۱۳۸۶ مهر ۸, یکشنبه

حضور اعلاحضرت در صدای امریکا موازی با سفر احمدی نژاد به نیویورک

مصاحبه یی را که ذات مبارک اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی با صدای امریکا (میزگردی با شما)در بیست و چهارم سپتامبر امسال٬ برابر با دوم مهرماه داشتند شنیده اید. گفت و گویی با احمدرضا بهارلو٬ در همان گیر و داری که محمود احمدی نژاد سرگرم خوش رقصیدن برای مقامات امریکا بود٬ تا سخنان پوچ خود را توسط رسانه های مقتدر دنیای آزاد٬ به گوش همه برساند. در صورت تمایل می توانید متن کامل گفت و گوی معظم له را در وبلاگ نسل من نسل آتش و خون بخوانید و یا در سایت voa news صدای امریکا به صورت آنلاین تماشا کنید.

یکی از نکات قابل توجهی که در فرمایشات آن حضرت دیده می شد این بود که ایشان پیرامون سفر احمدی نژاد به امریکا گفتند:"سوال من این است که فرض کنیم اگر از خود من مثلن می خواستند بروم در دانشگاه تهران سخنرانی بکنم٬ یا مطلبی را عنوان بکنم که با آن جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرم٬ آیا این فرصت را کسی مثل من می توانست در کشوری مثل ایران داشته باشد؟ و بروم حرفم را بزنم و بعد صحیح و سالم بتوانم از آن محیط بیایم بیرون؟ سوال اینجاست"

بله نکته دقیقن همین است که اعلاحضرت به آن اشاره کردند و مانند تمام جمله های شان٬ چنان با صداقت و شفاف بیان فرمودند که جایی برای ابهام یا توجیه کسی باقی نمی گذارد.

این احمدی نژادی که با ادعاهای رنگارنگ به دوره گردی و سالوسی در کشورهای متعدد جهان مشغول است به عنوان یکی از مقامات مسوول این رژیم حتا در ذهن خودش٬ پاسخی برای این پرسش نمی یابد.

آقای احمدی نژاد! شما که می خواستید با خانواده های داغدار یازدهم سپتامبر٬ دیدار و همدردی کنید و از اینکه جلوی تان را گرفتند خشمگین شدید٬ تکلیف آن همه زندانیان سیاسی که هموطن شما هستند و تنها به جرم اندیشه خود٬ زیر داغ و درفش این خون آشامان - که شما هم یکی از آنان بوده و هستید- قرار دارند چیست؟ آیا بهتر نیست جای این همدلی های فرمایشی٬ لحظه یی به پیشینه و حال خودتان بنگرید؟

آقای محمود احمدی نژاد! مگر شما نبودید که در کره شمالی٬ سال ها آموزش تک تیراندازی و روش های ترور مسلحانه را آموختید؟ مگر تمام ایران شما را به عنوان "زننده تیر خلاص" در اعدام های سیاسی نمی شناسند؟ مگر حضور شما در واقعه شوم "گروگانگیری در سفارت امریکا"- که ضربه یی سنگین به حیثیت ایران بود- از خاطره دنیا پاک می شود؟ شما را با تسلای بازماندگان یک واقعه تروریستی چه کار!!!

آقای احمدی نژاد که می گوید:"وقتی امریکا و اسراییل بمب اتمی دارند٬ چرا ما نباید داشته باشیم؟ "شایان گفتن است او بارها و به شکل های گوناگون همین موضوع را طرح کرده است. تنها باید در پاسخ وی گفت: تمام این کشورها٬ در عصر حاضر حتا یکبار هم از این سلاح ها به عنوان تهدید در جهان استفاده نکردند٬ حال آن که حکومت اسلامی بدون بمب اتم و با راه انداختن و تقویت گروهک های تروریستی به شکل های رسمی و غیر رسمی٬ آتش جنگ را در تمام دنیا برافروخته و حتا جوانان خودش را به باد داده است. وای برحال شان زمانی که مجهز به سلاح اتمی هم بگردند.

هیهات تا کی باید دغل کاری این دلقکان را در عرصه سیاست جهان ببینیم و خاموش بمانیم؟ تا کی؟

در زمانه یی که وارث و معبود ایران و محبوب قلب های عاشق میهن، رضا شاه دوم پهلوی دارند آرام آرام وارد دهه چهارم حضورشان در تبعید و غربت می شوند٬ عده یی ایرانی نما لب به تحسین یک "تروریست عقب مانده" گشوده اند که دارد با ملت امریکا همدردی می کند. شک ندارم آن هایی که احمدی نژادها را باور می کنند، به دو دسته تقسیم می شوند:

دسته نخست که شیوه هنرنمایی سران ج.ا را بلدند و همین بازی را دوست دارند تا به تعبیر اعلاحضرت (زمان بخرند)و دسته دوم که با کمال تاسف یا نمی فهمند و یا منصفانه تر قصد ندارند از شعورشان استفاده کنند.

جالب این جاست که رییس دانشگاه کلمبیا "پالینگر" نیز با صراحت احمدی نژاد را یک دروغ گو خواند و به گونه یی با وی حرف زد که از حضور در محیط دانشگاه احساس شرم بکند٬ اما...

اعلاحضرت در یکی از گفت و گوهای شان با یک رسانه اروپایی در ارتباط با بازگشت به ایران فرمودند: "این برای من٬ نه یک رویا٬ که یک یقین است".

من و توی ایرانی چرا نمی خواهیم نقشی ساده و کوچک٬ حتا با کلام و رفتارمان برای تجلی هرچه زودتر این مهم در ایران داشته باشیم؟؟

هم میهن عزیز! امثال احمدی نژادها که امروز در جمع مردم امریکا حاضر می شوند و با آن ها دست می دهند و خوش و بش می کنند٬ یقین داشته باش که به خون تمام ملت ها از جمله ایران تشنه اند. احمدی نژاد و یارانش بنا به فرموده اعلاحضرت٬ دغدغه یی جز صدور این انقلاب و پیوستن به دنیای آخرت ندارند و به خون غلتیدن ملت و نابودی ایران٬ برابر چشم های شان کوچک ترین اهمیتی ندارد.

این ها دارند از ذهن های کوتاه بعضی ایرانی ها، سکوی پرش برای بلند پروازی های خود٬ در سیاست جهان می سازند. وای بر من و توی ایرانی اگر هنوز بخواهیم ساکت بمانیم.

_______

نگاشته شده در تاریخ هفتم مهرماه دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: