۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

اندر حکایت ما و دهان گشاد اصلاح طلب ها


کسی نمی داند چرا و به چه دلیل، این آخوندزاده های اصلاح طلب به هر مناسبت و برنامه یی، فورن دهان گشادشان را به اظهار نظر باز می کنند. جالب اینجاست که حرف های شان هم عمدتن بسیار احمقانه، مضحک و غیر کارشناسانه است.
   اخیرن پادشاه قانونی ایران رضا شاه دوم، پیامی را به جهت محکوم سازی حمله ایادی رژیم الله به سفارت بریتانیا صادر کردند. ایشان هم در آن پیام به طور ضمنی و هم در پیامی جداگانه، هر نوع خیزشی را که بنا باشد در شانزدهم آذر اتفاق بیافتد مورد حمایت و تحسین قرار دادند.
   گویا پیام ایشان به مذاق یک مشت آخوندزاده و بچه منبری خوشایند نیامد که این اصلاحاتی ها نیز بر حسب فرهنگ کلامی جاهلانه شان، واکنش نشان داده و شروع به گفتن خزعبلاتی کردند تا به خیال خام شان پیام آن دردانه محبوب را نقد کنند.
   شانزهم آذر، صرفن یک تاریخ است. درست است که منشا اولیه آن – که امروز جمهوری بدکاره اسلامی نیز از آن دم می زند- مبنای رخداد مهم و شایان اهمیتی نبوده است اما امروز همین تاریخ به یک نماد و رمز جنبش میان دانشجویان تبدیل شده است. بحث، بحث امروز است نه کنکاش در تاریخ برای یافتن رویدادی که نه آن روز و نه امروز هیچ اهمیت و ارزشی نداشته و ندارد.
   مشکل اینجاست که این جوجه اصلاحاتی ها که تا دیروز دم از عصر طلایی خمینی و بازگشت به روزگار سیاه حکومت آن جلاد عمامه دار می زدند، امروز به خود اجازه می دهند کلام و پیام مردی را نقد کنند که فرزند آریامهر کبیر، نواده رضا شاه بزرگ و ثلاله دو ابرمرد ایران ساز است. بدیهی است وزن افکار گرگ زاده های اصلاح طلب را هرگز نمی توان با نگاه ژرف اندیشمند فرهیخته یی همچون رضا شاه دوم قیاس کرد که این قیاسی مع الفارق است اما از نگر انسانی و مادی جدن جای تعجب و تحیر است که افراد این اندازه از حیث شعور و شخصیت تفاوت داشته باشند.
   رضا شاه دوم به عنوان جانشین برحق سریر سلطنت، شکل حکومت آینده را به رای اکثریت مردم واگذار کرده اند و این اصلاح طلب ها از همان روزهای انتصابات ریاست جمهوری و حتا تا امروز میرحسین موسوی را رییس جمهور می نامند و به نوعی از همین الان برای مردم تعیین تکلیف کرده و شکل آینده سیستم را تعیین کرده اند که البته زهی خیال باطل.
   وقاحت و بی شخصیتی اصلاح طلبان و مصدق چی ها تازگی ندارد. در هر برهه یی از زمان، این موجودات بی ارزش، ذات پلشت خود را آشکار ساخته و با حمله های مداوم شان به مشروطه خواهان، هم پیالگی خود را با ولی وقیح اسلامی به ثبوت رسانده اند. تنها سوال از هواداران جریان اصلاحات این است که تا کجا می خواهند به چنین ساختاری دل ببندند؟ رژیمی که با خون و جنایت و اعدام، پا گرفته و با جنایت و فساد اقتصادی رهبرانش ادامه یافته و با سرکوب کلیه آزادی های اجتماعی و سیاسی سعی در تضمین بقای خود دارد، چه چشم امیدی به اصلاح آن وجود دارد؟
_________________________________________
نگاشته شده در تاریخ شانزدهم آذر دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: