۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

ساعت انتخاب کتابی تاریخ ساز به قلم پادشاه ایران

ساعت انتخاب که حاصل گفتگوی بسیار طولانی میشل تُبمن سردبیر نشریه "لومیبور د موند" با شاهنشاه ایران می باشد، در سال 2009 و در سطح جهانی منتشر گردید. ساعت انتخاب یک کتاب دویست و پنجاه و چهار صفحه یی و به واقع سومین اثری است که تاکنون از سوی شهریار پرفروغ ایران، ذات شاهانه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی منتشر می شود.

معظم له بار دیگر و با تدوین و نگارش این کتاب، جلوه بارزی از نگاه حقیقت بین و بی آلایش شان را نسبت به رخدادها آشکار کرده و شرایط کنونی را عینن همانگونه که هست ارزیابی فرموده اند.

حقیر بنا ندارم در پیشگاه این کتاب شکوهمند، نظر و یا دیدگاهی را ارایه کنم که هرآنچه گفتنی است در اثر پرجلالت آن حضرت بیان شده و چون منی در این میانه کسی نیستم که حرفی برای گفتن داشته باشم.

صرفن با نگاهی بسیار اجمالی و در اندازه ی اشاره یی مختصر به پاره یی از فصول و قسمت های برجسته تر ساعت انتخاب، می کوشم تا ضمن آشنایی هرچه بیشتر دوستان با محتوای فاخر این اثر بی بدیل، افکار و اهداف ملوکانه به عنوان سرمشقی برای دستیابی به آزادی، بهتر شناخته شوند.

در فصل آغازین کتاب، حدوث انقلاب شوم اسلامی و سلسله وقایع پس از آن مورد بحث قرار می گیرند. ایشان قدرت مافوق سرکوبگر خمینی و یارانش را برای تثبیت موقعیت و تضمین قدرت شان، نخستین دلیل پایداری چند ده ساله حکومت اسلامی بر می شمرند.

ایشان در این باره می فرمایند: " هنوز از بازگشت خمینی به ایران در اول فوریه 1979 چیزی نگذشته بود که او سرکوبی ترسناک و بی رحمانه را، نه فقط علیه مخالفانش، علیه نیروهای سکولار چپ و ملی گرایی که وی را به قدرت رسانده بودند، آغاز کرد".

به واقع آنچه که یکایک افراد آگاه و مطلع – چه در کسوت سیاستمدار و چه در شمایل روشنفکر، نویسنده و روزنامه نگار – شاخص ترین دلیل دوام یابی قدرت نحس رژیم اسلامی معرفی می کنند خشونت گری و شقاوت بی حد و حساب سرشته شده در طبیعت نظام می باشد. کاملن بدیهی و واضح است که اگر جمهوری اسلامی روزی به هر عنوان، حربه خشونت گری اش را از دست بدهد پایه های قدرتش در چشم برهم زدنی فرو خواهند ریخت چرا که از کوچک ترین پایگاه مردمی یی برخوردار نیست.

رضا شاه دوم در پاسخ به پرسش ظریف تبمن در ارتباط با ارزش ها و الگوهای غربی، پاسخ بسیار زیبایی دادند. شاید بتوان گفت این جمله، پاسخ بسیاری از آن افرادی است که رعایت حقوق انسانی شهروندان و احترام به آزادی را، در کمال بی خردی دستاورد غرب نامیده و تاسی به چنین ارزش های والایی را مصداق غرب زدگی می پندارند.

ایشان فرمودند: " آیا می دانید که بسیاری از این ارزش های غربی دو هزار و پانصد سال پیش در دوران پادشاهی کوروش کبیر در ایران زاده شدند؟ کوروش همان پادشاهی است که سخنانش درباره آزادی بیان و مذهب نخستین اعلامیه جهانی حقوق بشر شناخته شده است؟ بسیاری از اندیشه هایی که در حوزه سیاست یا فلسفه، در ساختن آنچه امروز غرب شناخته می شود نقش داشته اند، ریشه در شرق دارند".

در جایی پرسشی مضحک و البته بی شرمانه از سوی میشل تبمن طرح شد. او در خلال پرسش بی ادبانه خود به نام اهورایی شاهنشاه فقید ایران محمد رضا شاه، واژگان زشت و زننده یی نسبت داد. ذات اقدس شاهانه با صراحت و اطمینان خاطر در پاسخ به وی گفتند: " در مورد پدرم سخنان وحشتناکی گفته شده است. گفته شده که او بی رحم بود و از مشاهده صحنه های شکنجه لذت می برد. اینها دروغ هایی بی شرمانه است. پدر من بسیاری از مخالفان سیاسی خود را از جمله کسانی را که در 1965 قصد جانش را کرده بودند، مشمول عفو ساخت. برخی از این مخالفان حتا به مسوولیت های عالی دست یافتند. بر خلاف بسیاری از تبلیغات، پدر من تا حد ممکن کوشید از اعدام ها جلوگیری کند".

آقای تبمن همچنین پیرامون جشن های شکوهمند دو هزار و پانصد ساله نیز سوالی پرسید. هرچند پرسش وی از جنس همان خزعبلاتی بود که گهگاه از سوی مارکسیست ها و اسلامی ها بیان می شوند. مارکسیست ها و توده یی های گشاده دهن، از هزینه و مخارج آن ناله سر داده و سگ های حزب اللهی و ولایتمدار نیز عمدتن همین انتقاد مضحک توده یی ها را با عبارات و واژگان مخصوص به خود طرح می کنند و البته اینان در عین حال گله مند هستند که چرا بایستی آن زمان، شکوه دو هزار و پانصد ساله ایران ستایش می شد جای آنکه به برق شمشیر هزار و چهارصد ساله اعراب افتخار شود.

میشل تبمن نیز با اشاره به آن جشن ها، از پیشگاه ایشان پرسید که آیا جشن های دو هزار و پانصد ساله را می توان نوعی خود بزرگ بینی دانست. رضا شاه دوم نیز در جواب سوال وی به جمله یی بسنده کردند که جای هیچ حرف دیگری برای این پرسشگر نادان باقی نگذاشت.

ایشان فرمودند: " بزرگداشت دو هزار و پانصد سال پادشاهی خود بزرگ بینی نیست. فرانسه دویستمین سالگرد انقلاب خود را در 1989 و ایالات متحده امریکا نیز دویست سال استقلال خود را در 1976 جشن گرفتند".

البته وجود ملوکانه در ادامه فرمایش شان، سفارش پذیرایی این مراسم از رستوران ماکسیم فرانسه را یک مورد انتقادی برشمرده و خاطر نشان کردند که اگر مسوول برگزاری، خود حضرتش می بودند سفارش چنین خدماتی را به شرکت های ایرانی واگذار می کردند.

مطرح شدن بحث میزان دارایی و ثروت اعلاحضرت و سایر اعضای خاندان جلیل سلطنت، موضوعی بود که حتمن جا داشت در متن این گفتگوی طولانی مطرح شود. هنگامی که تبمن از حضور ایشان سوال کرد که آیا دارایی ایشان چه قدر است ایشان با پاسخ شفاف و صریح شان، به کلیه ابهامات نا به جایی که در این مورد وجود داشت خاتمه بخشیدند.

واضح و روشن است پیش از آنکه اعلاحضرت واقعیت ها را پیرامون میزان دارایی اندک شان بگویند - که پیش از این گفتگو نیز بارها فرموده و به تناوب واقعیت ها را گوشزد کرده اند – عاقلان می دانسته و می دانند این خاندان بزرگ، ابهت و منزلت شان را از پرتو اموال و دارایی کسب نمی کنند که بر خلاف تصور عموم جای تمول مادی، شکوه و فره ایزدی شان است که نام آنان را برجسته می کند و همین فره و شکوه است که چون تیری بر قلب حسد ورزان نگون بخت فرو می رود.

اعلاحضرت رضا شاه دوم پس از آنکه تاکید کردند وضعیت شخصی شان نمی تواند به هیچکس مربوط باشد در ادامه گفتند: " من به زحمت امکان حفظ سطح زندگی خانواده ام را دارم که چنان که خودتان می بینید باز با آنچه برخی تصور می کنند فاصله بسیار دارد".

چند سطر بعد شاهنشاه ایران در ارتباط با دارایی و املاک شخصی نیز گفتند: " از ملک خود هیچ درآمدی به دست نمی آورم. من مالک خانه ام هستم. چنانکه می بینید، منزلی راحت است، اما مجلل نیست. کمی در بانک پول دارم که قدری سود تولید می کند. اما بدون کمک هموطنانم قادر نخواهم بود از عهده ی همه هزینه های مربوط به فعالیت های سیاسی ام برآیم و در نتیجه نخواهم توانست خود را تماما وقف ایران کنم".

در ارتباط با نقش یا عدم نقش دین در سیاست، شهریار ایران صراحتن موضع سیاسی شان را بارز و واضح کردند. معبود ایران فرمودند: " دیری است که ارزش های جهان شمول دموکراسی و جدایی دین از سیاست (لائیسیته) را برگزیده ام. می دانم مردم ایران، که سی سال است از دیکتاتوری اسلام گرا رنج ها و محرومیت های بسیار کشیده اند. به همان نتایجی که من رسیده ام، دست یافته اند".

حقیقتن مشکل بسیاری از مدعیان مبارزه با رژیم اسلامی و به واقع شیخان رهرو اصلاحات اسلامی، عدم توانایی و قدرت آنان در جدا کردن مرزهای فکری و باوری شان با اسلام می باشد. به اصطلاح روشنفکران دینی، اصلاح طلبان و منتقدین درونی حکومت الله، هنوز پای خرشان در گرداب دین مداری گرفتار و اسیر است. این اشخاص هنوز تکلیف شان را با خود و مردم روشن نکرده اند. هنگامی که چهره بزرگ و برجسته یی چون رضا شاه دوم، با چنین شفافیتی موضع خود را نسبت به دین مشخص می کنند در مقابل چنین شفافیت و شجاعتی، خواری و حقارت اصلاح طلبان و نمادهای مقوایی آزادی خواهی بیشتر عیان می شود.

سطر سطر این کتاب مملو از کمال و حکمت است و اگر بنا باشد به گوشه گوشه اش اشاره کرده و برای هر سطر و واژه اش آنچه در خور است بنویسیم نیازمند هزاران هزار صفحه ایم و این نه در وسع امثال ماست و نه شایستگی اش را داریم.

ساعت انتخاب، کتابی برای قرن ها و هزاره هاست. نه فقط برای امروز بلکه این کتاب سرمشقی برای فرزندان، نوادگان و ده ها نسل پس از ما نیز خواهد بود. همانگونه که نویسنده این کتاب، دردانه و سبب ساز ایران بوده و بی شک وجود نازنین شان یگانه منجی تاریخ کشور ماست.
_________________

نگاشته شده در تاریخ یازدهم شهریور دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: