۱۳۸۶ مهر ۲۱, شنبه

بحث دیگرگونه یی با یک حقوقدان - اهمیت و نقش رسانه ها


گاهی وقت ها٬ یک کلمه حرف٬ تلنگری می شود برای یک نگاه نو و مهم نیست این کلام را از چه کسی با چه هویتی و چه گونه بشنوی٬ مهم برداشت تو از مطلب است.

چندی پیش و در حدود اوایل مهرماه ایرانیار عزیزی- که عکس ایشان را مشاهد می نمایید- برایم دو پیام خصوصی گذاشت. نامش را قدری طول کشید تا بشناسم و به یاد بیاورم ایشان همان بوده که وبلاگی به نام دادگان دارد و یکی دوبار به صورت غیرخصوصی مرا در جریان به روز رسانی هایش گذاشته بوده و بنده هم به آدرس او سر زدم تا شرط ادب را به جا آورده باشم و چون از حال و هوای وبلاگ آقای میرشکاری بیش و کم خوشم آمد و آن را وزین یافتم- که اصولن به اتحاد وبلاگ نویسان نیز معتقد هستم- پیشنهاد تبادل لینک دادم. این هم میهن٬ با تاخیری نسبتن طولانی به سراغ من آمد و پیام های جالب و درخور تامل و البته سرشار از لطفی داد که در پایین ملاحظه می کنید(البته شایان گفتن است نمایش پیام های خصوصی٬ با کسب اجازه از این عزیز هم وطن صورت گرفته است):

دوشنبه 2 مهر1386 ساعت: 11:35

توسط:امیرعباس امیرشکاری

و اما در وبلاگ شما،تصاویر پادشاهان کهن ایران،صدای شادروان فریدون فرخزاد و علاوه بر آن،اشعار زیبایتان،همه و همه گواه فهمیدگی،اصالت و نژادگی شما بانوی ایرانیست.چقدر افتخار می کنم و بر خود می بالم که کهن ایران باستانی من بانویی چون شما دارد...قلم حقیقت نگار و دستان پرتوانتان را از دور می بوسم.با من در ارتباط باشید بانو!

با تقدیم صمیمانه ترین احترامات

امیرعباس امیرشکاری:استاد دانشگاه؛وکیل پایه یک دادگستری

وب سایت پست الکترونیک


[ نظر خصوصی ]



دوشنبه 2 مهر1386 ساعت: 11:35

توسط:امیرعباس امیرشکاری

درود بر شما بانو!

از این همه ابراز لطف شما سپاسگزارم.چقدر از کامنتهای پر محبتتان خوشحال می شوم!...به خاطر می آورم زمانی را که با نهایت افتخار پیشنهاد تبادل لینک دادید...و چه افتخاری از این بالاتر که این تبادل لینک،با بانویی روشنگر چون شما باشد.مرا معذور دارید اگر نتوانستم به دلیل وضعیت شغلی،کاری و محدودیتهای موجود،چنین کنم .شاید باور نکنید.هر وقت خسته می شوم به وبلاگ شما می آیم و...بگذریم... .

باید طرحی نو درانداخت...متاسفانه محدودیتهایم اجازۀ نوشتن چنین چیزی را نمی دهد؛اما اگر روزی می توانستم درباب آسیب شناسی نهضت مشروطه خواهی معاصر کشورمان به سرکردگی شاهزاده بنگارم،قطعا می نگاشتم که حزب مشروطه ایران،به جز شخص ایشان که کتاب ((نسیم آزادی)) را نوشته اند و من به عنوان یک استاد دانشگاه که بیش از هفده سال از عمرم را صرف مطالعه آکادمیک و حرفه ای مسائل فلسفی،سیاسی و حقوق بین الملل کرده ام،آن را اثری علمی می دانم،فاقد ایدئولوگ و تاکتیسین به معنای واقعیست...بر خلاف بسیاری از سازمانهای تروریستی موجود نظیر مجاهدین خلق که طرفدارانی را به ضرب پول و نه اعتقاد فراهم می سازد،جنبش مشروطیت معاصر می تواند جنبشی توده ای،فراگیر و مبتنی بر اعتقادات کهن ملت ایران باشد؛اگر و تنها اگر به خوبی و توسط اشخاص کاردان هدایت گردد و به جای ایجاد هیجانهای بی دلیل در میان مردم،به فرهنگ سازی پردازد.

بارها و بارها از خویش پرسیده ام که چرا مشروطه خواهان،به جای افرادی امثال نصر احمدی،از وجود اندیشمندانی نظیر شجاع الدین شفا و بابک دوستدار(علی میر فطرس)،به عنوان ایدئولوگ بهره نمی جویند؟شاید پاسخ دهید که افراد اخیر مشهور به بی دینی و کفر و الحادند و وجودشان اعتبار شاهزاده را در ایران،تنها کشور شیعه جهان کاهش می دهد.در این صورت چرا یک شبکه ماهواره ای از طرف شخص شاهزاده که بیانگر مواضع رسمی ایشان باشد و به کار فرهنگسازی و بیان اقدامات پادشاهان پهلوی در مدت نیم قرن بپردازد،حتی به مدت 2 ساعت در روز تشکیل نمی شود؟ گفتنی فراوان است...

وب سایت پست الکترونیک


[ نظر خصوصی ]



هرچند دوستان٬ همه به نوعی نسبت به بنده لطف دارند و ابراز لطف این عزیز شاید تازگی چندانی نداشته باشد٬ اما علت اینکه چرا کامنت ایشان را- هرچند خصوصی- نمایش داده ام٬ مبحثی بود که آقای امیرعباس امیرشکاری مطرح نمود و جرقه یی شد در ذهن من تا به یک موضوع٬ از زاویه ی دیگری هم نگاه کنم و از این بابت سپاس گزار هم وطن صدیقم - آقای امیرشکاری- نیز هستم(لازم است به این نیز اشاره بکنم نام کتاب اعلاحضرت همایونی رضا شاه دوم پهلویwinds of change است که به "نسیم دگرگونی "یا "نسیم تحول "برگردانده می شود و این هم میهن خوش طینت٬ به اشتباه "نسیم آزادی" نوشته اند).

من به ایشان پاسخ دادم :خوب جنبش مشروطه به حد کافی ایدئولوگ و تئوریسین دارد و از اشخاصی چون پرویز اسلامی٬ رضا فاضلی و...نام بردم و اضافه کردم از این نظر شاید کمبودی نباشد٬ نقصان و کمبودی اگر هست در ضعف اراده ملت و جنبش های درون مرز جهت هماهنگی با مردم است٬ برای بیان خواسته خود به شکلی شفاف٬ چنانچه ذات ملوکانه اعلاحضرت نیز بارها تاکید فرموده اند که : نقش اصلی را ملت ایفا خواهند کرد. صرف نظر از اینکه ما-در هر جایگاه و مقامی ٬حق اظهارنظرهای این چنینی را درباره ابرپادشاه مان اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی نداریم و هر اندازه احساس بزرگی داشته باشیم باز کوچک تر از آنیم که حتا از سر علاقه وافر به نظام پادشاهی مشروطه- مثل همین عزیز- به معظم له٬ پیشنهاد یا انتقادی ارایه دهیم. اما با توجه به پاسخ های بنده به آقای میرشکاری٬ باز این هم وطن قانع نشد و چندین بار به شکل های گوناگون حتا کمی خشن بر این امر پای می فشرد که جنبش مشروطه خواهی باید تقویت شود و فعالانه تر قدم به صحنه مبارزه بگذارد.

در یکی از کامنت هایم به ایشان گفتم: کاش شما با وجود کرسی استادی دانشگاه و در عین حال این همه شور و شعف - که از موقعیت تان کمی بعید می نماید- سفری به آنسوی مرزها می داشتید و خود به عنوان یک تئوریسین برای این جنبش - در کنار دیگران- وارد میدان مبارزه می شدید و آقای امیرشکاری به من این جواب را دادند:

مطمئن باشید اگر روزی به خارج از کشور بروم،در همکاری با مشروطه خواهان کوچکترین تردیدی به خود راه نخواهم داد و تمامی وجود و دانش خود را در راه نظام پادشاهی مشروطه و برقراری آن وقف خواهم کرد.اگر روزی هم ایران ما از یوغ ارتجاع آزاد شد و مرا در صف حامیان مشروطه دیدید،تعجب نکنید.((قول بدهید آن روز بیایید تا همدیگر را ببینیم.))این روزها،هر کدام از ما،وظایفی داریم که باید خود را برای آن روز آماده کنیم.شما،در تبلیغ احساسی،جوانی چیره دست هستید.

وب سایت پست الکترونیک


[ نظر خصوصی ]




من حقیقتن از شجاعت این هم میهن٬ کمی جا خوردم و اگرچه از این قول گرفتن "کودکانه" و "غیرمعقول" ایشان هم کمی تعجب کردم و پوزخند زدم. اما در دل٬ این شجاعت و اعلام آمادگیش برای همکاری با جنبش های خواهان نظام پادشاهی و همچنین صراحت بیان او را تحسین و تمجید کردم. حقیقتن عاشق این قبیل بحث ها هستم و از پیش کشیدن موضوعاتی که ذهن آدمی را چالنج می کنند لذت می برم. اگرچه تمام حرف های این ایرانیار گرامی٬ برایم قابل قبول و منطقی نیستند اما در مجموع برداشت شخصی من از حرف های امیرعباس امیر شکاری این است:

قدم ها را باید شتابان کرد و از اهرم رسانه ها نباید غافل شد.

این مساله را همه داریم می بینیم که کارناوال های مضحکی به نام روز قدس و غیره- که در ساختگی و فرمایشی بودن شان تردیدی نیست- همه و همه برشانه های توده یی از مردم استوارند که پای رسانه های این رژیم قرار دارند و حرف های سراپا دروغ اینان را بی کم و کاست می پذیرند٬ رای گیری ها و انتخابات پرنیرنگ و تزویرشان هم باز٬ بر پایه تبلیغات رسانه یی شان اداره می گردد. وقتی در سیزدهم آبان ماه سال۵۸ این حکومت کثیف و قداره کش دست به گروگانگیری می زند و در کتاب های درسی و رسانه های مزدور حکومت الله٬ ماجرا را وارونه کرده و یک حماسه!!!جا می زنند٬ وقتی گروهک های تروریست و ستیزه جویی چون حماس و حزب الله و غیره را به ضرب تبلیغات بی امان رسانه یی٬ "مظلوم " و "بی گناه "معرفی می کنند و روی اذهان ملت٬ شوم ترین سرمایه گذاری ها را انجام می دهند٬ آن وقت چرا ما- با وجود عشق وافر و بی حدمان به کیان میهن و تماشا کردن هر لحظه سوختن و دم برنیاوردن هم وطنان مان و صداقتی که در راه میهن پرستی و وفاداری نسبت به بزرگ وارث ایران و اورنگ کیانیش رضا شاه دوم داریم- قدم شایان توجهی در راه تبلیغات رسانه یی برنمی داریم؟

البته همین که تلویزیون پارس٬ روی "هاتبرد" آمده و بسیاری سایت های مبارز و خصوصن سلطنت طلب٬ دارند پرشتاب و مقتدرانه کار می کنند٬ خود جای امیدواری بسیاری است اما: سرعت قدم های مان را برای آزادی ایران و بازگشت محبوب و موعودمان "رضا شاه دوم" باید سریع تر و هماهنگ تر کنیم.

بی تردید میهن عزیز ما آزاد خواهدشد٬ ذات مبارک همایونی اعلاحضرت هم بارها با اطمینان چنین فرموده اند اما این را نیز خاطرنشان کردند: هرچه سریع تر این اتفاق بیافتد هزینه اش برای ملت کمتر خواهد بود.

باید در کمترین زمان٬ با برنامه یی هماهنگ٬ دست اتحاد تمام جنبش ها و از همه مهم تر با قدرت همبستگی تمام آحاد جامعه٬ ایران را از یوغ استبداد آزاد نمود.

در پست های بعدی٬ باز این موضوع را پی خواهیم گرفت...

____________________

نگاشته شده در تاریخ بیست و یکم مهر دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: