۱۳۸۶ مرداد ۲۰, شنبه

سهیل آصفی دوباره بیگناهی دربند

صبح روز سیزدهم مرداد٬ زنگ خانه سهیل آصفی روزنامه نگار مستقل و مقیم تهران به صدا در می آید سهیل که در منزل تنها بوده در را می گشاید و با دیدن مامورینی که حکم بازداشت وی را داشتند شگفت زده می شود. سهیل را به بازداشتگاهی در ناکجاآباد می برند و مادر(ناهیدخیزابی) هنگام بازگشت و نبود پسر و وضعیت غیرعادی وحشت می کند روز بعد از طریق تماسی خشک و کوتاه به ایشان اطلاع می دهند٬ در راستای طرح ارتقا امنیت ملی٬ سهیل آصفی برای مدتی نامعلوم باید در بازداشت بماند.

این تمام ماجرا نیست هرگز!!! ماجرا طولانی تر و عجیب تر از این حرف هاست. هر روز که این زنگی مست(جمهوری اسلامی)سر از خواب برمی دارد٬ نقشه جدیدی برای ملت در آستین دارد و هر روز بهانه های رنگ و وارنگی می تراشد. یک روز ارتقاء امنیت را بهانه می کند و خانمی شصت و هفت ساله(هاله اسفندیاری)را که به عیادت مادرکهن سال خود آمده توقیف می کند. روز دیگر امنیت ولی فقیه را علم می کند و آیت الله بروجردی به زننده ترین شکلی دستگیر شده و محکوم به اعدام می گردد. وقتی بحث کم می آورد هم فوری به سوژه نخ نما و پوسیده حجاب آویزان می شود تا کمی از عقده های در دل مانده را خالی کند و روز دیگری که بیش از حد سرخورده شده به بهانه جمع آوری اوباش و ارازل٬ اشخاص فهیم و بزرگ منش ایران را بازداشت می کند.

به آن هایی که تا به حال نمی دانستند بگویم: سهیل آصفی و امثال ایشان اگر افتخار بدهند- که نمی دهند-باید یک ماه کلاس فشرده آداب و نزاکت برای سران جمهوری اسلامی بگذارند و اگر بنا به توقیف ارازل و اوباش به شکل بی حساب و کتاب باشد- که این را هم قبول ندارم- شایسته دستگیری تا حتا چوبه دار همین دیوسیرتانی هستند که به نام دین مرتکب کثیف ترین جنایات می شوند. اگر کسی این را قبول ندارد٬ دلیل بیاورد و ثابت کند سران حکومت الله سردسته بلامنازع اوباش و جانیان نبوده و نیستند. حال آن که بیان حقیقت نیازمند اثبات نیست و رد آن نیاز به دلیل دارد .

ناهید خیزابی مادر سهیل آصفی خود یک نویسنده است٬ بانویی اندیشمند که بی شک فرزندی چون خودش به جامعه تحویل داده است٬ مامورنمایانی که پسر ایشان را توقیف می کنند و لرزه برجان این مادر عزیز می اندازند٬ باید بدانند شایسته بوسیدن دست این خانم نیستند.

ما نباید با سکوت خود این روند شوم را دامن بزنیم. سهیل آصفی و مانند او هم میهن ما هستند و به عنوان قشر روشن فکر٬ حق به گردن ملت دارند٬ دست کم تا آن جایی که آزادانه از خود دفاع کنند و با خوردن برچسب ارازل و اوباش زیر مهلک ترین شکنجه ها قرار نگیرند. نمی دانم این روش پلید را کی به رویه های شوم گذشته شان اضافه کرده اند. آن ها خوب می دانند٬ شکنجه و اعدام هر آزادی خواه و مبارز٬ بازتاب رسانه یی بدی برای شان دارد پس ناجوانمردانه و زیر نام ارازل٬ شریف ترین جوانان ایران را بازداشت و سرکوب می کنند. تا کی باید سکوت کنیم؟ حاشا که هر سیلی به چهره ی نجیب این جوانان٬ سیلی به شرف و پشت پا به هویت و ملیت ماست.

"شایان توجه این که عکس بالای پست مربوط به گوشه یی از خشونت های بی امان نیروی انتظامی(!!)با جوانان بی گناه ایران است".

______________________

نگاشته شده در تاریخ بیستم امرداد دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: