۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید – فرخنده باد زادروز باسعادت اعلاحضرت محمدرضا شاه
































ای صبا نکهتی از خاک رهِ یار بیار

بِبَر اندوه دل و مژده ی دلدار بیار

نکته روح فزا از دهن دوست بگو

نامه خوش خبر از عالَم اسرار بیار

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام

شمه یی از نفحات نفس یار بیار

شب را خبر دهید که صبحی درخشنده در راه است. خورشیدی عالم افروز فردا بر گستره این سرزمین خاموش طلوع خواهد کرد. شهر سراسر از خروش و هلهله، لب ها به تبسم آراسته، دل ها غرق شور، آسمان لبریز نور، چه حادثه ی شگرفی در راه است؟ چه طلعت خجسته یی؟ چه دلبر مهرویی؟ چه میلاد فرخنده یی؟

فردا بهاری مملو طراوت از راه خواهد رسید. چهارم آبان ماه، ولادت باسعادت بزرگمردی است که در هیچ واژه یی و هیچ خیالی، ابهت وجود لایتناهی حضرتش تصویر شدنی نیست.

عید می آید. شور تازه یی در راه است. فردا سالروز فرخنده میلاد پادشاه فقید و سعید، اعلاحضرت همایونی محمدرضا شاه پهلوی است. مردی به وسعت تاریخ و ماورای اندیشه ها...

به تاریخ چهارم آبان سال یکهزار و دویست و نود و هشت خورشیدی، در خانه یی کوچک و با صفا، از دامان بانویی بزرگ چونان علیاحضرت ملکه مادر، تاج الملوک آیرملو، طفلی برخاست که امروز نام پرآوازه ایشان افتخار یک ملت است. طفلی که سپستر دست توانمند حضرت اش ایران را به نگینی درخشان تبدیل نمود. محمدرضا شاه پهلوی دردانه فرزند اعلاحضرت فقید رضا شاه کبیر، در این تاریخ شکوهمند، منت بر سراچه آفاق گذاشته و قدوم ملوکانه را بر چشم کائنات نهاده تا سرفصلی تازه در این دنیای مغموم آغاز شود:

صبا به تهنیت پیر مِی فروش آمد

که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد

هوا مَسیح نفس گشت و باد نافه گشای

درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

تنور لاله چنان برفُروخت بادِ بهار

که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

پادشاه محبوب فقید، در سن هفت سالگی به مقام ولایتعهدی نایل آمدند. بنا به فرموده رضا شاه کبیر، فرزند نوجوان ایشان محمدرضا شاه در سن دوازده سالگی به کشور سوییس عزیمت فرمودند تا تحصیلات متوسطه را در مدرسه لوروزه به اتمام برسانند.

والاحضرت در سن هفده سالگی به ایران بازگشتند و تحصیلات را در دانشکده افسری ادامه دادند. سه سال بعد ایشان اراده فرمودند تا با پرنسس فوزیه خواهر ملک فاروق(پادشاه مصر) ازدواج کنند.

زندگی آرام و بی دغدغه یی آغاز شد. میوه دل انگیز این ازدواج – که شوربختانه سالیان بعد به ناکامی انجامید – دوشیزه یی زیباچهره به نام والاحضرت شاهدخت شهناز پهلوی بود.

ناگهان هنگامه تلخی آغاز شد. پدر تاجدار و بزرگوار، ناگزیر به تبعید و ترک وطن شدند. محمدرضا شاه با دیدگانی اشکبار پدر نیکوتبارشان را وداع کردند. حالا دیگر مسوولیت خطیر سلطنت بر عهده آن حضرت بود. مسوولیتی سنگین و در عین حال افتخارانگیز.

بیست و پنجم شهریورماه یکهزار و سیصد و بیست، اعلاحضرت محمدرضا شاه پهلوی رسمن سلطنت را بر عهده گرفتند. ایشان از همان روزهای نخستین، چونان پدر عظیم الشان شان نگرش ویژه یی به احوال مردم داشته و مترصد اقداماتی در جهت پیشرفت و آبادانی مملکت بودند.

کوشش های ملوکانه در راه اعتلا و آبادی ایران، هرگز نمی توانند در این سطور حقیر و کوتاه جای بگیرند. برای شرح و توصیف گوشه هایی کوچک از تلاش های بی کرانه آن حضرت، به صدها هزار صفحه نیازمندیم که باز شرح یکی از هزار نخواهد شد.

محمدرضا شاه پس از آنکه ادامه زندگی با همسرشان پرنسس فوزیه را دشوار یافتند، در عین عدم تمایل، تصمیم به جدایی فرمودند. چندین سال پس از این جدایی تلخ و غمبار، اعلاحضرت اراده کردند تا ثریا اسفندیاری را به همسری برگزینند. دختری دورگه که از سمت مادر آلمانی و از جانب پدر نیای ایرانی داشت. پرنسس ثریا در کنار محاسن ظاهری و شخصیتی خود، یک مشکل بزرگ و لاینحل نیز داشت. ابتلا به بیماری حصبه در نوجوانی ایشان به عقیم شدنش منجر گردیده بود. دربار ایران نیازمند ولادت مقام ولایتعهد بود اما ثریا توانایی باردار شدن نداشت.

در نتیجه به رغم خواست قلبی آن پادشاه رحیم و مهربان، سرنوشت این شد تا جدایی میان شان رقم بخورد. در سال 1338 خورشیدی اعلاحضرت محمد رضا با شهبانو فرح پیمان عشقی ابدی بستند که این ازدواج فرخنده منجر به زایش وارث کیان ایران شد اعلاحضرت رضا شاه دوم جانشین اورنگ پادشاهی آبان ماه سال بعد ولادت یافتند. ثمره این ازدواج چهار فرزند بود: والاحضرتان رضا، فرحناز، علیرضا و لیلا.

در تمام سالیان سلطنت محمدرضا شاه بزرگ ارتشتاران، میهن ما در اوج سرافرازی و بالندگی قرار داشت و خصوصن در دهه چهل و ابتدای دهه پنجاه، شکوه و اعتبار ایران را فرسنگ ها دورتر از مرزها نیز می شد حس و باور کرد. آوازه ایران در هرکجای جهان شنیده می شد. جشن های دو هزار و پانصد ساله نمادی بلاانکار از شکوه و فره این کهن میهن بودند که دنیایی را به حیرت واداشتند.

اعلاحضرت فقید چون نگینی بی مانند بر اریکه اقتدار ایران می درخشیدند. همه چشم ها به سمت ایشان بود و هر لبی ناخواسته به تحسین گشوده می شد وقتی اینهمه جلال، جبروت و عظمت را یکجا در وجود عزیز آن حضرت نظاره می کرد. اینهمه بِهی و برتری در کمتر کسی طی تاریخ دیده شده که در آن وجود گرانقدر به عینه می شد دید.

محمدرضا شاه به واقع استوره یی ماورای تصور بودند. صنمی در اوج رفعت و بزرگی که از لحظه ولادت تا واپسین دم حیات زمینی شان سر تا به پا رحمت، برکت، مهر و ابهت بودند. وجود بی مانند ایشان چون خورشیدی نورانی بر همه یاخته های ایران می تابید. کسی از مهر و شفقت ایشان بی نصیب نبود. همواره به همه حالات و احوالات مردم شان توجه داشتند خصوصن وضعیت مردم فقیر، دهقانان و روستاییان.

در سال نحس 57 و مقارن با وقوع توفان شومی که از سر بی دردی و بی خردی توامان مشتی از مردمان پست به وقوع پیوسته بود، آن مهر تابان ناگزیر به ترک دیاری شدند که خاک پاکش وامدار لطف اهورایی ایشان بود.

امروز اگرچه آن شاهنشاه بلند مرتبه در بین مان حضور ندارند و سایه افتخار آفرین شان بر سر مان نیست اما یادگاری از خویش به جا گذاشته اند که همان فره ایزدی را در نهاد خود داشته و همان پرتو شاهانه را بر پیشانی دارند. اکنون ما به جانشین آن شاهنشاه بزرگ یعنی وجود مبارک اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی می بالیم و مباهات می کنیم که یادگار آریامهر فقید و میراث دار آن مهر جاویدان اند.

فرا رسیدن چهارم آبان ماه خجسته زادروز با سعادت شاهنشاه آریامهر، اعلاحضرت فقید محمد رضا شاه پهلوی را گرامی داشته و به روح پرفتوح آن حضرت درود بی کران نثار می کنیم. این عید سعید را نخست به پیشگاه نماد فره ایزدی، پادشاه فربخت، اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی شادباش عرض نموده و سپس به محضر مبارک علیاحضرت شهبانو فرح دیبا پهلوی این میلاد خجسته را تبریک بی پایان عرضه می داریم. آنگاه به حضور مبارک والاگهر شاهدخت اشرف پهلوی خواهر همسان آن حضرت که زادروز خود ایشان نیز هست هم جشن میلاد برادر تاجدار و هم عید زادروز خود ایشان را شادباش و تهنیت عرض می نماییم. بعد به محضر مبارک والاحضرتان شاهدخت شهناز و فرحناز و شاهزاده علیرضا پهلوی عرض تبریک فراوان داریم. همچنین به خدمت والاحضرت ملکه یاسمین اعتماد امینی پهلوی این عید بزرگ را فرخنده باد عرضه می کنیم.

چهار آبان فرخنده پانهاد پادشاه فقید ایران محمد رضا شاه پهلوی بر یکایک ایرانیان شاد باد...

______________________

نگاشته شده در تاریخ سوم آبان دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: