۱۳۸۷ مرداد ۲۷, یکشنبه

قیام بیست و هشت امرداد چه پیامی برای نسل امروز دارد؟


فردا بیست و هشتم امرداد ماه است. سالروز قیام شکوهمندی که پنجاه و پنج سال پیش رقم خورد و امروز ٬هنوز و تا همیشه به عنوان سندی روشن و مبرهن از روح آزادگی و میهن پرستی ملت ما جاوید و در یاد ماندنی است.

جای آنکه به جزییات ماجرایی که در خلال بیست و پنجم تا بیست و هشتم این ماه رخ دادند بپردازیم – که در مطلبی به همین مناسبت و پارسال دراین وب شرح داده شده- مایلم در باب پیامی که این رخداد پرشکوه و این قیام سترگ برای ایرانیان امروز داشته و به واقع روح ناب و اصیل این جنبش مردمی، گریزی رهگذارانه داشته باشم.

بیست و هشتم امرداد، والاترین پیامی که برای نسل امروز دارد،"غیرت و شجاعت" است که شوربختانه در میان بسیاری از جوانان امروز چنین روحیه یی کمرنگ شده و جایش را فرهنگ لاابالی گری(و یا همان هرچه پیش آید خوش آید)گرفته است. جوان امروز اگر اندیشه کند که میهنش اکنون در دست چه نالایقانی گرفتار آمده است دست به حرکتی جدی خواهد زد. اگر بداند و عمق فاجعه را درک کند در وی جوشش به وجود می آید. نسل های پیشین ما که حماسه بیست و هشتم امرداد را آفریدند مهم ترین علتش ترس از رو به سقوط رفتن ایران بود. ملت مان آن روز درک می کرد اگر سایه پر ابهت آریامهر نباشد ایران در همان لحظه و در بدو امر کشوری مرده و فنا شده محسوب می گردد. ایرانی درآن روز بیدار بود که آن قیام شورانگیز را رقم زد، زیرا می دانست نبود و فقدان سایه پادشاه یعنی پایان همه شادی ها و خرمی ها.

هم میهنان مان در آن نسل، باور داشتند نبود حضور شاهنشاه چیزی به مراتب تلخ تر و مهلک تر از نبودن سایه پدر بر سر فرزندان نوجوان اوست. مگر نه اینکه یک فرزند هرچه بزرگ تر و پخته تر و عاقل تر می شود و هر چه بر میزان شعور و آگاهی اش افزون می شود به ارزش وجود پدر بیشتر پی می برد؟ کدام انسان بالغ و باکمالی را می شناسید که از حضور و حیات پدر ناراحت باشد؟ کدام موجودی در این زمین پهناور سراغ دارید که خود را از پدر و سایه او بی نیاز بداند ولو اینکه در اوج علم و آگاهی و کمال قرار گرفته باشد؟

شاید مضحک ترین تفکر امروز- که در عده یی از بی خبران و مرعوب شدگان رایج است- تفکر احمقانه گریز از "پادشاهی" است و محکم ترین دلیل آنها این است که: ملت نیازی به قیم ندارد...!!! متاسفانه ریشه تقریبن تمام مصیبت ها و مشکلات امروز همین طرز تلقی جاهلانه است چرا که پادشاه به منزله یک قیم حضور نمی یابد تا بر جان و مال و اندیشه افراد مستولی شود (اتفاقی که ایران امروز و در سایه یک جمهوری کثیف دارد به عینه تجربه می شود) بل شاهنشاه مظهر وفاق و اتحاد و سدی محکم برای جلوگیری از نفوذ دشمن و نابودی وطن می باشد. پادشاه یا همان سایه ایزد توانا، نمادی از تمام ایران است. مظهری تمام و کمال از تابندگی وطن...و این حقیقت محض را نسلی به خوبی دریافتند که خالق قیام ارزشمند و تاریخ ساز بیست و هشت امرداد بودند.

به راستی اگر از روح شجاعت و دانایی خفته در این جنبش بزرگ درس بگیریم میهن مان به مرز پیروزی نزدیک و نزدیک تر خواهد شد.

پیام والای دیگری که دربطن این سالروزعظیم خفته است،"عشق به ایران" است. اگر در میان نسل تازه نگاهی موشکافانه بیاندازیم جوانان از حیث سمبل گرایی به دو دسته شاخص تقسیم می گردند:

الف)آنهایی که تعداد بسیاری هستند و ذهن شان معطوف به سمبل های غربی از نظیر خوانندگان و هنرپیشه ها و مانند اینهاست. این عده دنیای کوچکی دارند و افق های ذهن شان محدود و کوتاه است.

ب)آنها که گرچه نسبت به دسته یکم عده کمتری دارند اما شمارشان بسیار است و به یمن خداوند ایران دارند بیشتر و بیشتر می شوند. جوانانی که به نمادهای میهن پرستانه گرایش دارند. آنهایی که روز و شب را با کوروش کبیر و پارسه و پاسارگاد می گذرانند. همان هایی که روح نجیب ایران پرستی در تار و پوشان خانه دارد. این جوانان در دورنمای ذهن شان چیزی جز ایران قرار ندارد. وطن پرستی گوهر گرانبها و پرارزشی است که در نهاد همه ما هست و اگر آن را بیابیم و زینتش دهیم می توانیم مانند همان نسل بیدار و قهرمانی که بیست و هشت امرداد سال سی و دو را به ثمر رساندند ما نیز در روز شکوهمند دیگری ایران مان را از چنگ بدکاران نجات دهیم و به قدوم ابرمردی پیشکش بداریم که سی سال پیش با حماقت مان موجب تبعید ایشان و پدر آریامهرشان شدیم.

در پایان این مطلب به روح مرحوم شعبان جعفری به عنوان یکی از افراد شاخص این قیام بزرگ درود می فرستیم و صمیمانه آرزو داریم با کنار رفتن پرده های جهل و نادانی، هوشیارانه ننگ این جمهوری دیکتاتوری و پلشت را از دامان پاک میهن عزیزمان بزداییم و دیده های مان را به قدم های مبارک ذات ملوکانه اعلاحضرت رضاشاه دوم پهلوی فرش کنیم.

باید این را باور کنیم ملتی که بیش از نیم قرن پیش٬ بیست و هشتم امرداد را آفرید امروز می تواند با تکیه بر آگاهی و در سایه رهبری شهریار در تبعید رضاشاه دوم٬ قیامی بزرگ تر و پرآوازه تر را رقم بزند.

یادمان باشد که برترین افتخار ایران٬ پادشاهی است و نگذاریم این ننگ بیش از این بر چهره ما پایدار بماند که برترین افتخارمان هنوز در غربت به سر ببرند و ما کرم وار در این منجلاب بغلتیم و ایران رو به احتضار را رها کنیم تا به دست پلید این جلادان خرقه پوش و دون صفت، رو به سوی مرگی سیاه رهسپار گردد.

پایداری پادشاهی پیروزی.

_________

نگاشته شده در تاریخ بیست و هفتم امرداد دو هزار و پانصد و شصت و هفت شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: