۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

اتحاد – کابوس دیکتاتور و تنها راه نجات

برخی باور دارند بقای جمهوری اسلامی صرفن منحصر به قدرت سرکوبگری سیستم است. عده دیگری نیز بر این باورند که سکوت مردم عامل اصلی پایداری چنین نظام منحطی می باشد. اما در واقعیت مهم ترین عامل ابقای این رژیم، عدم برقراری اتحاد همه جانبه میان مخالفین نظام است.

باید پذیرفت که از میان دو نظریه ی اول، قدرت اهریمنی نظام در سرکوب مردم حقیقتی بلاانکار است. هیچکس و به هیچ عنوان منکر این واقعیت نیست که گرداگرد این هیولای بدسیرت، سگ های هاری تشنه به خون ملت ایستاده اند. بر همین اساس اقشار عادی جامعه عمومن حاضر به شرکت در قیام های خیابانی و در واقع پذیرش مرگ محتوم نیستند. در هر رویدادی که تاکنون مردم به صحنه اعتراضات خیابانی قدم گذاشتند، متقابلن گرگ های خون آشام ولی فقیه نیز وارد عمل شدند تا گستاخانه و به بدترین شکل ممکن معترضین را در خیابان به رگبار ببندند. همین سبب می شود بیشتر مردم و در بسیاری مواقع این ریسک صد در صد را نپذیرند.

اتفاقن میان دو دیدگاه نخستین که خیلی از وقت ها به عنوان برجسته ترین عامل بقای سی و یک ساله نظام اسلامی از آنها یاد می شود ارتباط تنگاتنگی نهفته است. وقتی نظام بی محابا معترضین را هدف گلوله قرار داده یا به زندان برده و در آنجا به آنها تجاوز می کند، طبعن مردمی که تحت سلطه چنین نظامی زندگی می کنند ناگزیر از سکوت می باشند زیرا بر ذات پلید آن وقوف دارند. می توان گفت میان قوه سرکوبگر این نظام دیکتاتوری و سکوت مردم، رابطه علت و معلولی وجود دارد.

بسیاری از افراد اعتقاد دارند و این قلم نیز باورمند است که فراتر از ذات خشن و آدمکش جمهوری ولی فقیه و رعب زدگی قشر عادی جامعه، مشکل و گرفتاری اصلی را باید در عدم اتحاد سران اپوزیسیون جستجو کرد.

اصولن قشر عادی مردم نمی توانند خط دهنده و تعیین کننده مسیر باشند. هیچگاه و طی تاریخ، مردم عادی بی آنکه از سمت و سوی شخص یا اشخاصی با کفایت تر از خودشان رهبری نشده باشند به میدان نیامده اند و یا اگر هم حرکت هایی در تاریخ ثبت شده باشند، بسیار مقطعی، کوتاه و گذرنده بوده است. کیفیت و پتانسیل مبارزه امکان دارد در طیف عادی جامعه موجود باشد اما آنان نیازمند تعیین مسیر و سرمشق گرفتن از لایه هایی بالاتر هستند. این لایه های بالاتر به نوعی همین سران اپوزیسیون و چهره های بارز و شناخته شده این حیطه می باشند.

سی و یک سال است که بحث های کهنه و اختلافات پایان ناپذیر، مداومن تکرار می شوند و تصمیم گیری سران اپوزیسیون عمدتن بر اساس کینه های درونی است جای آنکه بر اساس منطق و خرد باشد. اگرچه این مشکل تک تک مخالفین رژیم اسلامی نیست اما بسیاری از آنان همچنان در این روند بی حاصل حرکت می کنند.

درک از موقعیت شاید مهم ترین عاملی باشد که بتواند به شکل گیری چنین اتحادی کمک کند اما به رغم تلاش های بسیاری از شخصیت های برجسته، هنوز چنانچه باید و شاید این درک حاصل نشده است.

موقعیت امروز نیازی به تفسیر و تحلیل ندارد. برایند سی و یک سال تخریب گری جمهوری اسلامی و یک یک سران آن در گوشه گوشه ایران و حتا جهان، بارز و ملموس و عیان است. فقر، بیکاری، افزایش خودکشی، فحشا، دزدی، اعتیاد، آمار سرسام آور طلاق ووووو مواردی هستند که در سطح جامعه ایران دیده شده و به وضوح تاثیر شوم خود را بر نسل آینده نیز گذاشته اند.

سقوط آبرو و وجاهت ایران در سطح بین المللی مطلبی نیست که درک آن نیازی به تامل داشته باشد. نابودی حیثیت کشور عزیز ما در عرصه سیاست جهانی، حقیقت مسلمی است که حتا شهروندان معمولی سایر کشورها نیز آن را می دانند. در اقصا نقاط جهان از ملت ایران به عنوان تروریست یاد می شود و مردمان جهان، رفتار و منش زننده و اهانت آمیزی با ایرانیان دارند. مردم ایران نه تنها در مرزهای کشور خودشان محترم نبوده و از حقوق اولیه حتا برخوردار نیستند که در سایر ممالک نیز مورد تحقیر و توهین قرار می گیرند و این همه زاییده آن ام القرای اسلامی است که بی جهت بر موطن کهن ما چیره شده و پنجه هایش را بر گلوی میهن ما می فشارد.

درک از چنین واقعیت های تلخی است که می تواند بسیاری از چهره های اپوزیسیون را که هنوز در دریای کینه های زنگار گرفته شان غوطه ور هستند از خواب بیدار کند. ایران ما به وضوح دارد از دست مان می رود و ما هنوز باید بنشینیم و دفتر این بغض های قدیمی و بی حاصل را ورق بزنیم. دست کم وامی که به نسل آینده و فرزندان مان بدهکار هستیم می بایست ما را بر سر غیرت آورده و جرقه یی شود تا برای باز پس گرفتن کشورمان از دست این بیگانه گان به صحنه بیاییم. یگانه راهی که نخست سران اپوزیسیون و سپس فرد فرد ما مردم ایران باید آن را پی بگیریم اتحاد است. این اتحاد به آسانی رویای چندش آور ولی فقیه را آشفته خواهد کرد.

شواهد اثبات می کنند که پایداری دیکتاتورها بسته به پراکندگی مخالفین است. اینکه هرکسی بخواهد ساز خود را جداگانه کوک کند، عینن همان چیزی ست که رژیم ولی فقیه می خواهد و برقراری قدرت شیطانی خود را در گرو همین تفرقه و چند دستگی ما می بیند.

زمان به سرعت در حال حرکت است و ما ناچاریم همین امروز عزم خود را جزم کنیم. تنها اتحاد یکایک ما خواهد توانست دفتر سی و یک سال چپاول و جنایت این ددمنشان را ببندد. اگر امروز حرکتی نکنیم نباید به فردا و فرداها چشم امید بست.

___________

نگاشته شده در تاریخ بیست و هفتم امرداد دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

۱ نظر:

ناشناس گفت...

گروه شبه نظامی اسلامی ما موجودیت خود را اعلام مینماید.

http://stararmi.blogspot.com/