۱۳۸۷ بهمن ۱۹, شنبه

حمله به سايت بالاترين و پاسخ آزاد انديشان دنياي مجازي

حمله به سايت بالاترين، خبري بود كه امروز از منابع موثق دريافت شد. به عنوان يكي از كاربران اين تارنما، شنيدن اين خبر بيش از آنچه كه نگران كننده باشد تامل برانگيز بود. صحبت اين نيست كه محتوا و ماهيت سايتي به نام بالاترين به نقد كشيده شود و يا از آن به عنوان يك نماد و مظهر ياد شود. بالاترين هيچگاه ماوا و ملجا آزاديخواهان نبوده است كه اگر هم بوده باشد چشم اميد مخالفين رژيم اسلامي و مبارزين لزومن به هيچ سايت و يا رسانه به خصوصي دوخته نشده است. بحث بر سر "چرا چنين شده" نيست بلكه آنچه كه هدف اين نوشتار مي باشد "چه بايد كرد" است و اينكه واكنش و بازخورد ما نسبت به اين مسايل چه بايد باشد.

پيش از هرچيز جا دارد كه تاكيد شود، حمله به يك سرور و ربوده شدن هر وبسايتي به مثابه يك تراژدي و يا بحراني جدي تلقي نمي گردد. رسانه ها ابزار هستند كه دامنه و فراگيري شان بي نهايت است آنچه كه نگارنده را وادار ساخت كه براي نوشتن اين مطلب دست به قلم شود هك اينترنتي و مسايلي از اين قبيل نبوده بلكه حقيقت دهشتناكي است كه در پشت پرده وجود دارد. از سوي ديگر بي توجهي و بي تفاوتي ناشي از كوتاهي و كرختي ماست كه بسي زننده مي نماياند و به خداوندان الرعب و بالنصر(تروريزم) مجال مي دهد كه چهار اسبه و بي پروا بتازانند.

داستان خنده آوري كه اخيرن در ميان مجريان اسلام و سرسپردگان شان باب شده است خودحكايتي ديگر دارد. حربه يي كه در تنگناي ناتواني و بي اقبالي شان در ترور و حذف فيزيكي مخالفين مورد بهره برداري واقع مي شود و بر آن حسابي جدي گشوده اند آنچه كه معمولن "جنگ الكترونيكي" گفته مي شود.

تمامي اسلاميزه شده ها، اسلام فروشان، اسلام پناهان٬اسلام پروران و اسلام نوشان به علت بي پايه بودن و سستي مبناي اعتقادي شان – كه بيشتر بر اسب احساسات سوار است تا در افسار عقل مهار باشد- هنگامي كه ببينند يك شخص، فضا و يا يك محيط متضاد و مخالف با پندارهاي شان رفتار يا عمل مي كند راهي مناسب تر از حذف آن نمي يابند. ذهنيت حذف گرايانه اگرچه در بنياد خود دچار ايراد و چالشي جدي مي باشد اما بديهي است كه دادن پاسخي مشابه به آن٬ در پاره يي از مواقع نه تنها عملي نادرست و بي منطق نمي باشد بلكه چنين اعلان واكنشي، مناسب ترين و سزاوار ترين روش است كه بي شك برهان عقلاني نيز آن را حمايت مي كند.

ناگفته پيداست كه اين دلاوران پهلوان پنبه اينترنتي( مجاهدون هك في سبيل الله) تا پيش از چیرگی کابوس وار اربابان شان بر ایران٬ خود و پدر و مادران شان طريق زندگي اوليه را بلد نبوده و در نکبت و بیماری غوطه می خوردند. به قول دوست عزيزي كه به طعنه مي گفت "اين برادران و خواهران عمله اسلام نه تنها ماوس را از كيبورد تشخيص نمي دهند كه هنوز تفاوت قاشق و چنگال را نياموخته اند!" و اكنون به لطف الكترونيكي شدن جهان در هزاره سوم و ورود رسمي اكثريت قاطع ملت ها به دهكده جهاني، اين حشرات موذي مجبور به يادگيري اينترنت شده و البته جنگ الكترونيكي را مبتني بر هذيان رهبر در گور خفته شان خميني(جنگ٬ جنگ تا رفع فتنه) فرا گرفته و مي كوشند تا با قدم نهادن در اين راه دشمنان شان را به سكوت وادار كنند. نكته ظريف دقيقن اينجاست كه ما نبايد بگذاريم آنان حتا درصدي به هدف خود- كه برايش مضاف بر بودجه مملكت از آبروي برباد رفته شان سرمايه گذاري كرده اند- دست يابند.

امروز مي بينيم كه سكوت عامدانه و سهل انگاري پر ابهام جهانيان، رژيم منحوس اسلامي را جواز مي دهد تا ماهواره! به آسمان بفرستد. هم ميهنان داخل به واسطه بيم از گستاخي مفرط حاكميت اسلامي در سركوب آزاديخواهان، گرفتار سكوتي مجبورانه ناشي از رعب گشته اند و همچنين جهان آزاد جاي اقدامي عملي و قاطع در برابر تلاش ماجراجويانه اتمي جمهوري اسلامي ، مدام قطع نامه هاي بي مصرفي صادر مي كند كه بار سنگين مصيبتش فقط و فقط بر دوش ملت ايران است و بس.

شوربختانه ما عادت كرده ايم در برابر ظلم و جنايت سر تسليم فرو آوريم كه روشن ترين برهان آن سكوت تلخ ما در مقابل اهريمن افسار گسيخته يي به نام خميني بود. خوب بود اگر اين پرسش بي پاسخ را در ذهن مان حلاجي مي كرديم و به زواياي آن ژرف تر مي انديشيديم. واكنش ما در مقابل ترور وحشيانه دست كم هشتاد تن از رهبران اپوزيسيون در سراسر جهان چه بود؟ كدام ضرب شصت جانانه يي به مزدوران ديو سيرت سپاه خيبر و قدس (كه مسوول رسمي و مستقيم ترور مخالفين در ماوراي مرز هاي ايران بوده و هستند) نشان داده ايم؟ شايد پاسخ بخشي از دوستان اين باشد كه رژيم اسلامي از منبع ميلياردي نفت ايران ارتزاق مي كند و امكانات آنان با مخالفين شان كه سلاحي جز كلام و قلم خود ندارند قياس پذير نيست. البته در مواجهه با اين سوال، پاسخ بسياري ديگر چنين است كه خوي ترورگري و حذف مخالفين در نهاد و بينش ما جايي ندارد. ضمن اينكه به نگر مي رسد هر دو پاسخ، بخشي از واقعيت را تشكيل دهند اما مهم ارايه پاسخي كوبنده است و شكل و ساختار آن شايد چندان شايان توجه نباشد. همين كه حاكميت نامشروع اسلامي و ريزه خواران شان دريابند هيچ عملي از سوي آنان بي جواب گذارده نمي شود، تمايل وافر به آدمكشي را در ازاي پرداختن تاوان آن نخواهند پذيرفت.

بحث افكار ماليخوليايي و ماورايي اسلام گرايان سخن ديگري است. اينكه آنان اصولن به تجربيات مضحك آن جهاني باور و ايمان داشته و در نتيجه ريسك بسياري اعمال را حتا تا پاي هدر شدن جان بي بهاي شان خواهند پذيرفت تا هدف مد نظرشان را پياده سازند واقعيتي است كه همه دانسته و دريافته ايم. اگرچه بسياري اين بحث را مطرح مي كنند و بايد گفت كه نگارنده نيز درصد قريب به يقين بر آن واقف و باورمند مي باشد اما طرح اين فرضيه ولو آنكه واقعيتي محض باشد در اين مقاله جايي ندارد چرا كه مقصود از پاسخ به اعمال وقيحانه مجريان مكتبي، به واهمه انداختن آنان از هيچ قانوني نيست چرا كه ماهيت پيروان شريعت اسلام با هيچ يك از قوانين پذيرفته شده اين جهاني سازگاري ندارد و خود بر قوانيني مجهول و نامشخص پايبند بوده و خواب زدگاني سرگشته را مي مانند كه اين هذيان هاي بي معنا را شاه بيت اعمال خود قرار داده اند. اما نكته مهمي وجود دارد كه نبايد دور از نظر نگاه داشته شود و آن هم اينكه اگر همين اسلام گرايان٬ شكست خود را به تماشا نشسته و زحمات خود را به وضوح نقش بر آب ببينند راه شكست خورده را دوباره و با هزينه گزاف ديگري طي نخواهند كرد.

ارزيابي سود و زيان در چهارچوب اوليه خود نه فقط در تمام نوع بشر بلكه حتا به گونه يي در حيوانات هم وجود دارد. احمق ترين و نادان ترين موجودات نيز مايل نيستند مسيري را به بهاي گزاف طي كنند و در پايان نتيجه يي درست عكس آنچه كه در سر داشتند رخ بدهد.

سركشي هاي جاه طلبانه جمهوري خامنه يي در بسياري از مواقع بي پاسخ مي مانند و درس ادبی متناسب با گستاخی و جسارت حکومت الله به آنان داده نمی شود. هنگامي كه گروهك تروريستي و غيرقانوني حماس، يك خبرنگار بيگناه خبرگزاري بي بي سي را به گروگان مي گيرد و روبه روي دوربين وي را طناب پيچ كرده و سر طناب را به يك بمب متصل مي كند تا در مقابل بخشيدن جان اين خبرنگار، دنياي غرب ناچار شود به برخي تمايلات كثيف حماس تن بدهد همان كشورهاي غربي اجازه مي دهند تا ماموران سپاه دژخيم پاسداران - كه منبع تامين و تجهيز همان حماس و ساير گروه هاي خرابكار عرب هستند - در سواحل فرانسه آزادانه به شنا و تفريح بپردازند و امان داشته باشند تا در سطح كشورهاي اروپايي و امريكايي گردش كرده و حتا مخفيانه اطلاعاتي را پيرامون فعالين سياسي ايراني جمع آوري كنند.

براي كشورهاي ابر قدرت و به اصطلاح جهان اولي كه اگر تصميم بگيرند قدرت هر اقدامي را در كمترين زمان ممكن خواهند داشت مماشات در مقابل جمهوري ولايت فقيه، تعبيري جز تاييد غير مستقيم نداشته و سكوت يا عكس العمل هاي كژدار مريض آنان معنايي جز "جانبداري" در بر ندارد. پس از فاجعه تروريستي يازدهم سپتامبر، امريكا با به آتش كشيدن بخشي از خاورميانه اثبات كرد كه اگر پاي امنيت شهروندانش در ميان باشد از هيچ حركتي چشم نخواهد پوشيد. تروريست هاي اسلاميِ باورمند به مزخرفي به نام "مرگ در راه خدا" اگر با آن آتش خشم فزاينده رو در رو نمي شدند شايد پس از برج هاي دوقلو هدف بعدي خود را كاخ سفيد و يا ارگان های حياتي ديگر ایالات متحده قرار مي دادند اما بيم و وحشتي كه بر قامت نحيف شهادت طلبان كينه ورز افتاد اميد هاي شان را به نوميدي ختم كرد.

اكنون زمانه يي است كه بايد به حذف ويروس اسلام گرايي به عنوان پروژه يي مهم و فوري نگاه كنيم. دست كم بخش عمده یي از اين كار بر دوش ما ايرانيان و پارسي زبانان است. قسمت مهمي از اين حركت٬ وظيفه نهادينه شده ي ماست كه قربانيان تاريخي همين ويران گري ها بوده ايم.

پاسخ ما چه بايد باشد؟

همه مي دانيم دشمني كه بر كوله باري از جهالت هزار و چهارصد ساله سوار است، اگر نرمش و بي تفاوتي ببيند جري تر شده و اگر واكنشي شديد و حتا به مراتب سهمگين تر از عمل خودش را مشاهده كند به قدري پشیمان و شرمسار خواهد شد كه نه تنها شيريني پيروزي لحظه يي، در كام او شرنگ مي گردد بلكه تمام توش و توان خود را به كار خواهد بست كه طوري قايله را ختم كرده و پايان بخشد تا مبادا از جانب مخالفينش ضربات بيشتري دريافت كند. اگر يادمان باشد بيست و اندي سال پيش وقتي زندگاني آقاي رشدي نويسنده مستقل هندي تبار به خاطر نگارش كتاب "آيات شيطاني" مورد تهديد مستقيم روح الله خميني رهبر مجنون اسلامي قرار گرفت، پاسخ مقابل به قدري محكم بود كه امروز و پس از پخش و اقبال گسترده فيلم "فتنه" كه صدها بار بيشتر به ضرر مفاهيم و مباني جنایی ايدئولوژي محبوب جمهوري شقاوت اسلامي ساخته شده بود، خامنه يي ولايت مطلقه وقت جرات نكرد حتا با لباني لرزان نام آقاي گيرت وايلدرز را بياورد چه برسد آنكه بخواهد حكم قتل او را اعلام نمايد. واكنش جهانيان به فتواي ابلهانه و البته جنون آميز خميني به چند شكل و ساختار ارايه شد:

۱- استخدام چند مامور زبده و كارآزموده جهت حفاظت از جان سلمان رشدي به گونه يي كه چندين نفر از مرعوب شدگان فكري خميني در مسير ترور رشدي نه تنها به نتيجه نرسيدند كه جملگي هلاك شدند.

۲- استقبال گسترده طيف هاي گوناگون مردم جهان از كتاب آيات شيطاني و حمايت ملل مختلف از ناشر اين كتاب.

۳- سرانجام اعطاي لقب "شواليه" به آقاي رشدي از سوي ملكه انگلستان كه شهرت و محبوبيت وي را چندين برابر كرد.

مثالي كه ياد شد تنها از واكنشي قوي و مناسب به يك فتوا بود يعني پاسخ به چند سطر كج و معوج كه روي يك كاغذ بي قيمت نگاشته شده بودند اما حال اگر فرض مي گرفتيم كه سرسپردگان گوساله مسلك خميني به هدف شوم خود رسيده و آقاي رشدي را ترور مي كردند، آن زمان البته بايستي واكنش به مراتب قاطعانه تري حتا به صورت يك مقابله به مثل نمود مي يافت تا درسي باشد كه هرگز همتايان فكري خميني در صدد تهديد و به قتل رساندن يك نويسنده يا روشنفكر برنيايند.

امروز وظيفه ما حكم مي كند كه پاسخي محكم و در خور به چنين حركت هاي مذبوحانه يي داشته باشيم. به اين مطلب بايد دقت شود كه در علوم تربيتي و روانشناسی نيز، هنگامي كه يك بچه كوچك اشتباهي بزرگ مرتكب شود اگر در همان زمان تنبيهي جدی از سوي پدر و مادر خود ببيند در آينده شايد به سود خود او نيز باشد و بالعكس اگر با واكنش نه چندان قاطع والدين خود رو به رو شود بي شك و به دفعات ديگر همان رفتار و عمل نسنجيده خود را تكرار خواهد كرد و تكرار اشتباه مي تواند از وي موجودي مخرب و مهارنشدني بسازد.

پيشنهاد نگارنده اين است كه در برخورد با كساني كه به وبسايت بالاترين حمله كرده اند، عمل شرم آور تروريست هاي مجازي با يك رويه مشابه اما كمي قاطع تر مقابله به مثل گردد. به عنوان مثال چند سايت معروف خبري وابسته به حكومت مانند(رجا نيوز،فارس نيوز،كيهان نيوز، سايت هاي وابسته به سپاه، بسيج و...) هك و محو گردند. اين پروژه بايد با دقت، برنامه ريزي شده و هوشيارانه پي گرفته شود. گام دوم نشر و رواج نكاتي مي باشد كه موجبات خشم و آسیب اربابان تروريزم اسلامي را فراهم مي آورد. عملي ترين و هميشگي ترين فرمول در رويارويي با هر دشمني، ابتدا شناختن نقطه ضعف هاي آنان مي باشد. اگر ملاحظه مي شود كه امروز داغ تروريست هاي غزه نشين و يا جانوراني مانند ايمن صيام و عماد مغنيه رگ غيرت نا به جاي اين آدمخواران دين فروش را متورم كرده است دست گذاردن بر اين نقطه ضعف ها در راستاي تحريك و به چالش كشيدن ارزش هاي آنان در سطح گسترده به عنوان يك روش مناسب و عملي پيشنهاد مي شود.

پيشنهاد ديگري كه شايد اجراي آن بسيار آسان و زودبازده باشد ساختن لوگوهايي در حمايت از سايت هاي پربازديدي نظير بالاترين مي باشد كه اين اقدام ضمن سهولت و كم هزينه بودن دو مزيت بسيار مهم دارد:

۱- موجب محبوبيت هرچه بيشتر سايت مورد نظر مي گردد و همزمان با بازسازي و بازگشت آن تارنما آمار بازديدي به مراتب بيشتر از گذشته خواهد داشت.

۲- نوعي وحدت نمادين را نشان مي دهد كه همين اتحاد ضمن كمك به پيوستن افكار و نگرش هاي گوناگون به يكديگر و گردآمدن زير چتري مشترك، موجب بيم و هراس هرچه افزون تر دشمنان مي گردد كه اتحاد مخالفين شان را از هر شوكراني براي خود كشنده تر و مرگ آور تر مي بينند.

در پايان بايد گفت هرگونه سكوت و ملاحظه و گذشتي در شرايط كنوني خطا و اشتباه محض مي باشد. ضمن اينكه پاسخ به حمله هاي حاميان خلافت علي خامنه يي – كه در زمان لازم پشت هر چيزي سنگر مي گيرند تا خود را برهانند- بايد هوشمندانه و در عين حال محكم و خُرد كننده باشد.

____________

نگاشته شده در تاریخ هفدهم بهمن دو هزار و پانصد و شصت و هفت شاهنشاهي

هیچ نظری موجود نیست: