۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

ریشه را نشانه بگیریم – پیرامون قرآن سوزی و حواشی مربوطه

ماجرای بحث برانگیزی که توسط تری جونز کشیش کلیسای فلوریدای امریکا طرح شد، سرانجام پس از بالا و پایین های فراوان در روز موعود یعنی یازدهم سپتامبر دو هزار و ده– مقارن با نهمین سالگرد فاجعه تروریستی انفجار برج های دوقلو و ساختمان پنتاگون امریکا – توانست برگزار شود که در طی آن چند جلد قرآن به آتش کشیده شدند.

یازدهم سپتامبر، واقعه یی بود که نه تنها پخش اخبار مبتنی بر آن دنیا را لرزانید که پیامدهایش نیز بسیاری از معادلات جهانی را تحت تاثیر قرار دادند. این حادثه علاوه بر دردناک و تاسف بار بودنش، پیام شومی را به سرتاسر جهان مخابره کرد و آن نیز توحش اسلامی بود.

تروریزم در کالبد و زوایای دین اسلام نهادینه شده است. اسلام ماهیتن و برای بقای خود همانند سایر ادیان و باورهای سنتی، نیازمند قتل و جنایت می باشد. به طور کلی هر دین، مسلک و مذهبی که برای اثبات خود توجیه عقلانی و منطقی نداشته باشد، هیچ چاره یی جز تنبیه کردن و به وحشت انداختن مخالفین خود ندارد وگرنه محکوم به زوال است.

محافظه کاران مذهب گرا و یا پاره یی از اصلاح طلبان حکومتی و منتقدین ملایم رژیم اسلامی، سعی در افزودن ابعادی توهم گونه و مالیخولیایی به واقعه یازدهم سپتامبر داشته و حتا در کمال حماقت، گهگاه دست خود امریکا را در وقوع این حادثه دخیل می دانند. اما می بایست به صراحت گفت که یازده سپتامبر بر خلاف نظر کلیه این متوهمین خیال باف، بر اساس آیات قرآن و مبتنی بر آموزه های دین اسلام رقم خورد.

این خود اسلام است که به صراحت می گوید جهاد از پایه یی ترین قوانین آن می باشد. در متن قرآن جهاد با کفار به کرات، در چندین بخش و با جملاتی واضح، صریح و بی پرده شرح داده شده است.

برای افرادی که پیرو حقیقی و بی تعارف دین اسلام می باشند نبرد خون آلود با غیر مسلمان یک وظیفه بلاانکار است. مسلمان واقعی بر اساس متن صریح قرآن موظف است که در مواقع لزوم به جنگ کفار و معاندین مکتب خویش – بنا به تعبیری که خود اسلام از معاندین ارایه می دهد – رفته و از کشتن هیچ یک دریغ نورزد.

آنان که به احکام اسلام توجه و علاقه بیشتری نشان می دهند عمومن هفته یا روزی یکبار غسل شهادت به جا می آورند. این چه معنایی دارد جز آنکه بگویند در هر حالت آماده اند تا خون مخالفان اسلام را بر زمین بریزند.

فاجعه یازدهم سپتامبر یک اشاره بسیار ساده از قدرت وحشیانه مکتب اسلام بود. چرا می گوییم یک اشاره ساده بدین خاطر که اگر بنا باشد اسلام در ابعاد واقعی اش به مرحله اجرا گذاشته شود حتا یک نفر غیر مسلمان و حتا منتقد اسلام نمی تواند زنده بماند. کلیه افرادی که ابهاماتی را پیرامون این دین کذایی مطرح می کنند از نگر اسلام محارب بوده و مستحق مرگ – بدون محاکمه و حق دفاع از خود- می باشند.

اساسن این مکتب منفور به هیچ نوع سازش و مروتی باورمند نیست. اسلام علاوه بر آنکه مخالفین خود را دشمن و مخرب تلقی کرده و بلادرنگ حکم مرگ شان را صادر و اجرا می کند بلکه برای قاتلین نیز احترام ویژه یی قایل است. لقب شنیعی به نام شهید که به وفور در متون اسلامی تکرار می شود دلالت بر فردی دارد که به قصد حذف فیزیکی مخالفین اسلام، وارد میدان شده اما مغبون و بی نتیجه به گور واصل شده باشد. بر اساس تعاریف مضحکی که در وصف شهدای اسلامی عرضه می شوند این اشخاص خواهند توانست با هفتاد حوریه بهشتی هم آغوش شوند و از قصرهای آنچنانی بهشتی استفاده همیشگی داشته باشند!

مکتب اسلام با هر نوع فرصت بخشیدن به دشمنان و مخالفین خود نیز بیگانه است. این ایدئولوژی اصولن با هرگونه حرکت انسان مدارانه و دموکراتیک، به صورت فطری و ریشه یی سر جنگ دارد.

اسلام همان دینی است که معتقد به زدن ضربه از پشت سر است. دینی که با رادمردی و شرافت هیچ نسبتی ندارد و همه این مشخصات عین به عین در یازدهم سپتامبر نمود یافتند.

یک مسلمان به نام محمد کنترل هواپیمای اول را بر عهده داشت. به طور یکباره و بی خبر حمله کرد. مرگ را به جان خرید تا بلکه آن حوریان آنچنانی نصیبش شوند. در اجرای عمل خود به قساوت مندانه ترین شکل رفتار کرد و به ساختمان هایی حمله برد که مراکز تجاری و مملو از جمعیت بودند تا بتواند کفار و معاندین بیشتری را به قتل رسانده و ثواب الاهی!! بیشتری کسب نماید.

حال باید دید واکنش آقای تری جونز پس از گذشت نه سال از آن رخداد تلخ چه اندازه معقولانه بوده است؟ یا بهتر است بگوییم سوزاندن قرآن که یک کتاب و در واقع مشتی کاغذ می باشد چه فایده و حاصلی خواهد داشت؟

سوزانیدن یک کتاب، البته حرکتی نمادین است که می تواند پیامی را فارغ از هر نوع خشونت و بدون وارد آوردن خسارات جانی، مالی و آبرویی برای سایرین، به هرکجای جهان برساند. اصولن حرکت های نمادین در نوع خود پسندیده و مطلوب می باشند اما همواره و به طور کامل راهگشا و کمک کننده نیستند.

بارها این حرف گفته شده و بنابراین نیازی به شرح و بسط دادن مطلب نیست تنها باید این گفته شود که آتش زدن یک کتاب به تنهایی چیزی را تغییر نخواهد داد. این ریشه و بن مایه ایدئولوژی اسلامی است که می بایست هدف قرار داده شود.

به صرف آتش زدن و پاره کردن قرآن، مفاهیم آن و تاثیرات شومی که تفکر تروریستی نهفته در کتاب مسلمانان، بر نسل جوان و گمراه اسلام زاده خواهد گذاشت دگرگون نمی شوند. در سرتاسر جهان شاید بیش از یک میلیون جلد قرآن وجود داشته باشد که هیچگاه این امکان وجود ندارد کسی بتواند یک یک اینها را پاره کرده و در آتش بسوزاند. ضمن اینکه چنین راهی نه مقرون به صرفه است و نه عاقلانه.

نشانه گرفتن تفکر اسلامی و سوزاندن این جهل مرکب، تنها راه چاره است. راهی که سرانجام به محو کامل تروریزم اسلامی – خطرناک ترین نوع تروریزم در جهان – می انجامد.

مسلمانان سنتی و به خصوص نسل جدید مسلمانان می بایست دریابند مفاهیم نهفته در قرآن چیست و چه مسیری را پیش روی آنان خواهد گذاشت. حکومت مبتنی بر اسلام و قرآن، خواهان مرگ و نابودی هر مسلمانی برای ابقای خودش می باشد. به راستی آیات قتال مفهومی بیش از این دربر ندارند.

یک مسلمان فقط کافی است بداند ولی امر مسلمانان، خون وی را برای تحکیم و تثبیت قدرت خود نیاز دارد و همچنین درک کند که آن حوریان و قصرهای بهشتی که بناست در ازای قتل و آدمکشی به وی اهدا شوند، وعده سر خرمنی بیشتر نیستند. آن زمان نیازی نیست که یک کشیش غیر مسلمان بر کتاب مقدس او آتش بیافروزد بلکه خود این فرد مسلمان به راحتی همین کار را خواهد کرد.
_________________________

نگاشته شده در تاریخ بیست و پنجم شهریور دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: