۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه

انفجارهای زاهدان – اینسو و آنسوی حادثه

پنجشنبه بیست و چهارم تیرماه، در اثنای برگزاری مراسمی در مسجد جامع زاهدان به مناسبت تولد امام حسین - که بر اساس باورداشت شیعیان مسلمان گرامی داشته می شود - ناگهان صدای انفجار بمبی جلوی درب ورودی مسجد شنیده شد. این انفجار قربانیان انگشت شماری داشت اما دقایقی بعد و همین که مردم و نیروهای امدادی به صحنه حادثه شتافتند، انفجار انتحاری دوم نیز رخ داد. حادثه دوم سبب کشته و مجروح شدن تعداد بسیاری از افراد شده و موج وحشت را به جان مردم این شهر سرریز کرد.

جندالله ساعاتی بعد مسوولیت هر دو انفجار را بر عهده گرفت. عاملین این دو اقدام تروریستی انتحاری در دم کشته شدند. نام عملیات نیز "شهید اعظم" بود.

ماجرا به همین دو سه خط اتمام نمی یابد. رشته یی که اکنون بافته شده است سر درازی دارد. هرچند عبدالمالک ریگی رهبر این جنبش ترورگر، اعدام شد اما ورق برنگشت و داستان همچنان ادامه دارد.

نخستین مطلب اینکه رژیم اسلامی مدعی قوی ترین دستگاه امنیتی خاورمیانه و حتا جهان است. سربازان بدنام آقا، در کمال خام دستی ادعا می کنند اگر بخواهند قادر هستند به قلب اسراییل و امریکا نفوذ کرده و اطلاعات جمع آوری کنند. حکومت الله مدعی رهبری جهان است اما در برخورد با یکسری حوادث در خاک کشور خودش، ظاهرن عاجز و درمانده شده است.

واقعه تروریستی اخیر زاهدان، سانحه یی تاسف آور و مرگبار بوده و شوربختانه جان تعدادی از هم میهنان را گرفت. سرمنشا اصلی این رویدادهای تلخ اگر خود جندالله باشد انهدامش چندان دشوار نمی نماید اما سر نخ اصلی این حوادث در دست جندالله نیست که در پنجه های خونریز خود حکومت الله است. زیرا جنبشی مانند جندالله از ابزارهای قوی بهره مند نیست. یک جنبش محدود و محلی است که صرفن با پروراندن یکسری اعتقادات مذهبی متعصبانه و با حربه جسارت و مرگ طلبی، درست به مانند اوباش حزب الله، انتحاری عمل می کند. نه از موشک های رادار گریز و بمب های خوشه یی خبری هست و نه از هیچ نوع امکانات تسلیحاتی پیچیده دیگری.

جمهوری اسلامی البته با همین مقدار توانایی اطلاعاتی و امنیتی نیز می تواند این گروه را تمام و عیار سرکوب کند اما چه دلیلی دارد که ما همچنان شاهد چنین وقایعی هستیم؟ چرا در زمان هایی خاص می بایست این انفجارها عده یی را داغدار کنند تا رژیم جهنمی اسلامی از خون یک عده مردم عادی بهره برداری سیاسی کند؟

این میان باز هم بازنده میدان مردم هستند. مردمی که همچنان گرفتاران و قربانیان این زمانه تاریک اند. مردمی که بر حسب باورهای کور مذهبی، در مجالس جشن یا عزای اسلامی شرکت می کنند، سرنوشت شان باید چنین رقم بخورد که با بمب یک روان پریش شهادت طلب، قطعه قطعه شوند اما رییس جمهور منفور کشورشان آنچنان در تب و تاب غزه و امت مسلمان فلسطین و لبنان باشد که یادش برود در سوگ شان یک پیام تسلیت دو سطری منتشر کند.

به طور کلی جندالله یک عنوان و نام بیشتر نیست. نامی که از روح متعفن همین حکومت برمی آید و از جنس خود نظام است. رژیمی که ادعا می کند بر اساس امدادهای غیبی سردسته این گروه یعنی عبدالمالک ریگی را دستگیر کرده است، بازداشت زیرشاخه های جندالله باید برایش از نوشیدن یک لیوان آب آسان تر باشد اما چرا چنین نمی شود؟ آیا عبدالمالک ریگی که به قدر دو برابر همه عمرش در مقابل دادگاه اسلامی اعتراف کرد اطلاعاتی پیرامون همدستانش نداد؟ یا آنکه بازجویان در کسب این اطلاعات ناتوانی به خرج دادند؟

جندالله چیزی فراتر از خود جمهوری اسلامی نیست. این گروه در معنا و منطقش هیچ نوع ناسازگاری و دشمنی یی با این حکومت ندارد که اتفاقن بالعکس از سرچشمه ایدئولوژی ولایت فقیه آب خورده و روح خود را از جنایت و کشتار لبریز کرده است.

این حادثه نیز مانند سایر حوادثی که طی ماه ها و سال های اخیر در سیستان و بلوچستان اتفاق افتادند، فراتر از آنکه نشانه بی کفایتی و بی لیاقتی سربازان گمنام خامنه یی باشد گواهی روشن بر دخالت مستقیم خود رژیم و دستگاه امنیتی اش در ظهور این حوادث است. دستگاه امنیتی و اطلاعاتی رژیم در زمان لازم به شقاوت آمیزترین شیوه ممکن مخالفین خود را سرکوب می کند. این دژخیمان برای حفظ وطن ما، بی کفایت ترین محسوب می شوند اما برای حفظ منافع خود و قلع و قمع مخالفین، اتفاقن درس خود را بلد بوده و توان و لیاقت شان در آدم کشی اثبات شده است.

همانطور که در سطرهای پیشین گفته شد، جندالله یک گروه قوی و خارق العاده نیست بلکه یک گروهک ایدئولوژی گرای تروریست و برخوردار از امکاناتی محدود می باشد که یک سیستم اطلاعاتی متوسط، با تجربه و توان معمولی قادر است نهایتن ظرف دو سال چنین گروهی را به کل ریشه کن کند اما به صلاح جمهوری اسلامی است که جندالله و امثال آن پابرجا بمانند.

رژیم اسلامی می داند تا زمانی که جندالله در ناحیه سیستان و بلوچستان فعال است می تواند در مواقع حساس مظلومیت خیالی اسلام را به رخ جهانیان بکشد. می شود با این حربه، پای امریکا را به میان کشیده، بر دشمن خیالی اش بتازد و خود را مظهر حق و حقانیت جا بزند. گروهک جندالله کانونی سودبخش برای رژیم نامشروعی چون جمهوری اسلامی است تا در حین عزادار کردن خانواده ها، تولیدات شهدای ناخواسته را بالا برده و حکایت کهنه نبرد خون و شمشیرش را در قالبی مصور تکرار کند.

تخاصم فرقه یی شیعه و سنی طی تاریخ وجود داشته و اکنون نیز برقرار است. کسی منکر وجود این جنگ تاریخی نیست که اصولن اسلام در درون و فلسفه خود با تناقضی آشکار رو به روست و چهره های شاخص آن یکدیگر را نفی می کنند. اما حوادثی نظیر آنچه در زاهدان رخ داد نمی توانند ریشه در ستیز این دو فرقه داشته باشند بلکه سناریوی شخص علی خامنه یی، به منظور جوسازی و فاجعه پردازی از سوی سران حکومت او می باشند. امروز حادثه در زاهدان اتفاق افتاد و فردا معلوم نیست در کجای ایران، بیگناهان دیگری باز به خاک و خون بیافتند تا امیال کثیف سید علی رجاله را برآورده کنند.

______________

نگاشته شده در تاریخ سی ام تیر دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

۱ نظر:

Unknown گفت...

درود مریم جان
تحلیل بسیار دقیقی بود. تا زمانی که این رژیم مستبد و جنایتکار به حیات ننگین خود ادامه می دهد به این تفرقه ها بیش از پیش دامن زده خواهد شد و شکاف میان اقوام و مذاهب مختلف بیشتر خواهد گردید. زیرا اساس ادامه حیات این رژیم بر مبنای تفرقه افکنی و سرکوب عقاید گوناگون است.
پیروز باشید دوست عزیزم
پاینده ایران