۱۳۹۰ آبان ۲۴, سه‌شنبه

هیاهوی وال استریت – کدام جنبش؟ کدام مردم؟


 چند هفته اخیر رژیم منحوس اسلامی دستاویزی تازه پیدا کرده و خبرنگاران منفعل و بی عقل رژیم را به نیویورک کشانده تا از ماجرایی تخیلی گزارش تهیه کنند.
   صحبت دفاع از هیچ دولتی – امریکا یا هر کشور دیگر – نیست. اما بایستی واقعیت ها را دید و ملاک قضاوت را بر مبنای واقعیت ها نهاد نه تخیلات شخصی و آرزوهای سرکوفته. جمهوری متوهم اسلامی چیزی حدود سی و سه سال است که آرزوها و رویاهایی مضحک را پیرو گفته های خمینی گجستگ در سر می پروراند و سعی می کند با بضاعت بسیار ضعیف رسانه یی اش، در راستای متحقق شدن آن رویاهای غیر واقعی، حرکتی را آغاز کند.
   یکی از آن رویاهای بی معنی و مضحک رژیم، همانا سقوط دولت امریکاست!! طنزی که از فرط ابلهانه بودنش حتا خنده آور هم نیست. صدالبته نظام اسلامی که بنیانگذارش پیرمرد بی سواد و کژفهم و خبیثی چون روح الله خمینی بوده باشد، اهداف و آرمان های آن نیز بایستی یکسری تخیلات پوچ و بی معنا باشند و نظامی که رویای مدیریت جهان را می بیند همان نظامی است که از پس پاسخگویی به معترضین کشور خودش بر نیامده و در همین ایران، جواب راهپیمایی سکوت را با گلوله و باتوم می دهد.
   بدیهی است که نظام امریکا – خوب یا بد – بر پایه مردم سالاری است و قوی ترین ارتش جهان را در اختیار دارد و از بالاترین نرخ صادرات غیر نفتی جهان برخوردار بوده و بی شمار مردم در اقصا نقاط جهان، آرمان شان زندگی در امریکاست و... چنین نظام و سیستمی هرگز به بن بست نخواهد رسید(تاکید می شود الزامن صحبت بد یا خوب بودن نیست که دولت امریکا چون سایر دولت ها برخوردار از محاسن و معایبی است). بی آنکه بحث تحسین یا تحقیر امریکا باشد باید بدانیم که آنها شکست ناپذیراند.
   ماجرای خیابان وال استریت نه یک جنبش و نه یک نهضت است و دقیقن بر خلاف جنبش سبز که جنبشی آرمانی و حرکت گراست، ماجرای وال استریت اصلن جنبش نیست و در پس آن نیز آرمانی وجود ندارد. در کشور امریکا با تاریخ دویست و چند ساله یی که دارد بسیار بسیار جدی تر، پر جنب و جوش تر، معنی دار تر و پرهوادارتر از جریان وال استریت رخ نموده و بر حسب موقعیت، سیر خود را کرده و خاموش شده است. مشکل وال استریت نیست مشکل جمهوری دیکتاتوری اسلامی است که بیش از حد تخیل گراست و از یک رهبر خود مدار و مجنون(خامنه یی) برخوردار است.
   حتا آنهایی که بر اساس آموزش های بی معنی و بی ارزش نظام اسلامی، خود را دشمن سرسخت دولت امریکا می دانند به سود خودشان است که از وال استریت، رویا و آرمان نسازند چون دیر یا زود امیدهای شان نقش بر آب خواهد شد و بالعکس با شنیدن خبر سرنگونی نظام قتاله جمهوری اسلامی از خواب مستانه شان بیدار می شوند. همان اندازه که آرمان گرایی صفتی ممدوح و جهت دهنده است، رویا پروری مخرب و بازدارنده می باشد.
________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و چهارم آبان دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: