۱۳۹۱ خرداد ۱۱, پنجشنبه

نگرش پادشاه ایران به آشتی ملی در سخنان گرانبار ایشان


   اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی در مصاحبه یی اختصاصی که با دویچه وله داشتند، چون همیشه سخنان قابل توجه و درخشانی ایراد فرمودند.
متن کامل مصاحبه ی شهریار ایران با رسانه دویچه وله را در ادامه بخوانید:

دویچه‏وله: آقای پهلوی، قرار بود در روز پنجشنبه ( ۴ خرداد/۲۴ مه) هیأتی ایرانی گزارشی از وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، به کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان ارائه دهد. اما ظاهراً این نشست برگزار نمی‏شود. دلیل لغو این نشست چیست؟
رضا پهلوی: همان‏طور که اشاره کردید، این دعوت از من شده بود و من فکر کردم با تعدادی از هم‏میهنان‏ام که در این زمینه، به عنوان دانشجو، روزنامه‏نگار و غیره تجربیات شخصی خودشان از درون کشور را دارند، کلاً راجع به وضعیت حقوق بشر در ایران، ملاقاتی داشته باشیم. البته وقتی دیروز (۲۳ مه) وارد برلین شدیم، اطلاع داده شد که این جلسه لغو شده. تا این لحظه هم هیچ توضیحی داده نشده که علت آن چیست. احتمال دارد دلیل آن مذاکراتی باشد که هم‏زمان در بغداد صورت می‏گیرد. ولی من نمی‏خواهم حدس بزنم و در ارتباط با این مسئله، روی حدس جلو برویم.
ولی خوشبختانه امروز (صبح پنجشنبه)، در پارلمان ملاقاتی داشتیم با یکی از نمایندگان حزب لیبرال که یکی از اعضای این کمیسیون هست و هم‏چنین با یکی از مسئولین بخش مربوط به ایران که اتفاقاً ایرانی‏الاصل است، ملاقات داشتیم. که فرصتی بود برای این گروه که بتوانیم مسائلی را که در نظر داشتیم مطرح کنیم. البته سئوالاتی هم از ما شد که ما هم نظرت خودمان را در ارتباط با این سئوال‏ها بیان کردیم.
شما به عنوان سخنران اصلی از سوی این هیأت ایرانی انتخاب شده بودید. گزارش شما که گفته می‏شود "مکتوب و مستند" است، دربرگیرنده‏ی چه موضوعاتی بود؟
البته با توجه به این‏که جلسه‏ ی امروز مقداری متغیر بود، فقط مسئله‏ی حقوق بشر مطرح نشد، بلکه سئوالات خیلی اساسی‏تری مطرح شدند در ارتباط با سیاست خارجی دولت آلمان و انتظارات ما ایرانی‏هایی که طرفدار تغییر نظام ایران و جایگزینی آن با یک نظام سکولار و دمکراتیک و یک حکومت پارلمانی که در آن دین از حکومت جداست، هستیم. در این رابطه بحث اساسی‏مان این بود که تنها خواسته‏ای که ما امروز از جهان داریم، حمایت از خواست مردم ایران در حق برگزاری انتخابات آزاد است.
این را هم می‏توانم بگویم که در اصل، این نقطه‏ی اشتراک اکثر نیروهای آزادی‏خواه کشور است، علی‏رغم این‏که از نظر ایدئولوژیک اختلاف سلیقه هم دارند که طبیعی است داشته باشند و موضوع امروز ما اختلاف سلیقه‏‏مان در تفاوت رأی نهایی‏مان نیست، بلکه اشتراک هدف در این‏که این انتخابات را بتوانیم در کشورمان برقرار کنیم. سئوال اصلی هم این‏جاست که آیا جمهوری اسلامی تن به انتخابات آزاد خواهد داد و اگر نداد، آن وقت چی؟! که در اصل می‏رویم سر مسئله‏ ی این‏که توقع ما از جهان این نیست که شما بیایید رژیم را عوض کنید، آن به خود مردم ایران مربوط است.
سئوالاتی از ما شد، از جمله این‏که «شما می‏دانید مردم ایران به چه چیزی رأی خواهند داد؟» من پاسخ دادم خیر؛ من نمی‏توانم پیش‏گویی کنم که مردم به چه چیزی رأی خواهند داد و برای همین است که می‏گوییم میزان باید صندوق رأی باشد. برای همین است که می‏گوییم هیچ‏کسی نمی‏تواند مدعی این باشد که مردم به چی رأی خواهند داد. ولی در این‏که باید این حق را به مردم داد که انتخاب خودشان را بکنند، هیچ بحثی نیست. حال چه از دید ایرانیان و چه دولت‏هایی که دمکراتیک هستند که اساس دمکراسی را باید بگذارند بر حق حاکمیت مردم، چیزی که جمهوری اسلامی به ما نمی‏دهد، بحث این‏جاست.
سئوالاتی هم راجع به سیاست ایران، مسئله‏ی ایران و تغلیظ مطرح شد که در این‏جا ما فاکتور حقوق بشر را مطرح کردیم و گفتیم که از دید مردم ایران، مسئله‏ی محوری برای ملت ایران، مسئله‏ی نقض حقوق بشر و آزادی سیاسی است. مسئله‏ی هسته‏ای، یک مسئله‏ی ثانوی است، معضل اصلی مردم ایران نیست و اگر شما غربی‏ها در مذاکراتی که با جمهوری اسلامی دارید، تنها نکته‏ای که در نظر دارید، صرفاً پرونده‏ی هسته‏ای است و اگر اضافه بر آن، مسئله‏ی حقوق بشر را طرح نکنید، در اصل تودهنی‏ای است به مردم ایران که ما به وضعیت شما اهمیت نمی‏دهیم و فقط دنبال منافع خودمان هستیم.
حرف ما این بود که اگر این پیغامی است که می‏خواهید به مردم ایران بدهید، بنابراین همین شیوه را می‏توانید ادامه بدهید. اگر نه؛ مسئله‏ ی حقوق بشر و نهایتاً دمکراسی، که ضمناً به نظر من، آخرین راهکار نهایی است برای این‏ که در آن منطقه واقعاً امنیت به‏وجود بیاید، این است که کمکی بشود به دموکراسیزاسیون. جمهوری اسلامی هم هرگز به این کار تن نخواهد داد. اگر سیاست شما تحریم و فشار روی رژیم، صرفاً به خاطر وادار کردنش به بازگشت به میز مذاکره باشد، این سیاست تا به امروز جواب نداده است، بار دیگر هم آن‏طور که من پیش‏بینی می‏کردم در بغداد هم شکست خورد و رژیم طبق معمول فقط به جهت زمان خریدن پای این مذاکرات رفته است.
حرف آخر هم این بود که زمانی می‏رسد که شما به عنوان دولت‏های خارجی، به خاطر منافع مردم ایران، آزادی و حقوق بشر هم که نباشد، به خاطر منافع خودتان هم که باشد، باید ببینید اهرم فشاری که رژیم بیشتر به آن عکس‏العمل نشان خواهد داد، کجاست. جمهوری اسلامی این‏قدر از تحریم نگران نیست. تنها چیزی که باعث می‏شود آقای خامنه‏ای و بقیه‏ی مسئولین خواب‏شان نبرد، این است که یک روزی مردم روی دست‏شان بلند شوند و شما هیچ کاری در این سی سال نکرده‏ اید که کمکی باشد به تقویت دست مردم و فقط بسنده کرده‏  اید با دیالوگ با رژیم و مسئولین و  رهبری اش و نه بقیه‏ ی مردم ایران که اکثرشان خارج از این رژیم قرار دارند. ما نمی‏گوییم دیالوگ را با جمهوری اسلامی قطع کنید، می‏گوییم ولی وقتش رسیده که دیالوگ مستقیم با مردم ایران و آزادی‏خواهان ایران برقرار کنید و این چیزی نیست که جمهوری اسلامی حق اعتراض به آن را داشته باشد.
آیا قصد دارید تلاش مشابهی را در دیگر کشورهای اروپایی هم دنبال کنید؟
قبلاً هم این کار را کرده‏ام. من فکر می‏کنم خیلی از پارامترها عوض شده است. کمیسیون‏های مختلفی در دولت‏های مختلف و پارلمان‏های اروپایی وجود دارند که با نمایندگان بعضی از آنها صحبت کرده‏ام و آمادگی خیلی بیشتری از سابق دارند که وارد دیالوگ رسمی بشوند؛ چنان‏چه اپوزیسیون بتواند یک مرکزیت و مکانیسم واحدتری را فراهم کند برای یک دیالوگ ساده‏تر، از حالت پراکندگی دربیاید و بتوانیم یک‏صدایی بیشتری داشته باشیم. البته این تکلیف شب خود اپوزیسیون است. این بحث یک درونی ما ایرانی‏ها است که چگونه با هم هماهنگ کنیم.
ولی استقبال‏شان در این زمینه گفت‏وگوی مستقیم با اپوزیسیون از هر زمانی بیشتر است و فکر می‏کنم بخش زیادی از آن به خاطر این است که دیگر از این دیپلماسی لایتناهی خسته شده‏اند و متوجه شده‏اند که پارامتر دیگری را باید وارد معادله کنند؛ اگر بخواهیم از سناریوی تهاجمی احتراز کنیم. نمی‏شود صاف از دیپلماسی رفت به حمله‏ی نظامی. اتفاقاًّ بحث اصلی من، از جمله با اسراییلی‏ها، این‏جاست که راه بهتری هست برای حل مشکل، بدون این‏که لازم بشود یک سناریوی نظامی را در نظر گرفت. ولی یک راه بیشتر نمی‏ماند و آن هم تقویت مردم ایران از درون و حمایت از اپوزیسیون است.
همان‏طور که می‏دانید، مذاکرات اتمی در بغداد برگزار شد. گرچه جزییات این مذاکرات هنوز روشن نیست، اما در صورت دست‏یابی به یک تفاهم میان ایران و جامعه‏ی بین‏المللی و تثبیت احتمالی جمهوری اسلامی، آیا شرایط برای فعالیت اپوزیسیون ایران تغییر خواهد کرد؟
اولاً فکر می‏کنم به جای سئوال فرضی، نتیجه را ببینیم. هنوز رسماً اعلام نشده، ولی به احتمال خیلی قوی و بر اساس آخرین اطلاعاتی که به من داده شده، آن مذاکرات به نتیجه نرسیده و قاعدتاً به زودی خبرش پخش می‏شود که این هم باز به یک بن‏بست خورد. بنابراین این سئوال فرضی است که می‏کنید.
اگر منظورتان این است که حالا چی؛ به نظر من، دنیا باید الان تصمیم اساسی بگیرد که تا چه حدی می‏توانند پیش بروند، بدون این‏که تمام اصول را زیر پا گذاشته باشند. چیزی که من می‏توانم بگویم، این است که آن‏هایی که برای آزادی کشورشان مبارزه می‏کنند، از جمله خود من و خیلی‏های دیگر در داخل و خارج، چه دنیا بخواهد و چه نخواهد، چه کمک‏مان بکنند، چه نکنند، ما کار خودمان را باید بکنیم. حرف ما به دنیا این است که شما هرچه کم‏تر به ما کمک کنید، هزینه را بر مردم ایران برای به دست آوردن آزادی سنگین‏تر کرده‏اید. ولی ما به خاطر سازش شما با رژیم، دست از مبارزه برنخواهیم داشت. حال دیگر این با شماست و وجدان خودتان که چه چیزی برای‏تان مهم‏تر است؛ آیا به نظر شما، مردم ایران کم‏تر لایق ارزش‏هایی هستند که شما برای خودتان محترم می‏دانید که باید با یک رژیم مذهبی تا بکنند و این همه شکنجه و کشته و بدبختی داشته باشند؟
چون قطعاً می‏دانید که این حکومت نمی‏تواند تا ابد پابرجا باشد، یک روزی جواب این مردم را در درازمدت باید بدهید. حال در این‏جا منافع اقتصادی مهم‏تر است، در جایی وجدان و اخلاق توی کار می‏آید. به همین دلیل بود که آپارتاید تمام شد، به همین دلیل بود که خیلی از دیکتاتورهای نظامی در آمریکای لاتین از بین رفتند، به همین دلیل بود که از لخ‏والسلا و واسلاو هاول حمایت شد و اگر نمی‏شد، امروز این کشورها هم‏چنان زیر یوغ دیکتاتوری‏ های کمونیستی یا دیکتاتوری‏ هایی مثل صدام حسین، قذافی ‏بودند. بالاخره نوبت ایران هم خواهد رسید.
_______________
نگاشته شده در تاریخ یازدهم خرداد دو هزار و پانصد و هفتاد و یک شاهنشاهی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

پیام رضا شاه دوم پهلوی در محکومیت صدور حکم قتل شاهین نجفی


هنگامی که شاهین نجفی هنرمند ارزنده موسیقی رپ ایرانی، ترانه "آی نقی" را ارایه داد، واکنش ها نسبت به این اقدام شجاعانه وی متفاوت بود. در عین اینکه بسیاری از مردم و نخبگان هنر، شجاعت و توانمندی توامان شاهین عزیز را تحسین می کنند، سگ های هار رژیم ولی فقیه و ایادی وابسته به آن، شاهین را به مرگ تهدید کرده اند.
   شاهنشاه ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی در تاریخ پانزدهم میِ سال جاری میلادی و در محکومیت این اقدام شنیع عناصر وابسته به جمهوری اسلامی(تهدید به قتل شاهین نجفی)، پیامی صادر فرمودند.
   متن کامل پیام ایشان را با هم می خوانیم:
صدور حکم قتل شاهین نجفی، هنرمند جوان کشورمان را شدیدا محکوم می نمایم و از جامعه بین الملل و تمامی آزادیخواهان جهان می خواهم در برابر این رفتار وحشیانه و قرون وسطایی حکومت اسلامی ساکت ننشیند و آنرا قاطعانه محکوم نمایند.
استبداد مذهبی حاکم بر ایران در طی سی و سه سال گذشته، با نهادینه کردن خشونت در تمام سطوح جامعه و تخریب کلیه ساختار های اجتماعی و فرهنگی، خشونت هدفمندی را بر علیه مردم کشورمان، بویژه جوانان، این سرمایه های ملی، سازماندهی کرده است. جمهوری اسلامی با استفاده ابزاری از دین و ترویج خرافه ها و تعصبات مذهبی از یکسو، و سرکوب حقوق و آزادی های بدیهی و اولیه مردم کشورمان، همچون آزادی اندیشه و آزادی بیان از سویی دیگر، بانی اصلی فلاکت و بدبختی کشور عزیزمان بوده و همچنین دلزدگی و خستگی را نسبت به اعتقادات دینی در میان جوانان ایرانی به وجود آورده است.
عملکرد این حکومت دینی، مبتنی بر آپارتاید مذهبی است که حاصلی جز بی اعتباری دین و روحانیون در نزد مردم ایران نداشته است. حکومتی که خود را نماینده خدا بر زمین می نامد، بر دیندار و غیر دیندار این سرزمین ظلم روا داشته و حقوق بنیادی انسانی، حتی در میان روحانیون را نقض کرده است.
جوانان ایرانی، نابسامانی های جامعه و نارضایتی های خود را همانند همه جوانان دنیا، در کاریکاتور، شعر و نوشتار به تصویر کشانده و فریاد اعتراض خود را در قالب ترانه متبلور می کنند. ولی رژیم حاکم، بدون توجه به فریادهای اعتراضی جوانان نسبت به اوضاع کنونی کشورمان، در واکنش هایی غیر انسانی و غیر مدنی، با نقض سیستماتیک آزادی اندیشه و بیان، به تهدید و تکفیر جوانان کشورمان می پردازد. صدور حکم شلاق و قتل به جرم بیان اندیشه، در دنیای امروز، نمادی از توحش قرون وسطایی است و حکومت اسلامی باید بداند که جوانان اندیشمند و شجاع ایرانی را نمی توان با این ترفندها به طرف خود سانسوری و سکوت سوق داد. 
هم میهنان عزیزم،
تجربه سیاه این حکومت دینی بر همگان ثابت نموده است که اصل اساسی برای دستیابی به یک حاکمیت دموکراتیک در کشورمان ایران، جدایی نهاد دین از نهاد حکومت می باشد. هر روز که از عمر این رژیم می گذرد ماهیت ضد دین و غیر انسانی آن بیش از پیش آشکار می گردد. برهمه ماست که با هوشیاری نسبت به این فریب کاری ها و با روشنگری، مرز بین دینداری و دین بازی را مشخص نماییم تا دغلکارانی که پشت نام حمایت از دین سنگر گرفته اند را خلع سلاح سازیم. تنها در سایه یک حکومت مبتنی بر جدایی دین از حکومت است که آزادی و احترام پیروان همه ادیان، همه باورها، همه دگراندیشان و حتی روحانیون حفظ خواهد شد.
مبارزه ما برای رسیدن به آزادی اندیشیدن و احترام به حقوق دیگری هرچند سخت و دشوار است، اما اطمینان دارم که در آینده ایی نزدیک پیروز خواهد شد. تمام تلاش و کوشش خود را مانند همیشه بکار خواهم بست تا فریاد آزادیخواهی و حق طلبی مردم کشورم را به گوش جهانیان برسانم.  
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی
______________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و هفتم اردیبهشت دو هزار و پانصد و هفتاد و یک شاهنشاهی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۳, شنبه

آی نقی! شجاعت شاهین نجفی و خفت آخوندها


    به شخصه همواره برای شاهین نجفی احترام قایل بوده و هستم. او هنرمندی است که درد و دغدغه هم میهنان خود را می شناسد و با جماعت هنرمندان بی درد و بی عار، هیچ نسبتی ندارد.
   امروز بحث ترانه جسورانه آقای نجفی، بحث داغی است. برخی از سر نفهمی و بدون ذره یی تعمق و تامل، او را محکوم می کنند. این درحالی است که صافی گلپایگانی، به عنوان یکی از رجاله ترین و مزدورترین آخوندهای وابسته به حکومت، حکم بر ارتداد ایشان داده است و وبسایت ننگین شیعه آنلاین برای ترور آقای نجفی جایزه تعیین کرده است.
   البته شاهین هرچه بیشتر مورد هجمه این دژخیمان قرار بگیرد به منزلت و محبوبیتش نزد مردم افزوده می شود. مقصود دفاع از یک شخص نیست. البته شکی نیست که یک جامعه بالنده و دموکراتیک، بایستی آنقدر ظرفیت داشته باشد که یک هنرمند یا نویسنده و روزنامه نگار و ... بتواند از تمام خط قرمزها عبور کند و حریم زندگی و جان او مورد هیچگونه تهدیدی واقع نشود. حاشا که جامعه امروز ایران نه تنها بالنده و دموکراتیک نیست که در اوج اضمحلال و تباهی و سیاهی و در منتها درجه ارتجاع و عقب ماندگی قرار دارد.
   در چنین هوای مسمومی یک نفر با شهامت تمام، حرف تازه یی برای گفتن دارد. بی آنکه حق و حقوق شهروندی را پایمال کند و بی آنکه به کسی آزار و آسیبی برساند، هنر خود را در محضر ملت عرضه می دارد. در مقابل او یک مشت خوک متعفن – که همانا سران حکومت فاسق اسلامی و دزدان ناموس ملت اند – خشونت آمیزترین روش را در پی می گیرند و با برچسب ارتداد، به جنگ هنرمندی می روند که تنها سلاح او هنر و ترانه هایش است. همین حمله ی آخوندها موید شجاعت شاهین و در عوض خفت و زبونی آخوندهاست.
   تمام آنهایی که ترانه "آی نقی" را شنیده اند به میزان خلاقانه بودن آن آگاهی دارند. این ترانه اتفاقن نسبت به "امام نقی" توهین آمیز هم نیست و به جای آنکه امام عرب(امام نقی) را مورد حمله قرار دهد، جامعه امروز را نقد می کند و امام مقوایی(خمینی گجستگ) را لجن آمال می کند که همین به مذاق آخوندهای رژیم سازگار نمی آید.
    اگر جامعه امروز ایران، ذره یی به معیارها و ارزش های جهانی نزدیک می بود، امثال شاهین نجفی باید مورد تقدیر و تحسین قرار می گرفتند. اما افسوس که در این منجلاب اسلام زده، آقای شاهین نجفی مورد وحشیانه ترین حمله ها قرار گرفته است. البته زمان به سود ما حرکت خواهد کرد و فردای ایران، متعلق به شاهین نجفی و همانندان اوست.
   نسل کثیف خامنه یی ها، گلپایگانی ها، جنتی ها، احمدی نژادها و... رو به انقراض است و این فسیل ها هم چون پایان خود را نزدیک می دانند اینچنین به تب و تاب افتاده اند.
________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و سوم اردیبهشت دو هزار و پانصد و هفتاد و یک شاهنشاهی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه

بیانیه رضا شاه دوم در مورد جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسا


 جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسا همواره به دامان پاک مام میهن مان ایران عزیز، تعلق داشته و دارند. اما شوربختانه اعراب که دشمنان ازلی و ابدی ایرانیان هستند، هرازگاهی دچار توهم شده و مدعی مالکیت بر این جزایر می شوند.
   شاهنشاه ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی در تاریخ نهم اردیبهشت در همین رابطه پیام مهمی صادر فرموده اند.
   متن کامل پیام شهریار ایران درباره ی جزایر سه گانه کشورمان، به شرح زیر می باشد:

نهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۱
تاریخ سیاست خارجی میهنمان ایران با کشورهای جهان به ویژه همسایگان حوزه خلیج فارس به خصوص پس از پایان جنگ جهانی دوم، بر پایه حسن همجواری و احترام متقابل به حقوق یکدیگر بوده است. هرگونه اختـلافی در منطقه سعی می شد که در محیطی دوستانه حل شود.
بر این اساس پس از سال ها مذاکره در مورد حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه «تُنب بزرگ، تُنب کوچک و ابوموسی» در سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) قبل از استقلال امارات متحده عربی، دولت ایران موفق شد، براساس تفاهم نامه ۱۹۷۱ (۱۳۵۰)، اختلاف دولت شاهنشاهی وقت ایران با دادن امتیازاتی در جزیره ابوموسی با حکومت شارجه را حل نماید و به این طریق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه روز ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ (۹ آذر ماه ۱۳۵۰) تثبیت و نیروهای نظامی ایران در جزیره ابوموسی پیاده و مورد استقبال برادر حاکم شارجه قرار گرفتند.
متاسفانه، پس از برقراری نظام آشوبگر جمهوری اسلامی، به سبب سیاست های نابخردانه، سرکوبگر و  بی تجربگی این رژیم در عرصه دیپلماسی، اعراب منطقه در تقابل با ایران برخاستند و کشور ما به خاطر سیاست های غلط و تنش آفرین رژیم مطلقه فقاهتی، به انزوای بین المللی سوق داده شد.
هم میهنان عزیزم،
تمامیت ارضی ایران برای ما ملت ایران، اصلی مسلم و انکار ناپذیر است. اختلافات ایران با کشورهای همسایه می تواند همچون گذشته از طریق مذاکره و با اتخاذ سیاست های درست و صلح جویانه متقابل برطرف شود و این تنها با برقراری حکومتی ملی و با درایت که از طرف ملت ایران مشروعیت داشته باشد، ممکن می شود. 
حاکمان جمهوری اسلامی، برای انحراف اذهان ملت شریف و ستمدیده ایران، از مشکلات فراوانی که شما هم میهنانم با آن دست به گریبان هستید، هرچند گاهی با مظلوم نمایی و تظاهر به ملی گرایی، با اتخاذ سیاست های غلط و ماجراجویانه با دخالت در امور کشورهای همجوار، با تحریک امارات متحده عربی و جامعه عرب، دست به اقداماتی می زنند که کشور عزیزمان را به آستانه خطرات جدی سوق می دهند.
زیرا همانطور که بنیانگذار این رژیم غیرانسانی، جنگ را موهبت خداوند می دانست، رهبران کنونی نیز با اقدامات تحریک آمیزشـان در پیروی از خط فکــری و سیاست رهبـرشان در همان مسیر گـام بر می دارند و پیوسته بر طبل جنگ می کوبند و تنش می آفرینند.
هم میهنان عزیزم،
هوشیار باشیم، که ادامه حیات جمهوری اسلامی، تهدید جدی علیه تمامیت ارضی کشور و وحدت ملی ما است. از لحاظ حقوقی مالکیت و حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه «تُنب بزرگ، تُنب کوچک و ابوموسی» غیرقابل انکار و بلامنازع است. 
ولی این خطر وجود دارد که با بالا گرفتن این تعارض بین ایران و همسایگان عرب، پای کشورهای غیر منطقه ای به میان آید و سرزمین ما، عرصه منازعه مبارزات بی ثمری شود، که منافع ملی و تمامیت ارضی ما را به خطر اندازد. 
هم میهنانم،
در این شرایط حساس تاریخی که سرزمینمان ایران با آن روبروست، وظیفه همه بخش های جامعه به ویژه نیروهای مسلح است، که دست در دست مردم ایران، در چارچوب یک جنبش نافرمانی مدنی، برای اجتناب از بروز یک فاجعه نظامی، و ترفند رژیم و یا بعضی منافع خارجی برای ایجاد در گیری مابین ایرانی و عرب، شیعه و سنی و برای حفظ تمامیت ارضی ایران اهتمام ورزند.
براین اساس، من به عنوان یک ایرانی، از همه نیروهای سیاسی و مدنی ایرانی داخل و خارج از کشور، بار دیگر دعوت می کنم، تا با همبستگی، همدلی و اتحاد، پیرامون هدف مشترک یعنی «حفظ تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران»، به پا خیزند و کشور را از این بحران که ناشی از وجود و دوام این رژیم تنش آفرین و غیرمردمی است، نجات بخشند.
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی
__________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیستم اردیبهشت دو هزار و پانصد و هفتاد و یک شاهنشاهی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

پوزش به خاطر تاخیر

با عرض درود خدمت دوستان گرامی،
 بنده به خاطر این تاخیر و غیبت تقریبن طولانی مدت، صمیمانه از حضورتان پوزش می خواهم. شوربختانه کامپیوتر شخصی اینجانب دچار مشکلات عدیده یی بوده و ضمنن مشکلات گوناگونی نیز یکی پس از دیگری رخ نمودند که گذر از آنها بسیار دشوار بوده و مرا از خدمتگزاری به دوستان عزیزم محروم ساخت.
زین پس چونان روال گذشته در خدمت شما گرامیان خواهم بود.
پایداری پادشاهی پیروزی
_______________________

نگاشته شده در تاریخ نوزدهم اردیبهشت دو هزار و پانصد و هفتاد و یک شاهنشاهی