۱۳۸۶ مرداد ۳۰, سه‌شنبه

سرنوشت سه دانشجوی ربوده شده دانشگاه امیرکبیر

احمد قصابان٬ مجید توکلی و احسان منصوری در سیزدهم اردیبهشت امسال از مقابل دانشگاه امیرکبیر٬ توسط ماموران حفاظت و اطلاعات ربوده شدند و تا امروز در سخت ترین شرایط ممکن در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ اوین هستند.

سعید مرتضوی رییس دادستانی کل کشور٬ در پاسخ به خانواده های نگران این سه دانشجو-که باز به انفرادی رفته و زیر شکنجه قرار گرفتند- گفت افشای آن چه در بند ۲۰۹می گذرد این پیامدها را نیز خواهد داشت و هنگامی که صحبت از شکنجه و فشار شد این مرد خون آشام با صراحت گفت: کدام شکنجه؟ من باید تشخیص بدهم شکنجه بوده یا نه و می گویم آن ها شکنجه نشدند!!! و حالا سوال کوچکی پیش می آید که اگر نام کابل و شوک الکتریکی و دستگاه های فریز و...شکنجه نیست پس چیست ؟ شاید هم مسوول محترم فرهنگستان می خواهد واژه جدیدی را جایگزین شکنجه قرار دهد و این کلمه با روح لطیف!!! حضرات مسوول سازگاری ندارد. مرتضوی اکیدن تصریح کرد تنها راه آزادی این سه جوان نوشتن ندامت نامه است و تا زمان نوشتن ندامت نامه خانواده ها حق تماس با قوه قضاییه و پیگیری ماجرا را ندارند.

لازم به گفتن است احمد قصابان و دیگر دانشجویان در بند گفته اند: ما زیر شکنجه، مجبور به اعترافات مطلوب آنان شدیم و این اعترافات واقعی نبوده و سندیت ندارند. قضاوت با اشخاص فهیم است آیا کسی در زیر داغ و درفش حتا اگر بخواهد می تواندحقیقت را بگوید؟ فرض کنیم اگر شخصی محترم و خوشنام را در محلی به جرم قتل عمد با چاقو دستگیر کنند و به چهارمیخ بکشند که باید زیر بار این قتل بروی این فرد محترم و مظلوم به ناچار و برای رهایی از شکنجه های توان فرسا آیا به دروغ اعتراف نخواهد کرد؟ البته که این کار را خواهد نمود٬ این واکنشی طبیعی است و جای بسی تاسف دارد که افرادی که نام قاضی و دادستان با خود دارند این موضوع ساده را یا نمی فهمند یا خود را سخت به نفهمی زده اند.

اتهامات وارده بر این سه دانشجوی برومند٬ نشریات موهن بوده است و مطابق معمول از ایشان خواسته شده تا در برابر دوربین های جام جم اعتراف علنی نیز بنمایند.

این قضیه ما را یاد برنامه بی معنا و پوچ اعترافات خانم اسفندیاری و آقای تاجبخش می اندازد که این دو انسان هیچ مساله یی را برای اعتراف نداشتند و بنا به جبر و خشونت مسوولین و بیم جان، تنها بیوگرافی خود را جلوی دوربین تعریف کردند و هوش مقامات ایران آن قدر هم کار نکرد که دریابند یک نفر اگر جاسوس باشد برای عیادت از مادر کهن سالش به کانون خطر نمی آید.

شرایط دانشجویان ربوده شده دانشگاه امیرکبیر بی نهایت دردناک است و بدتر از آن وضعیت خانواده هاست که به دستور این دژخیمان باید مهر سکوت برلب بزنند و به انتظار سرنوشتی نامعلوم برای عزیزان اسیر بند خویش باشند.

این وضعیت تا کی ادامه خواهد یافت؟

_________________

نگاشته شده در تاریخ سی و یکم امرداد دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: