۱۳۸۶ آبان ۳, پنجشنبه

چهارم آبان خجسته میلاد با سعادت شاهنشاه آریامهر




چهارم آبان٬ روز بزرگی است. هشتاد و هشت سال پیش٬ در چنین روزی ابرفرزانه یی از دامان خانواده یی نجیب و پرشکوه برخاست٬ تا فصل نوینی از تاریخ پراقتدار کهن میهن عزیزمان را رقم زند.

چهارم آبان روز ولادت ایران

روز ولادت مهر

روز ولادت انسانیت

روز ولادت بهار در قلب پاییزی روشن

چهارم آبان٬ روز ولادت خجسته ی شاهنشاه آریامهر محمدرضا شاه پهلوی خدایگان و ایران پدر است.

سال هزار و دویست و نود و هشت خورشیدی٬ در محله سنگلج تهران٬ شاهنشاه دیده به جهان گشودند. ولادتی توامان با خواهر گرامی شان والاگهر شاهدخت اشرف پهلوی- که بعدها حضور پررنگ و درخشانی در کنار برادر نازنین شان داشتند و هنوز در غم برادر به سرمی برند- آن روز در خانه رضا شاه کبیر همه چیز عادی بود و افراد خانواده خوشحال از اینکه صاحب دو فرزند دیگر شده اند و هیچ کس نمی دانست این طفل کوچک٬ آینده ایران و ایرانی را رقم خواهد زد.

مادر- ملکه تاج الملوک آیرملو- با لبخندی مهربان بزرگتر شدن کودکانش را می نگریست تا اینکه...شش سال بعد٬ سال ۱۳۰۴خورشیدی- پرده های ظلمت از آسمان ماتم گرفته ایران کنار رفتند و یک دگرگونی ناگهانی وضعیت ایران را تغییری شگرف بخشید. با خلع احمدشاه و رای مجلس شورای ملی سلسله قاجارها منقرض شد٬ همان سلسله نالایقی که دغدغه شان عیش و نوش و تفریح بود و خاطره تلخی از عهدنامه خیانت بار "گلستان" در دل مردم به جای گذاشته بودند. رضا سوادکوهی- درجه دار شایسته که چندی بعد لقب سردار سپه و وزیر جنگ را گرفته بود - با رای اکثریت مجلس رفت تا بنیان گذار سلسله ی پادشاهی یی باشد که ایران غم زده و فرسوده را به کشوری پر رونق بدل سازد.

یک سال بعد در مراسمی رسمی٬ این طفل هفت ساله به مقام ولایتعهدی منسوب شد تا آن زمان که به نوجوانی برسد- شاهنشاه محبوب ایران با چند بیماری مهلک و خطرناک دست و پنجه نرم کرد و با نظر لطف علی(ع) بنابر گفته خود ایشان از این بیماری ها نجات یافتند.

ایشان دوران تحصیل در مقطع ابتدایی را در مدرسه نظام سپری کردند و در مرز نوجوانی پدر بزرگوارشان صلاح دید٬ معظم له برای ادامه تحصیل به مدرسه "لوروزه"در لوزان سوییس برود شاهنشاه به رقم وابستگی های عاطفی نسبت به افراد خانواده٬ با عزم جزم کوله بار سفر بربستند و به سوییس عزیمت فرمودند و تا هفده سالگی جز سفرهایی کوتاه به ایران٬ دیداری با بستگان خویش نداشتند. سرانجام ایشان به میهن بازگشتند و برای تحصیلات دانشگاهی ابتدا به دانشکده افسری و سپس به دانشگاه برای تحصیل رشته پتروشیمی اقدام فرمودند. سال ۱۳۱۸ با صلاحدید پدر و همچنین ابراز آمادگی خودشان٬ قرار شد خود را برای آغاز زندگی مشترک آماده سازند و پرنسس فوزیه- شاهدخت زیبای مصری و خواهر ملک فاروق-گزینه مناسبی برای این آغاز بود که ثمره اش والاحضرت شاهدخت شهناز پهلوی شد.

در سال ۱۳۲۰همزمان با اشغال ایران توسط نیروهای شوروی و بریتانیای کبیر٬ اعلاحضرت رضا شاه کبیر سرسلسله این دودمان جلیل با وجود کسالت و بیماری شدیدی که در وجود مبارک شان شروع شده بود٬ ناچار به ترک میهن و آغاز تبعیدی تلخ شدند و چون در عمل دیگر اختیار زمامداری امور را نداشتند تقدیر بر آن شد تا پسر برومندشان بر تخت سلطنت بنشیند و این مسوولیت شگفت انگیز و تاریخ ساز را بر عهده گیرد و ادامه دهد. از آنجا که شاهنشاه و همسرشان-فوزیه- ملیت و زبانی متفاوت داشتند و پاره یی مسایل دیگر٬ ادامه زندگی برای این زوج جوان امکان پذیر نبود و با توافق دو طرف٬ طلاق و بازگشت فوزیه به موطن خود را بهترین راه یافتند و پس از آن والاحضرت شهناز٬ در دربار پدر از کودکی پا به نوجوانی گذاشت. شاهنشاه اینبار و دومین ازدواج شان با "ثریااسفندیاری" دختری دورگه و نیمه آلمانی - که از سمت پدر به" ایل بختیاری" تعلق داشت- پیمان زناشویی بستند.

این دو اگرچه عشق را سرلوحه زندگی کرده بودند و در روزهای تلخ غوغای مصدق و حزب توده در شهر اسوان و در بیم و امید گذرانده و با رستاخیز ملی بیست و هشت امرداد دیگربار باهم به ایران بازگشته بودند اما انگار تقدیر و مشیت ادامه این زندگی مشترک را صلاح نمی دید. ثریا قادر به باروری نبود و دربار پرافتخار پهلوی٬ نیاز به ولی عهد داشت. ثریا حتا به تمام کشورهای اروپایی به خرج همسرش- شاهنشاه- برای درمان ناباروری خود سفر کرد اما سودبخش نبود و پزشکان به اتفاق وی را جواب کردند. شاهنشاه که از سویی ولادت یک جانشین پسر را برای دربار لازم دانسته و از سوی دیگر مایل نبودند نامهربانی به همسرشان روا شود صادقانه بحث جدایی را مطرح فرمودند و مبلغ سنگینی را به عنوان مهریه و مبلغ شایان توجهی را هم برای مقرری مادام العمر تعیین کردند و با صورت پذیرفتن طلاق توافقی٬ ثریا به آلمان و پیش مادرش عزیمت کرد و اعلاحضرت محمدرضا شاه در اندیشه ازدواجی دیگر٬ تا هم سایه ملکه یی بر سر ایران باشد و هم بتوان جانشینی برای تخت طاووس برگزید. در سال ۱۳۳۸خورشیدی در شهر پاریس دانشجویی ممتاز٬ بلندبالا و از خانواده یی محترم "دوشیزه فرح دیبا" در چشم شاهنشاه مناسب ترین همسر برای دربار سلطنت آمد و طی مراحلی و با کمک والاحضرت شهناز٬ این شاهدخت نجیب و مهربان٬ فرح دیبا٬ قدم به دربار همایونی گذاشت تا سرانجام مادر پادشاه کنونی ایران-اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی- باشد.

شاهنشاه همیشه جاوید ایران محمد رضا شاه٬ پس از ولادت فرزند ذکور خود والاحضرت رضا- رضا شاه دوم- با امید و اطمینانی دو چندان به امور سلطنت و اداره مملکت پرداختند. دهه چهل٬ دهه یی طلایی برای میهن و ملت بود و دورنمایی روشن را برای مردم نمایان می ساخت. پس از صدور فرمان انقلاب سپید توسط پادشاه دیری نگذشت که بی سوادی در کشور رو به افول گذاشت و بیماری های عفونی و مسری تقریبن و بیشتر جا ها ریشه کن شدند. در کنار این حرکت ها٬ موجی از انواع خطرات در بیرون و درون مرز داشتند از راه می رسیدند٬ اما درایت شاه٬ همواره مانعی بود برای آسیب رسیدن به کیان میهن و بنیان جامعه.

تروریزم جهانی به طرزعجیبی فعال شده بود و چهره های بارزی مانند "جان اف کندی" مورد سوقصد قرار می گرفتند. پادشاه اراده کرده بودند تا با انواع روش ها ضریب امنیت را در سطح مملکت بالا ببرند. از سویی عراق نیز بر سر دعوی خود مبنی بر مالکیت اروندرود پا بر جا مانده بود و تاخت و تازی را به مرزهای ایران آغاز کرد اما ارتش شاه ظرف تنها چهار روز آنان را با خفت و خواری از مرز بیرون راند و تا همین جا کافی بود٬ آریامهر نخواستند تا عراق را به تصرف درآورند و تنها فرمودند: همین که فهمیدند کافی است. از سوی دیگر نیروهای تروریست و آشوبگر داخلی آنی آرام و قرار نداشتند: گروهک فداییان اسلام دست به ترور عبدالحسین هژیر نخست وزیر وقت زد٬ گروهک مجاهدین خلق مدام در حال آشوب و فتنه بودند٬ حزب توده دست از خرابکاری برنمی داشت و گانگسترهای مغبونی مانند خسرو گلسرخی دست به وحشیانه ترین اقدامات می زدند و از طرفی صدای ملایان ناکام و سرخورده از اصلاحات رضا شاه کبیر و فرزندش٬ که همچنان ادامه داشت و قطع نمی شد.

چه تدبیری باید اندیشیده می شد؟ بی شک انگیزه شاهنشاه این بود٬ با کمترین خشونت٬ مفیدترین نتیجه به نفع ایران عاید شود و با وجود اصرار اطرافیان بر اعدام خمینی- ملای بی اصل و نصبی که ریشه های هندو داشت و به طرز مضحکی دست به اعتراض و کارشکنی می زد- پادشاه تنها به تبعید این مرد دیوانه بسنده فرمودند.

اگرچه پنجره های زمان رو به افق هایی روشن گشوده می شدند و دنیا با تعجب درآمیخته با تحسین به پیشرفت های چشم گیر و روز افزون ایران خیره مانده بود و سرسخت ترین تیره اندیشی ها در سراسرجهان می رفت تا آرام آرام این حقیقت را بپذیرد: ایران دارد وارد رقابت در عرصه جهانی می شود، چه از حیث قدرت نظامی، چه از دیدگاه مدرنیته شدن جامعه و چه از نظر بالا رفتن سطح علم در ایران...

اما ناگهان توفان سهمگینی وزیدن گرفت و...چرخ گردون چرخشی وارونه کرد.

در پی کودتایی شوم٬ دست نویس بیگانه و غیر مردمی در تاریخ بیست و شش دی ماه سال ۵۷ شاهنشاه فقید آریامهر٬ مجبور به ترک دیارشان شده و سرانجام در روز غم انگیز چهار امرداد سال ۵۹ ما را برای همیشه وداع گفته و به نامیرایی و جاودانگی تاریخ پرشکوه ایران پیوستند. اما یاد آن ابرانسان و آن پادشاه بزرگ و فقید٬ تا همیشه در قلب های پاک و عاشق میهن جاودانه خواهد بود و چشم های منتظر٬ همواره خیره بر افق های فردایی هستند که فرزند برومند و جانشین آریامهر سفرکرده٬ همان نماد فره ایزدی اعلاحضرت همایون رضا شاه دوم پهلوی از دیار غربت باز خواهند گشت و ایران ویران شده و تاریک را٬ به پرتو حضور ملوکانه روشن ساخته و به یمن وجود نازنین شان دیگرباره آباد٬ آزاد و پر از شکوفایی خواهند گرداند

این زادروز خجسته را گرامی می داریم و بر روح پرفتوح آن ابرتاریخ ساز سفر کرده و جاودان نام، درود بی کران می فرستیم . چهارم آبان، هشتاد و هشتمین سالگرد ولادت شاهنشاه آریامهر محمد رضا شاه پهلوی و والاگهر شاهدخت اشرف پهلوی خواهر بلند مرتبه ایشان را، به پیشگاه همایونی فرزند ذکور و جانشین آن حضرت٬ وارث تاج و تخت کیانی، یگانه معبود ایران و آفتاب عالمتاب اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی و سپس به محضر معظم لها علیاحضرت شهبانو فرح دیبا پهلوی و بعد به خدمت شاهزاده و شاهدخت گرامی والاحضرتان علیرضا و فرحناز پهلوی و تمام وابستگان جلیل دودمان بزرگ پهلوی خصوصن ملکه بزرگوار یاسمین اعتماد امینی پهلوی و پرنسس های عزیز(نور٬ ایمان و فرح دوم) و در نهایت با لحنی عاشقانه به محضر مبارک والاگهر شاهدخت اشرف پهلوی یگانه خواهر به یادگار مانده شاهنشاه- که زادروز خود ایشان نیز هست-صمیمانه تبریک و شادباش عرض می کنیم.
_______

نگاشته شده در تاریخ سوم آبان دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: