارند. کی می آیی که ذوق درخت ها گل کند و از زمین و زمان شکوفه ببارد. کی قدم بر چشم مان می گذاری که اولین بهار ما با عطر دل انگیز تن تو آغاز شود.
____________________________________

نگاشته شده در تاریخ هفتم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

نماهنگ شب میلاد – پیشکشی به محضر شهریار ایران

در آستانه عید سعید و شکوهمند نهم آبان قرار داریم. زادروز کسی که عالمی برای تحسین وجود نازنین ایشان کم است. خجسته میلاد پادشاه خوبان در راه است و ما سر به زیر و خاشع، آمدن این فرخنده عید را نظاره می کنیم.


در آستانه فرا رسیدن عید بزرگ نهم آبان، ولادت با سعادت شهریار ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی، این حقیر نماهنگی را آماده کرده ام که به پیشگاه ملوکانه ایشان عرضه می دارم.

نماهنگ شب میلاد که بر اساس یکی از ترانه های زیبای آقای امید، ساخته شده است را از لینک زیر در سایت فورشیرد، می توانید دانلود کنید:

لینک دانلود

_______________________________
نگاشته شده در تاریخ ششم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

۱۳۹۰ آبان ۳, سه‌شنبه

خجسته باد چهار آبان – فرخنده زادروز اعلاحضرت محمدرضا شاه پهلوی







آمدی ای بهار دل انگیز، آمدی ای از هرچه هست بهتر و بی بدیل تر، آمدی ای ابرمرد و چشم های ما به قامت سرافراز تو مبهوت مانده است.

ای وجود نازنین ات آکنده به عطر هرچه بهار، چه خوش آمدی و این دل های ما عجیب به شوق رسیدن زادروز تو می تپد.

فردا چهارم آبان، تاریخی است که فراتر از از هر تاریخی، شکوه و جلالتی بس شگفت انگیز را در اذهان ما تداعی می کند. چهار آبان زادروز با سعادت مردی است که سرتاپای میهن ما نشان از وجود مبارک ایشان دارد و امروز، همگی ما بی هیچ تعارفی بودن مان را وامدار آن وجود گرانقدر می باشیم. اگرچه سالیانی بس دراز است که سایه اهورایی شاهنشاه و سرور ما، اعلاحضرت محمد رضا شاه پهلوی بر سر ما قرار ندارد. اما هرچه داریم و هرآنچه می توانستیم داشته باشیم، از دولت سر آن شاه مهربان است.

امروز نود و دو سال از آن زایش شکوهمند می گذرد. ما ایرانیان در هر کجا که باشیم - چه در ایران و چه در سایر کشورها – فرا رسیدن چهار آبان قلب های مان را به تپش وامی دارد. یاد ایشان، نام شان و یادگارهای شان، آن اندازه ابهت و عظمت دارند که توگویی محمدرضا شاه کبیر، همین امروز نیز در بین مان حضور دارند.

ولادت مردی از تبار خورشید:

بانو علیاحضرت تاج الملوک آیرملو، به تاریخ 4 آبان 1298 خورشیدی، مفتخر به مادری دو دردانه بی همتا شدند. ولادت خجسته ی محمد رضای کوچک و خواهر توامان شان اشرف(والاگهر)، جمع خاندان مهربان و با صفای شان را شادمانی دوچندان بخشید:

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار

ببر اندوه دل و مژده ی دلدار بیار

نکته روح فزا از دهن دوست بگو

نامه خوش خبر از عالمِ اسرار بیار

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام

شمه یی از نفحات نفس یار بیار

مدت زمانی نه چندان طولانی پس از ولادت یافتن آن دو مروارید غلتان، پدر بزرگوارشان رضا، به مقام پادشاهی نایل آمده و اعلاحضرت رضا شاه کبیر نام گرفتند. رضا شاه بزرگ، فرزند دلبندشان محمدرضا شاه را طی مراسمی خاص، در سن هفت سالگی به مقام ولایتعهدی منصوب فرمودند.

محمد رضا شاه در نوجوانی و به دستور پدر تاجدارشان، به مدرسه لو روزه در شهر لوزان سوییس عزیمت فرمودند تا ضمن ادامه تحصیل، با فرهنگ ها و آداب سایر کشورها نیز آشناتر شده و برای جانشینی پدر، آماده گردند. ایشان پس از بازگشت به ایران، تحصیلات شان را در دانشکده افسری ادامه دادند و در سن نوزده سالگی همسر اختیار کردند.

نخستین همسر ایشان فوزیه نام داشت. پرنسس فوزیه خواهر ملک فاروق و دارای اصلیت مصری بود. اگرچه فوزیه از برخی جهات، زوج شایسته یی برای شاهزاده جوان بود اما شوربختانه تفاهم عمیقی میان آن دو وجود نداشت که همین سرانجام سایه جدایی را حکمفرما کرد.

اعلاحضرت محمدرضا شاه دیگرباره همسری اختیار کردند. ثریا اسفندیاری دوشیزه یی زیبا و عاشقی ثابت قدم که حاضر بود جهان را به چشمان پادشاه ببخشد. آنچه در این ازدواج نیز، ابرهای تیره کدورت را پدید آورد، ناتوانی ثریا در باردار شدن بود. وی هرگز قادر نبود ولیعهدی به دربار شاهانه هدیه کند. پس طلاق سرنوشت محتوم بود و ثریا نیز صمیمانه حقیقت را پذیرفت.

سومین ازدواج همایونی، نه تنها دربار پهلوی را به وجود معطر ولیعهد، زینت بخشید، بلکه شخص شاه را با بزرگ بانویی بس مهربان، همنشین و همدم ساخت. این ازدواج مبارک، تا واپسین لحظه از حضور اقیانوس وار آن شاهنشاه فقید، ادامه یافت. وجود گرانمایه شهبانو فرح پهلوی، دربار را رونقی دیگر بخشید.

سال ها از پی هم می گذشتند و اعلاحضرت محمدرضا شاه، با همتی بلند و عزمی راسخ، درحال زدودن عیوب فقر، بی خان و مانی، بیماری ها و غیره از پیکره ایران بودند. ایشان اصلن خوش نداشتند که پادشاه سرزمینی با مردم فقیر باشند که آرمان ایشان، برچیده شدن کامل نظام ارباب و رعیت و به اوج رساندن وضعیت معیشتی مردم بود.

افسوس که سرنوشت محتوم مردم ایران، تیره بختی و ناکامی بود. وقوع شورشی منحوس در سال 57 منجر به سفر آن پادشاه محبوب از ایران گردید.

آن سفر، واپسین سفر بزرگمرد ایران ساز بود و در دیاری بیگانه، جهان را به شوق جانان ترک فرمودند. امروز نام اعلاحضرت محمدرضا شاه پهلوی، قرین با نام ایران است. نام مبارک ایشان، هرکسی را به یاد روزگاری می اندازد که میهن ما از هرلحاظ در اوج اقتدار قرار داشت. کشوری آزاد، آباد، خرم و نیرومند که شوربختانه امروز به ویرانه یی غم انگیز تبدیل شده و از انزوای سیاسی محض رنج می بَرَد.

بالطبع همه ما به انتظار روزی هستیم که خاندان افتخار آفرین پهلوی به ایران بازگردند. خاندانی که نام بلندشان، شناسنامه ایران عزیز است.

چهارم آبان سالروز ولادت شکوهمند پادشاه فقید و سعید ایرانزمین، اعلاحضرت محمدرضا شاه پهلوی را گرامی می داریم و به روح پرفتوح آن حضرت درود بی پایان نثار می کنیم. این عید خجسته را نخست به پیشگاه فرزند تاجدار ایشان، اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی صمیمانه و خاشعانه شادباش عرضه می داریم. آنگاه به حضور مبارک شهبانوی بلند آوازه ایران، علیاحضرت فرح دیبا پهلوی، سالروز پانهاد شاهنشاه فقید را عرض تبریک داریم. آنگاه به محضر پرجلالت والاگهر شاهدخت اشرف پهلوی، خواهر توامان ایشان، زادروز برادر گرانمایه و همچنین زادروز فرخنده خود ایشان را شادباش بی کران عرض می نماییم. سپس به محضر والاحضرت شاهپور غلام رضا پهلوی میلاد با سعادت اعلاحضرت فقید را فرخنده باد عرضه نموده و همچنین به خدمت والاحضرتان شاهدخت فرحناز و شهناز پهلوی این عید بزرگ را شادباش عرض می کنیم. همینطور به حضور انور والاحضرت ملکه یاسمین اعتماد امینی پهلوی و سه نور چشم دربار، والاحضرتان شاهدخت نور، ایمان و فرح دوم پهلوی این میلاد مبارک را شادباش بی نهایت عرضه می داریم.

عید سعید چهارم آبان بر یکایک ایرانیان خجسته باد...


________________
نگاشته شده در تاریخ سوم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی