۱۳۸۷ تیر ۱۰, دوشنبه

اتحاد اپوزیسیون -تنها راه سرنگونی زودهنگام نظام دیکتاتور دستاربندان

ایران در مرز جنگی نابوده کننده است، اگرچه همه چیز دال بر این مساله است هنوز هم درمیان اپوزیسیون چند دستگی و عدم اتحاد دیده می شود.

ژنرال اسحاق بن اسراییل رییس حزب حاکم بر کابینه اسراییل، سه روز پیش در گفتگویی با نشریه اشپیگل آلمان اظهار کرد که حمله به تاسیسات اتمی ایران٬ همین امروز نیز برای ما میسر است.

وی به گفته هایش چنین افزود که اگر اقدامات کنونی یعنی روش های دیپلماسی و تحریم هایی که بر ضد رژیم وقت ایران صورت می گیرد نتیجه نبخشند و به نقطه بحرانی برسیم از آخرین گزینه یعنی حمله نظامی استفاده خواهیم کرد.

آیا معنای این گفته ها چیست؟ جملات بالا از زبان فردی بیان شده که بی شک دست قدرتمندی در سیاست کشورش دارد و پیشتر نیز طراح نابود کردن تاسیسات هسته یی مشکوک عراق بود. این ژنرال اسراییلی کاملن منطقی تصریح کرده که حکومت اسلامی ایران مجاز نیست بمب هسته یی داشته باشد.

از سوی دیگر و در پشت صحنه رژیم مستبد حاکم، تروریست بزرگ و فقیه کارآزموده در زمینه آدم کشی به عبارتی شخص "علی خامنه یی" در اندیشه و سودای دست یابی به کلاهک هسته یی است تا به خیال خام خودش جهان اسلام!!! را قدرتمند سازد و از آنجا که معیارهای یک نظام دین سالار، بر دنیای پس از مرگ و به واقع بر مرگ بشریت پایه ریزی شده است این به اصطلاح رهبر، در گوشه یی از مغزش هم به خطرات و عواقب شوم این بلند پروازی جاهلانه نظام خود نمی اندیشد.

چند روز پیش تاسیسات راکتورهای اتمی کره شمالی- کشوری که تا چندی پیش در کنار ایران و در لیست کشورهای تروریست جا داشت-توسط امریکا منهدم و با خاک یکسان شد. چه بخواهند و چه نخواهند سرنوشت دیر یا زود تاسیسات اتمی مخوف جمهوری حاکم بر ایران چیزی جز این نخواهد بود.

ایران ما در چند قدمی یک حمله نظامی سنگین و جدی قرار دارد و گریزی از این واقع نیست. آنچه آزارنده به نظر می رسد قربانی شدن مردم بیگناه و خسارات مالی و طبیعی بیشماری است که به کشورمان وارد خواهد شد.

چاره چیست؟

به ایران امروز بیاندیشیم. جایی برای تردید نگذاریم که حمله نظامی اسراییل به تاسیسات اتمی این دژخیمان برابر با واکنشی احمقانه و کوته فکرانه یعنی مقابله به مثل و هدف قرار دادن اسراییل از سوی حکومت الله خواهد بود و این به واقع جرقه جنگی تمام عیار و خان و مان سوز است جنگی به مراتب مهلک تر از جنگ ایران با عراق که خسارات جانی و مالی و حشتناک و غیرقابل برگشتی به ایران و به پیکره میهن عزیزمان وارد خواهد ساخت.

پس بیاییم و چند دستگی های تاسف آور امروز را به کناری نهیم. ما امروز تنها یک دشمن داریم و آنهم نظام متعفن و لاشخور صفت ملایان است. نظامی که می خواهد رویاروی تمام دنیا بایستد و در رویاهای احمقانه اش نوع بشر را به کام مرگ بفرستد تا در این کره خاکی تنها نسل کثیف تازی بر جای بماند و در این رهگذر قطعن ایران و ایرانی را پامال خواهد کرد و دم تیغ افکار پلید خود خواهد گذراند. چنانچه تاکنون نیز رویه یی جز این نداشته است.

جای تاسف و افسوس فراوان است اگر امروز و در این شرایط بحرانی و حساس، عده یی همچنان بخواهند به کینه های قدیمی چنگ زنند و تنها امید و دلخوشی دستاربندان را(یعنی همان تفرقه در میان اپوزیسیون)تحقق ببخشند.

به عنوان یکی از مبارزان کوچک راه بزرگ آزادی، این حقیر تمام ذهن و اعماق روحم متبلور از شکوه اهورایی پادشاه و معبود ایران ذات همایونی اعلاحضرت رضاشاه دوم پهلوی است. شکی در این واقع نیست که ایران را جز رفتن به زیر سایه شکوهمند خاندان جلیل سلطنت پهلوی٬ هرگز حکومتی شایسته نیست...اما امروز فقط باید به اتحاد اندیشید و بحث بر سر اینکه نظام آینده ایران چه باشد را به زمان خود موکول کرد.

آنهایی که مدام در ساز مخالف می دمند و با جسارت هرچه تمام تر، اتهامات دروغین و رنگارنگ به پادشاهان بزرگ پهلوی نسبت می دهند و در عین حال نیز عوام فریبانه دم از مردم گرایی و دموکراسی می زنند، اگر به واقع از ملی بودن و بهره از اقبال مردمی خود مطمئن و خاطرجمع هستند، مانده ایم چرا نمی گذارند تا دست توانای اتحاد، نظام ملایان را سرنگون سازد و یک رفراندوم آزاد به میان آید؟

نکند برخلاف ادعای مردم گرایی شان، ملت ایران را در آنچنان جایگاهی نمی بینند که اجازه یابند در یک رفراندوم آزاد شرکت کنند؟ یا نکند بیم دارند که ملت آنها را به عنوان آلترناتیو در رژیم آینده گزین نکنند؟ نکند فهمیده اند که حنای شان بیرنگ است و ترجیح می دهند ایران و مردمش در زیرسم ددمنشان حاکم٬ نیست و نابود شوند اما شرایط همچنان همین بماند تا خدای ناکرده آن داغ کهنه و بی مرهمی که حکومت مردمی و پر از رافت آریامهر بزرگ، بر قلب اینان نشانده با بازگشت و بر اریکه شاهنشاهی نشستن فرزند ارشد و تاجدار ایشان دوباره سرریز نکند و یا حس شرمساری بیش از اندازه از کارنامه سیاه این مثلن حامیان دموکراسی٬ وادارشان می سازد تا همچنان که سی سال پیش خمینی را در به مسند قدرت نشستن یاری دادند، امروز هم با لگدپرانی و افاضات بزرگ تر از دهان شان بر عمر شوم حکومت نجس ولایت فقیه بیافزایند؟

به نظر می رسد آنهایی که سرمویی از شرافت ومیهن پرستی در وجودشان باقی مانده است –از هر مسلک و فرقه و مرامی-جز سرنگونی و براندازی رژیم غاصب و غیرمردمی اسلامی فکری در سر نداشته باشند و برای این مهم دست یاری و اتحاد را با یکدیگر بفشارند و مسیر آزادی ایران را هموار و کم هزینه کنند زیرا خطری جدی و ضایعه یی دردناک در شرف وقوع برای میهن ماست و اگر شرایط همین گونه ادامه یابد شاید به قدری همه چیز سریع رخ بدهد که فرصتی برای عقب رفت و جبران آن در کف نمانَد.

_________

نگاشته شده در تاریخ دهم تیر دو هزار و پانصد و شصت و هفت شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: