۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

نهم آبان روزی ماورای تقویم ها – پنجاهمین سالروز ولادت با سعادت رضا شاه دوم





















































































آمدی و آمدنت مرا مدهوش کرد. آمدی و شکوه این آمدنت در ذهن نمی گنجد. ابر و باد از تو فرمان می گیرند. دیوان روزگار به اذن تو ورق می خورَد. آفتاب فردا تنها به اشاره مژگان تو بر بام اشراق رخ نمایی می کند. تو از تبار طلوعی، نام تو با حیثیت عشق هم تراز است، هرچه هست از توست. شکوفه ها به شوق تو پیکر این باغ را زینت خواهند داد. روزی که تو آمدی، دفتر هستی گشوده شد.

آمدن تو سرفصل شور و غرور است. تو حرف اول و آخری، جز تو هیچ نامی نیست، نشانی نیست، واژه یی نیست، جمله یی نیست، ترانه یی نیست، غزلی نیست. جز به اعتبار تو هیچ حرفی برای گفتن نیست. آفرینش از تو منشا می گیرد. خدا به نام تو جهان را آغاز کرده. غیر از تو هیچ کسی نیست که هرچه هست انعکاس وجود لبریز از درخشش توست این فاتح قرون و اعصار...

فردا بزرگ ترین روز تاریخ است. والاترین عید بشر، روزی که نه به قلم وصف می شود و نه خاطرمان جایی دارد برای باور ابهت این میلاد شکوهمند.

فردا نهم آبان ماه برابر با ولادت با سعادت فخر جهان، معبود و ایزد ایران، خضر فرخنده پی، شاه شاهان، شهریار شهریاران، اعلاحضرت همایونی رضا شاه دوم پهلوی می باشد.

پنجاه سال پیش در چنین تاریخی، کسی که وجود کبریایی اش قبله گاه بیداردلان است، منت بر سر خداوند نهاده، قدوم مبارک شان را بر چشمان ما گذاشته و چون خورشیدی بی زوال درخشیدن آغاز فرمودند. آری پادشاه خوبان رضا شاه دوم در این روز بزرگ ولادت یافتند و تاریخ مسیر خود را تغییر داد. نهم آبان ماه عید بزرگی که در آن سرنوشت ما بار دیگر از نو نوشته شد، همان روزی است که معشوق و دلدار ما تابیدن خورشیدوارشان را شروع کردند:

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بیخود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند

باده از جام تجلی صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

آن محبوب در اوج شادی و شادکامی مردم ولادت یافتند. پخش خبر تولد پرشکوه وارث تاج و تخت کیانی، آنچنان شور و شوقی در مردم به پا کرد که در طی چند قرن و شاید هزاره اخیر بی سابقه بود. این طفل نو رسیده همان موعود بی همتایی بود که از ماه ها پیش، مردم ایران برای ولادت ایشان دقیقه شماری می کردند.

از آن روزی که شاهنشاه آریامهر محمد رضا شاه، علیاحضرت فرح را به همسری برگزیدند، هر دوی این بزرگواران انتظار ولادت یافتن پسری را می کشیدند تا وارث و حافظ میراث گرانقدری باشد که در طی سده ها و هزاره ها همواره هویت ایران و افتخارآمیزترین نماد مردمان آن بوده است.

هنگامی که نخستین علایم بارداری در وجود مبارک علیاحضرت شهبانو احساس شد، شخص پادشاه و نزدیکان و مقربان دربار ملوکانه در جریان این رخداد شیرین و دل انگیز قرار گرفتند. اما مقرر شد تا فرا رسیدن نوروز باستانی، این خبر خوشایند از عموم مخفی بماند تا انتشار آن هم قرین با عید نوروز، شادمانی دوچندان برانگیزد.

از آن روزی که خبر بارداری علیاحضرت در میان مردم پخش گردید، لحظه شماری شگفت انگیزی آغاز شد. بنا بر نظر پزشک متخصص زنان، دکتر جهانشاه صالح، بهتر بود هیچ نوع تست تشخیصی برای آگاهی از جنسیت جنین انجام نشود. بایسته می بود به جای پذیرش عوارض احتمالی چنین تست هایی، صرفن انتظار بکشند و اجازه بدهند این نه ماه سرنوشت ساز زمان خود را طی کند.

به تاریخ دوشنبه نهم آبان سال یکهزار و سیصد و سی و نه خورشیدی، ساعت یازده و پنجاه و پنج دقیقه صبح، وارث بلامنازع سلطنت ایران دیدگان مبارک شان را بر جهان خاکی گشودند و چشم کائنات بر فروزش این آفتاب عالم افروز خیره ماند:

مدامم مست می دارد نسیم جعد گیسویت

خرابم می کند هر دم فریب چشم جادویت

پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن

که شمع دیده افروزیم در محرابِ ابرویت

تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی

صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت

وگر رسم فنا خواهی که از عالَم براندازی

برافشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت

دو روز بعد ملکه ایران در کنار محمد رضا شاه پهلوی از بیمارستان خارج شدند در حالیکه یکی از ندیمه های دربار این افتخار بزرگ را داشت که نوزاد کوچک را در آغوش داشته باشد. سیل جمعیت مشتاقان به سمت و سوی اعلاحضرت محمد رضا شاه – که آن روز هیچیک از محافظین، ایشان را همراهی نمی کردند - هجوم آوردند درحالیکه شادباش و تصدق و دعا از زبان شان نمی افتاد.

این لحظات استثنایی که بی تردید بر صفحات زرین تاریخ برای ابد ثبت شده اند، بهترین لحظات و دقایق مردمی بودند که سالیان سال برای ولادت وارث تاج و تخت و پدر معنوی آینده شان انتظار می کشیدند. مردمی که عاشقانه و صادقانه سلطنت را دوست داشتند و آن را رمزی برای بقای میهن شان می دانستند.

از آنجایی که ارتباط تنگاتنگ دربار با قشر محروم و مستضعف جامعه مدنظر آریامهر فقید بود، ایشان اراده کردند تا فرزند دلبندشان در بنگاه خیریه حمایت از مادران و نوزادان واقع در خیابان مولوی تولد یابند(که سپستر این بیمارستان به یمن ولادت باسعادت آن دلربا به نام مبارک مادرشان زایشگاه فرح خوانده شد). به رغم آنکه این امکان وجود داشت که والاحضرت رضا(رضا شاه دوم) در مدرن و مجهزترین بیمارستان های ایران قدم بر دیدگان آفاق بگذارند اما میل پدر تاجدار ایشان چنین بود تا در بیمارستانی تولد شوند که بسیاری کودکان محروم و فقیر نیز در همان مکان به دنیا می آیند.

بر اساس تصمیم شاهنشاه فقید و علیاحضرت، نام رضا شاه کبیر پدربزرگ این گل تازه شکفته بر آن حضرت نهاده شد.

پادشاه مصمم بودند از همان ماه های نخستین ولادت فرزندشان، والاحضرت ولایتعهد یک پادشاه تمام عیار تربیت شوند و بر همین اصل مربیان زبده یی را برای امور مختلف ایشان گماردند. رضا شاه دوم از همان کودکی دارای خصایل بی نهایت نیکویی بودند. خصلت هایی که در نهاد و گوهر ایشان ودیعه بوده و به راستی مثل و مانند نداشتند. بنا به فرمایش خودشان از سه چهار سالگی به پرواز علاقه مند بودند و تماشای هواپیما و هلیکوپتر ذوق مخصوصی در وجود نازنین شان برمی انگیخت. ایشان همچنین از خردسالی شان روی خوشی به تملق گویان نشان نمی دادند. همانگونه که امروز نیز بر همین روال رفتار می کنند و بنا به فرموده حضرت شان جز حقیقت و راستی چیزی از اطرافیان شان انتظار ندارند.

والاحضرت رضا پهلوی دوم، از اوان کودکی به یادگیری زبان های فرانسه و انگلیسی پرداختند. ایشان در این ضمن وارد رشته های گوناگون ورزشی خصوصن شنا، فوتبال، اسکی، پاتیناژ، تنیس و... شده و به صورت حرفه یی در مسابقات محلی، استانی و کشوری شرکت می کردند. از آنجا که پادشاه محبوب علاقه ویژه یی به فوتبال داشتند آن را به طور جدی تری پی گرفته و به عنوان اصلی ترین رشته ورزشی ادامه دادند. شهریار در عین حال به عکاسی نیز علاقه مند بوده و هستند و در آن زمان ها که مشغله ایشان کمتر بود به این هنر می پرداختند.

اعلاحضرت رضا شاه دوم در سن هفت سالگی و در مراسم تاجگذاری پدر فقیدشان، رسمن به مقام ولایتعهدی منصوب گردیدند. معظم له از آن روز حس کردند بار یک مسوولیت مهم بر شانه های همایونی سنگینی می کند و بنابراین کوشیدند تا در این جایگاه، همه توش و توان خود را به کار گیرند. از آن پس رضا شاه دوم در تمام جلسات رسمی و مهمی که با سران سایر کشورها برگزار می شد حضور داشته و از نزدیک با پیچیدگی های عالم سیاست آشنا شدند.

شهریار خوبان پس از اتمام دوران دبیرستان بنا به رای پدر فقید و تاجدارشان، عازم کشور امریکا شدند تا دوره تخصصی خلبانی جت های جنگنده را در پایگاه هوایی ریس تگزاس سپری نمایند. البته آن حضرت از سن یازده سالگی به طور جدی آموزش خلبانی را آغاز فرموده بودند اما برای پشت سر گذاشتن دوره های پیشرفته، شایسته می دیدند که به یکی از معتبرترین پایگاه های این حرفه در کشور امریکا مراجعت کنند.

ایشان تابستان سال 57 و یک روز پس از جشن فارغ التحصیلی شان – که منحصر به پارتی کوچک و دوستانه یی با همکلاسی های مدرسه بود – ایران را به مقصد ایالات متحده ترک فرمودند و بر حسب بداقبالی ما مردم ایران هنوز که هنوز است در همان دیار غربت حضور دارند.

معظم له در شهر لوبوک واقع در ایالت تگزاس به طور موقت اقامت گزیده و سخت مشغول آموختن پرواز بودند که غبار منحوس شرارت تیره دلان و اوباش، فضای ایران را تیره رنگ ساخت. اخبار به طور جسته و گریخته به گوش رضا شاه دوم می رسید چرا که از نگر پدر و مادر فرزانه ایشان، سزاوار نبود ذهن والاحضرت با هیچ مطلبی جز امور درسی و آموزشی شان درگیر شود.

با وقوع انقلاب نحس 57 و تشریف فرمایی پادشاه فقید و شهبانوی شان به تبعید، داستان زندگی شاهزاده والاتبار قدری تغییر یافت. ایشان به سبب وفات زودهنگام پدر تاجدارشان و رسیدن به سن قانونی(بیست سال تمام) ناگزیر از به دوش گرفتن مقام سلطنت بودند که چنین کردند. اعلاحضرت رضا شاه دوم در نهم آبان سال 59 خورشیدی در کشور مصر، سوگند پادشاهی را ادا کرده و به طور رسمی این منصب را عهده دار شدند.

اما درس شان همچنان نیمه تمام بود و بدین سبب در کنار مسوولیت پادشاهی آنهم در شرایط دشوار غربت، اوضاع بسیار نا به سامان درون کشور و جنگ ویرانگری که ایران در آتشش می سوخت، پادشاه نیک نهاد مصمم شدند تا تحصیلات خود را در رشته علوم سیاسی در دانشگاه جنوب کالیفرنیا به انجام برسانند. ایشان از طریق مکاتبه یی با دانشگاه مربوطه در تماس بودند و همین کار را سخت تر می کرد. اما هیچ چیز در کل جهان وجود نداشته و ندارد که آن وجود اهورایی را با کمترین مانعی مواجه سازد و در نتیجه بسیار آسان تر از تصور هرکسی، معظم له فارغ التحصیل شدند.

در سال های ابتدایی دهه شصت شاهنشاه حس کردند تشکیل خانواده می تواند نقش موثری در پیشرفت های فردی و اجتماعی هر کسی ایفا کند. این ذهنیت به صورتی جدی شکل گرفته بود که یک آشنایی دلپذیر، ذهنیت شاهانه را به واقعیت تبدیل کرد.

سال 1364 بود که دختری اصیل زاده، زیبارو و ایرانی به نام دوشیزه یاسمین بر حسب یک اتفاق خجسته با اعلاحضرت دیدار کرد. طی دیدارهای بعدی برای پادشاه یقین حاصل شد که این دختر معصوم، شایسته همسری ایشان خواهد بود.

شاهنشاه بزرگ در فرصتی مناسب به والاحضرت یاسمین پیشنهاد ازدواج دادند و در عین حال خاطرنشان فرمودند که زندگی با ایشان، هم خطر و هم مسوولیت پذیری به همراه خواهد داشت. والاحضرت یاسمین از پادشاه کسب اجازه کردند تا بر این پیشنهاد تامل کنند. ایشان به رغم آنکه بر همه خطرات و دشواری های آینده واقف و آگاه بوده و می دانستند زندگی با چنین خورشید فروزانی برابر با پذیرش سخت ترین مسوولیت هاست اما شعله سحرآمیز عشق، ایشان را ناگزیر کرد که این پیشنهاد را بپذیرند. بدین سان چنین افتخار بزرگی نصیب دوشیزه یاسمین شد که ملکه ایران و همدم لحظه های برترین مرد جهان باشند.

پادشاه به تاریخ بیست و دوم خرداد ماه سال 1365خورشیدی با والاحضرت یاسمین اعتماد امینی پیمان الفتی جاودانه بستند که ثمره این وصلت فرخنده سه شاهدخت گرانمایه به نام های والاحضرتان نور، ایمان و فرح دوم پهلوی می باشند.

اعلاحضرت رضا شاه دوم با وجود مسوولیت سنگین شاهنشاهی و زمان بسیاری که در طی شبانه روز مصروف امور زیردستان و پیگیری اخبار میهن شان می دارند، بر خواسته همسرشان مبنی بر ادامه تحصیل ارج گذاشته و مجال دادند که ایشان با آرامش خاطر تا مقطع دکترای حقوق درس بخوانند.

گوهر یکدانه، دلدار یگانه، شهریار در تبعید، گل زیبای غربت نشین، شاهنشاه بزرگ ایران هم اکنون برای فرزندان شان پدری مهربان، برای بانوی شان همسری دلسوز و برای میهن شان چون سرو استواری ایستاده اند و در خط مقدم پیکار با نظام فاسد و مستبد اسلامی قرار دارند. همچنانکه برای مردم شان پادشاهی رحیم و رئوف اند و لحظه یی از یاد ملت شان غافل نمی باشند.

نهم آبان ماه فرخنده زادروز نازنین شاه ایران، اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی، سالروزی ست که هم افتخار یک ملت و هم تضمین حفظ و بقای میهن مان را در خود نهفته دارد.

پنجاهمین سالروز ولادت با سعادت شاهنشاه فرزانه ایران، رضا شاه دوم پهلوی و قدم گذاشتن آن حضرت را به گُلد شاهانه گرامی می داریم. در کمال خضوع و بندگی نهم آبان ماه این عید سعید را به پیشگاه آن دُر دو عالم، شاه شاهان اعلاحضرت همایونی رضا شاه دوم پهلوی صمیمانه و چاکرانه عرض شادباش داریم. سپس این عید بزرگ را به محضر علیاحضرت شهبانو فرح دیبا پهلوی تبریک بی پایان عرضه داشته، همچنین به حضور گرانقدر والاحضرت ملکه یاسمین اعتماد امینی پهلوی این روز بزرگ را شادباش عرضه می داریم. آنگاه به خدمت والاحضرتان شاهدخت نور، ایمان و فرح دوم پهلوی فرخنده باد عرض کرده همینطور به محضر والاحضرتان شاهدخت فرحناز و شهناز و شاهزاده علیرضا پهلوی ولادت با سعادت برادر تاجدار را خجسته باد عرضه می نماییم. همچنین به خدمت تمام وابستگان خاندان جلیل سلطنت پهلوی و خانواده اعتماد امینی این میلاد فرخنده را تبریک عرض می کنیم.

آرزومندیم ایزد یکتا وجود مبارک پادشاه عالی تبار، اعلاحضرت رضا شاه دوم را هزار سال برای مان پاینده نگهدارد تا در پرتو خورشیدسای آن ذات بی کرانه، عزت و حیثیت میهن مان محفوظ بماند.

همای اوج سعادت به دام ما افتد

اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

حباب وار براندازم از نشاط کلاه

اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد

شبی که ماه مراد از افق شود طالع

بُوَد که پرتو نوری به بام ما افتد

به بارگاه تو چون باد را نباشد بار

کی اتفاق مجال ِسلام ما افتد

چو جان فدای لبش شد خیال می بستم

که قطره یی ز زلالش به کام ما افتد

خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز

کزین شکار فراوان به دام ما افتد

به ناامیدی ازین در مرو بزن فالی

بُوَد که قرعه ی دولت به نام ما افتد

ز خاک کوی تو هرگه که دم زند حافظ

نسیم گلشن جان در مشام ما افتد

خجسته میلاد شهریار ایران بر یکایک ایرانیان شاد باد...

____________________

نگاشته شده در تاریخ هشتم آبان دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: