۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

دکتر عبدالرضا سودبخش پزشکی که زیاد می دانست

دکتر عبدالرضا سودبخش متخصص بیماری های عفونی و کلید ارزشمند افشای اسراری که به سلاخ خانه کهریزک مربوط می شد، به تاریخ سه شنبه شب سی ام شهریور ماه در اطراف بلوار کشاورز به ضرب گلوله کشته شد.

هنگامی که خبر ترور دکتر سودبخش در رسانه ها اعلام شد، بسیاری افراد هنوز از موقعیت و وضعیت حساس وی بی خبر بودند. شادروان سودبخش عازم خارج از کشور بود و صدالبته عوامل وزارت اطلاعات از زمان دقیق سفر او آگاه و مطلع بودند.

مرگ دکتر سودبخش در زمانی اتفاق افتاد که ایشان در یک قدمی خروج از ایران بود. وی می توانست نسخه دوم دکتر آرش حجازی باشد و بسیاری جنایات را بازگو کند. این اصلن و ابدن به نفع رژیم اسلامی نبود.

از نگر ماموران امنیتی جمهوری اسلامی دکتر سودبخش هرچه زودتر می بایست حذف فیزیکی می شد. وی به عنوان یک پزشک، صرفن دانسته های علمی خود را برای نجات بیمارانش به کار گرفته بود اما خیلی بیش از آنچه به صلاح جمهوری اسلامی باشد از یکسری مسایل اطلاع داشت. مسایلی که ماورای دانش پزشکی او، در حکم اسرار نظام اسلامی بودند. نظام دیکتاتوری که در اوج بی آبرویی تنها به واسطه گلوله سربی، تهدید و تنبیه در حفظ حیثیت نداشته اش می کوشد.

بر اساس یک برنامه ریزی دقیق و غیر قابل تغییر، شب هنگام در تاریخ سی شهریور دکتر عبدالرضا سودبخش بر اثر اصابت گلوله از سوی دو موتور سوار ناشناس در دم به قتل رسید. ضاربان بلافاصله از صحنه گریخته و جمعیت حاضر در خیابان که ناظر پیکر بی جان و خونین زنده یاد سودبخش بودند در شوک عمیق و غیر قابل توصیفی فرو رفتند.

دکتر سودبخش پس از رامین پوراندر جانی پزشک وظیفه یی که دوران خدمت سربازی خود را در کهریزک سپری می کرد، دومین دکتری است که به جرم داشتن مشاهداتی پیرامون جنایات حکومت الله، ناجوانمردانه به قتل می رسد.

رامین پوراندرجانی نیز در اوج جوانی و زمانی که بیشترین امید را به آینده داشت، به طرز مرموزی کشته شد. عوامل جمهوری اسلامی ابتدا کوشیدند مرگ این پزشک جوان را خودکشی بنامند اما خانواده او با اظهار صریح اینکه فرزندشان کوچک ترین تمایلی به خودکشی نشان نمی داد، اتهام عوام فریبانه خودکشی فرزندشان را قوین تکذیب کردند.

از آنجایی که دکتر سودبخش متخصص بیماری های عفونی بود به دستور مقامات قضایی به ملاقات زندانیان سیاسی بسیار بدحال و مجروح بازداشتگاه کهریزک شتافته بود. بسیاری از آنان بر اثر شکنجه بدنی یا تجاوز جنسی دچار پارگی یا آسیب مجاری ادراری شده و در شرف جان دادن قرار داشتند. مقامات امنیتی رژیم، دکتر سودبخش را با تهدید وادار کردند تا علت مرگ این زندانیان سیاسی را مننژیت اعلام کند.

سی و یکم شهریور ماه بنا بود دکتر سودبخش از ایران خارج شود. احتمال بسیار بالایی می رفت که او رسمن و در حضور رسانه های قدرتمند جهانی دست به افشاگری بزند. چنین مطلبی می توانست برای جمهوری ولایی گران تمام شود بنابراین حکومت اسلامی در صدد برآمد پیش از آنکه کار از کار بگذرد خودش کار را تمام کند.

چیزی حدود بیست و چهار ساعت بعد، دکتر غلامرضا سرابی متخصص داخلی و قلب نیز در خیابان نارمک تهران بر اثر برخورد گلوله به پهلوی چپ خود به شدت زخمی شد. وی به بیمارستان انتقال داده شد اما به رغم تلاش پزشکان، دو روز بعد جان باخت.

ترور دومین پزشک تا حدودی توانست اذهان عمومی را به سمت و سوی مساله یی فراتر از شخص دکتر سودبخش معطوف سازد. ممکن است سوءقصد به جان دکتر سرابی به صورتی برنامه ریزی شده رخ داده باشد. نمی توان به قطعیت چنین فرضیه یی را بیان کرد اما به احتمال بالا دکتر سرابی نیز از سوی ایادی رژیم اسلامی به قتل رسید. وی به نوعی قربانی رندوم بود. صرفن بدین منظور که ذهن عموم مردم را به سمت ماجرایی دیگر منحرف کند. درحالیکه انگیزه این حوادث، به هیچ وجه قتل زنجیره یی پزشکان نیست. دست کم چنین سناریویی در حال حاضر کلید نخورده است. هرچه که بود مربوط به شخص دکتر سودبخش به عنوان شاهد و ناظر جنایات کهریزک بود. این دکتر سودبخش بود که پیکر نیمه جان هم میهنان مظلوم ما را که به خاطر شکنجه دچار آسیب شده بودند معاینه کرده بود نه دکتر سرابی.

دکتر سرابی یک پزشک عادی و دارای برنامه روتین زندگی خودش بود اما بر حسب خوی پست و پلید رژیم اسلامی، خون وی نیز باید ریخته می شد تا سرپوشی بر خون دکتر سودبخش باشد. این نیز به گونه یی شاید بتواند قتل زنجیره یی نام بگیرد اما زنجیره یی که حلقه نخستین آن برای جمهوری اسلامی مهم بود نه ادامه اش.

رژیمی همانند جمهوری اسلامی که بر اساس یک ایدئولوژی شکننده بنا نهاده شده و صرفن با اهرم زور و خشونت خود را سرپا نگاه داشته است، قطعن برای دوام و ادامه یافتنش چاره یی جز حذف دشمنان خود ندارد. برای جمهوری اسلامی حتا این تصور نیز ناممکن است که با مخالفان خود بر سر میز گفتگو بنشیند و یا اینکه بتواند در دادگاهی بی طرف، خود را از اتهامات وارده تبرئه نماید. در نتیجه هرکسی را که احتمال آن می رود اسنادی را به ضرر رژیم در دست داشته باشد بی درنگ محو و حذف می کند تا مبادا قدرت مطلقه اش در خطر قرار بگیرد.

حذف فیزیکی مخالفان، قانون سیستم های استبدادی و دیکتاتوری است و جمهوری ولایت فقیه به عنوان یکی از استبدادی ترین سیستم های جهان، هیچ چاره یی جز پیروی از این قانون کثیف ندارد.

____________

نگاشته شده در تاریخ هفتم مهر دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: