۱۳۸۷ آذر ۲۹, جمعه

يلدا تجسم تسليم شب در برابر نور ايزدي

سحر با باد مي گفتم حديث آرزومندي

خطاب آمد كه واثق شو به الطاف خداوندي

دعاي صبح و آه شب٬ كليد گنج مقصود است

بدين راه و روش ميرو كه با دلدار پيوندي

قلم را آن زبان نبوَد كه سر عشق گويد باز

وراي حد تقرير است شرح آرزومندي

يلدا يكي از برگزيده ترين و زيبنده ترين جشن هاي ايراني است كه بهانه يي براي گردهم آمدن خانواده هاي ايراني و گذراندن شبي خلصه وار و فراموش نشدني در كنار يكديگر مي باشد.

يلدا واپسين شب پاييز است كه قوس پايان گرفته و جدي آغاز مي شود در نتيجه بلندترين شب سال است. پيشينه اين شب به هزاران سال گذشته بازمي گردد. پيروان آيين ميتراييسم و خورشيد پرستان ايراني، همواره يلدا را سپندينه مي شمردند چرا كه واژه يلدا (برآمده از زبان سرياني كه گونه يي از لهجه هاي رايج زبان ايران باستان يا همان آرامي است) به معناي زايش مي باشد و به عبارتي بهتر زايش مهر يا همان خورشيد كه ريشه چنين پنداري همانا مربوط به طول زمان اين شب است كه درازترين شب بوده و از فردا روز طولاني تر خواهد گرديد و در واقع تابش نور ايزدي بيشتر خواهد شد. هرگز براي ايرانيان در طي تاريخ چيزي مهم تر و خجسته تر از نور و روشنايي و تلالو فره ايزدي نبوده و نيست.

يلدا جشني اثيري و اسطوره يي است، جشني كه در سينه ي تاريكي پيش مي رود تا به فتح قله هاي روشنايي دست يابد. يلدا شب خجسته يي است چرا كه سراسر ستاره باران است تا سپيده و طلوع مهر را در آغوش گيرد و به راستي چه قدر ميهن مان ايران تاريك و بي رونق است هنگامي كه شب همچنان پرده سياهش را افكنده و خورشيد درخشنده ايزدي جمال بي مثالش را بر پهن دشت اين كهن ميهن نمي نماياند.

ميهن عزيز ما اكنون تنها و تاريك است و به انتظار روزي كه خورشيد ملوكانه رخ برافروزد تا در پيشگاه چهره شكوهمند آن خورشيد فروزان، سياهي و ظلمت سرخم كند و قرباني شود.

اكنون كه به مدد مهر ِهمايونيِ وجود مبارك اعلاحضرت رضاشاه دوم پهلوی شاهنشاه مهربان اما غربت نشين ميهن مان به ميعاد يلدا مي رويم، صميمانه و از ته قلب خواهانيم كه اهريمنان ايران به خاموشي ابدي بپيوندند تا خورشيد وجود بيكرانه ايشان دوباره بر آفاق ايرانزمين طلوع كند. زيبايي يلدا همان است كه شب به صبح برسد و تا زماني كه شاه شاهان و فره ايزدي به ميهن مان بازنگردند اين شب برقرار است و ما ناگزير از سايه شوم آن تنها خود را فريب مي دهيم كه يلدا را به شادي بنشينيم. هنگامي كه خورشيد غايب است روز و شب فرقي ندارند و يكپارچه سياهي مطلق اند پس يلدا زماني معنا و مفهوم مي يابد كه خورشيد بازگردد و اين برعهده ماست كه بخواهيم و به پاخيزيم تا چنين شود.

در آستانه جشن يلداي امسال كه فردا شب به لطف نماد فره ايزدي مي خواهد آغاز شود، آرزومنديم كه ميهن عزيز ما آزاد شود و دست شوم اين بيگانگان خرقه پوش از دامان پاك ايران كوتاه گردد تا خورشيد وطن،بهار ايران و نماد شكوه ميهن رضاشاه دوم بار ديگر قدم بر ديدگان مان بگذارند و سرافرازانه بازگردند.

ايدون باد...

به اميد آن روز، يلدا را گرامي مي داريم.

________

نگاشته شده در تاریخ بيست و نهم آذر دو هزار و پانصد و شصت و هفت شاهنشاهي

هیچ نظری موجود نیست: