۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۶, شنبه

چند گام تا عبور از رژيم اسلامي؟ (نوشتار شماره دوم)

"در شماره پيشين اين نوشتار، به دسته بندي مخالفين رژيم ولايت فقيه و شيوه هاي مبارزاتي آنان اشاره شد و در اين شماره ادامه مطلب را پي خواهيم گرفت"

گروه دوم كه بي هيچ تعارفي آرمان هاي بزرگتر و جدي تري نسبت به گروه يكم داشته و اگر واقع بينانه نگاه كنيم دل كندن از كهن بوم و بر خويش را كه به آساني ميسر نيست به جان خريده اند تا به اعمال و افعالي قاطعانه تر دست زنند آناني هستند كه در زندان پر رنگ و لعاب غربت اسير مي باشند. آنهايي كه سالياني هرچند كوتاه از خانه و كاشانه خويش دور بوده اند بهتر اين سخن را در مي يابند. چرا كه دور بودن از ريشه و كاشانه، طعم بسيار تلخي دارد و چون خوره يي سيري ناپذير از روح و جان تغذيه مي كند و آن را تهي مي سازد. غربت توان آدمي را مي كاهد و شوكراني مداوم در گلو مي ريزد تا آرام آرام انسان را به ورطه اندوه و حرمان بكشانَد و اين واقعيت بر اهل آن پديدار و ملموس است.

دسته دوم ماندن زير سلطه چنين رژيمي را قطعن مغاير با اصل و بنيان كوشش ها و تلاش هاي خود دانسته و يا به دلايلي گوناگون باقي ماندن در چنين خفقان موحشي را برابر با تحمل مهلك ترين شرايط و عدم دسترسي به هرگونه راهي براي ستيز با ديكتاتورهاي حاكم ارزيابي كردند و همين آنان را مجبور به جلاي وطن و ترك ديار ساخته و البته امكان فعاليت و مبارزه يي همه جانبه تر و فارغ از بيم حمله مداوم اين جلادان را به ايشان بخشيده است.

ضعف يا اشكالي كه تا كنون هر دو گروه با آن مواجه بوده و به رغم تلاش هايي كه بعضن تا اندازه يي نيز موثر بوده اند امكان وارد آوردن ضربه قاطع و نهايي به رژيم اسلامي را از همگي ما ستانده است به چند علت مهم باز مي گردد.

ابتدا علل را فهرست وار قيد كرده و سپس راه هاي برون رفت را بررسي مي نماييم:

يكم) عدم هماهنگي و انطباق فكري و عملي ميان گروه يكم و دوم.

دوم) سرپيچي از اتحاد و شاخص كردن اختلافات كوچك به گونه يي كه هدف بزرگ (براندازي) كمرنگ شود.

سوم) عدم ايجاد و تقويت يك مركزيت كه به منظور جلوگيري از پراكندگي ها خط مشي اصلي را تبيين و تشريح نمايد.

چهارم) عدم شناخت نقاط ضعف اصلي دشمن(مطلبي كه در بخش آغازين اين نوشتار بدان اشاره شد)

پنجم) حل و ذوب شدن در يكسري جريان هاي گمراه كننده مانند اصلاحات و ترويج طرز فكري كه جاي به محاق فرستادن ايدئولوژي اسلام گرايي، به تبليغ و بسط آن به گونه يي ديگر بپردازند(كه به اين مهم نيز در شماره پيشين اشاره شد)

حال اگر به تك تك موارد نامبرده ژرف تر بنگريم سبب ساز و باني اصلي مشكل را در خويش خواهيم يافت و بهتر مي توانيم راهي زودبازده و كم هزينه را براي خاتمه بخشيدن به عمر شوم نظامي كه هر ثانيه استمرارش ضرباتي دردناك بر پيكره ايران و ايراني وارد مي سازد بيابيم.

در باب نخستين علت كه همانا عدم هماهنگي و همراهي مبارزين خارج نشين و فعالين داخل مي باشد سخن فراوان است. يكي از عمده ترين مسايلي كه همواره به شكلي چندش آور به چشم مي آيد خفقان و بسته بودن فضاي داخل است كه اين دستيافت را از بسياري هم ميهنان درون مرز خواهد گرفت تا با دنياي آزاد ارتباط برقرار سازند. اگرچه به يمن پا به ميدان گذاردن اينترنت و ماهواره، بخشي از اين معضل به خودي خود حل گرديده اما سانسور رسانه يي شديدي كه از سوي مسوولين جمهوري اسلامي در داخل مرز اعمال مي شود گهگاه مانع مي گردد تا ارتباطي موثر، مداوم و هماهنگ ميان خارج و داخل ايران برقرار شود. فضاي رعب آلودي كه گهگاه از سوي مسوولان حكومت سركوبگر اسلامي در بطن جامعه ايران منتشر مي شود نشانه وحشت و بيم عميق حاكمين به انتها رسيده رژيم وقت، از روشن و آگاه شدن مردم ايران مي باشد. بزرگي معتقد است كه استدلال بزرگترين دشمن دين است و همين مطلب اكنون مهم ترين دغدغه پناهندگان سپر اسلام است تا مبادا با تخريب و شكافته شدن اين مامن پوسيده، تمام تلاش هاي شان نقش بر آب گردد و همين امر سبب مي شود تا به طرز فزاينده يي رو به روي هر صداي روشنگرانه بايستند كه بتوانند از سنگر ناپايدار خود صيانت نمايند.

ادامه دارد

___________

نگاشته شده در تاریخ بيست و هفتم ارديبهشت دو هزار و پانصد و شصت و هشت شاهنشاهي

هیچ نظری موجود نیست: