۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

رخداد یک فاجعه بزرگ – فقدان ناگهانی دردانه والاحضرت شاهپور علیرضا پهلوی

چهاردهم دی ماه امسال، در شوم ترین روز سال جاری، آن یار دلارام، والاحضرت شاهزاده علیرضا پهلوی فرزند کوچکتر و یادگار آریامهر، مقارن با وقوع حادثه یی تلخ و ناگهانی، دعوت ایزد یگانه را پاسخ فرموده و ما را در بهت و ناباوری غیر قابل توصیفی بر جای گذاشتند.

با قلوبی بسیار بسیار اندوهبار، این فاجعه دلخراش و جبران ناپذیر و این مصیبت دهشتناک را به پیشگاه ذات احدیت اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی، علیاحضرت شهبانو فرح دیبا پهلوی، والاحضرت شاهدخت فرحناز پهلوی، والاحضرت ملکه یاسمین اعتماد امینی پهلوی و سایر والاحضرتان، چاکرانه و صمیمانه تسلیت عرضه می داریم. امید که در سایه مهر پروردگار، وجود نازنین آن دُر دو عالم، اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی همواره پاینده، برقرار و سلامت بماند.

این حقیر به زودی نوشتاری را به خاک پای آن والاحضرت دردانه ی سفر کرده تقدیم خواهم کرد. البته اگر عمری باقی بماند که اکنون از بند بند وجود این حقیر، آتشی گدازنده زبانه می کشد.

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود

بار بست و به گردش نرسیدیم و برفت

عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد

دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت...

_____________

نگاشته شده در تاریخ شانزدهم دی دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

۱ نظر:

masoud009 گفت...

رفتی وُ ز رفتنت، درد هجران گذاشته ای

دل ها شکستی وُ مادرت، چشم گریان گذاشته ای

شاهزاده رضا را دلش فشردی وُ غم در آن کردی

شاهدخت فرحناز را اشکبار چو باران گذاشته ای

دیروز لیلای تو لاله وار شقایق گذاشت وُ رفت

امروز تو آن شقایش را بر دل مادران گذاشته ای

پرچم تاریخ ز سوگ تو خم کرد قامتش را به احترام

یک ملت سرفراز را در هجر تو نالان گذاشته ای

امروز دوباره مادر تو جامه ی نیلی نموده به تن

دلها فرو ریخته ای وُ ملتی را گریان گذاشته ای

ناگهان جان ِ جوانت به عشق ایران فرو خشکید

بی گمان در قلب بیشماران درد ِ زمان گذاشته ای

سوگواریم وُ همدرد با مادر وُ برادر وُ خواهرت

سوگ ِ زمان را پس از پدر و لیلا تو بی گمان گذاشته ی