۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

پیام ملوکانه رضا شاه دوم پهلوی در سی امین سالگرد وفات شاهنشاه آریامهر

سی سال سخت و غمبار در پی سفر جاودانه پادشاه بلندآوازه ایران اعلاحضرت محمد رضا شاه پهلوی گذشت. سی سال که هر دقیقه اش، به قدر یک قرن مصیبت به بار آورده و هر لحظه اش آبستن فاجعه یی تازه بود.

اکنون سی و یک سال از چیرگی ملایان بدسرشت رژیم اسلامی بر ایران می گذرد. همچنان که سی سال از نبود سایه بزرگ ارتشتاران، محمد رضا شاه سپری می شود. در طی این سال های طاقت فرسا و زیر سلطه دیکتاتوری مطلقه جمهوری اسلامی، گرچه ما رنج های بسیاری کشیده و با چشم خود شاهد سقوط حیثیت بین المللی میهن عزیزمان بوده ایم، اما همواره دلگرمی ما حضور کسی بوده و هست که همه زندگی مان در یک گوشه چشم ایشان خلاصه می شود. کسی که ذات حضرتش بی کرانه است و به بازگشت دوباره اش ایمان راسخی داریم.

به راستی ذات اقدس ملوکانه رضا شاه دوم، یگانه امید و کعبه آمال ما هستند. ایشان به سان خورشیدی دل افروز، بی آنکه بعد مسافت کمترین تفاوتی به حال شان داشته باشد، مهربانانه پرتو وجود کبریایی شان را بر روح و جان یک یک ایرانیان می تابانند و همین امیدِ ما را به پایان این روزگار تیره و تار، صد چندان می نماید.

سی سال پیش، در پی وقوع آن حادثه جانگداز و سفر بی بازگشت محمد رضا شاه، اندوه بزرگی بر قلب اهورایی فرزند و جانشین ایشان نشست. اعلاحضرت رضا شاه دوم که آن زمان در عنفوان جوانی به سر می بردند، طعم تلخ فقدان پدر نازنین و تاجدارشان را با تمام وجود مبارک شان حس کردند. حاشا که هنوز هم ایشان خاطره پدر شهریارشان را از یاد نبرده اند که البته ابعاد چنین غمی در زمان و مکان نمی گنجد.

در سی امین سالروز ضایعه بزرگ وفات آن شاهنشاه نامور ایران، جانشین آن حضرت و نماد بلاانکار فره ایزدی، اراده فرمودند تا پیامی را در همین مضمون صادر کنند.

اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی در متن این پیام شکوهمند، از الطاف پدر فقید و تاجدارشان، دیگر باره تجلیل کردند در حالیکه داور نهایی کارنامه تلاش های پدر بزرگوارشان را خود تاریخ نامیدند.

متن کامل پیام معظم له را در ادامه با هم می خوانیم:


پنجم امرداد ماه ۱۳۸۹

سی سال پیش پدرم با چشمی گریان و دلی افسرده خاک وطنش را ترک گفت، در این آرزو که با رفتنش آرامش و صلح از دست رفته به ایران عزیزش بازگردد، خون هموطنانش در آشوب انقلاب بر زمین نریزد و بیگانگان با گسترش دامنۀ ستیزخانگی سودای تعرض به ایران در سر نپرورانند.
اما، نه تنها آرزوی او بلکه آرزوی هیچ یک از ایرانیانی که به امید دسترسی به آزادی ها و حقوق بشر به پیشباز انقلاب رفتند برآورده نشد. کسانی بر وطن دلبندش مسلط شدند که در این سال ها با ایران و فرزندانش آن کردند که هیچ دشمن بی رحمی در تاریخ نکرده بود. اینان از خونریـزی و خــرابی های بی شمار، از ستیز با همۀ حقوق و آزادی های مردم ایران، از ماجراجویی و جنگ طلبی، از هدر دادن سرمایه های انسانی و مادی وطن و از تحقیر نام بلند ایران در جهان، یک لحظه هم دست نکشیده اند و من یقین دارم که نخواهند کشید.
می گویند، و درست می گویند، که تاریخ داورنهایی نیک و بد کارنامۀ کسانی است که در زندگی مردمان و در سرنوشت جامعۀ خویش نقشی عمده داشته اند. اما، این داوری در یک آن و یک باره رُخ نمی دهد و شمار داوران کارنامه ها محدود به محققان و نویسندگان نیست. اعضای هرجامعه ای پیوسته در کار این داوری اند.
داوری ایرانیان دربارۀ کارنامۀ پدرم نیز همچنان ادامه دارد و خواهد داشت. تردید ندارم که این داوری همیشه منصفانه خواهد بود، روان پدرم را شاد و فرزندانش را سربلند تر از همیشه خواهد کرد.
از همۀ هم میهنان عزیزی که در سالگرد درگذشت او خود را دراندوه من و خویشانم شریک دانسته اند صمیمانه سپاسگزارم.

رضا پهلوی

پیوند به تارنمای شکوهمند شاهنشاه بزرگ ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی

_______________

نگاشته شده در تاریخ هفتم امرداد دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: