۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

دکتر شفا اندیشمند بود متهتک شما خواب زدگان هستید

پروفسور شجاع الدین شفا به عنوان یکی از متفکرین برجسته قرن و همچنین یکی از چهره های صمیمی، وطن دوست و شریف معاصر، شخصیتی است که به آسانی از یادها و خاطره ها بیرون نمی رود.

بیست و هشتم فروردین امسال (برابر با با هفدهم آپریل) هنگامی که شنیدم ایشان در سن نود و دو سالگی و در منزلش واقع در شهر پاریس دیده بر جهان خاکی بست، افسوس و حسرتم صد چندان شد. به شخصه شفا را یکی از بیدار سازان نسل کنونی می دانم و یکی از محققین توانمند عصر حاضر که چه بسیار جوانان و نوجوانانی را از پیله حماقت و خام اندیشی بیرون کشیده و دنیای جدید را در برابر دیدگان شان به نمایش گذاشت.

افسوس و حسرت آنجایی است که به چشم خود دیدیم شفا ها تنها به جرم خرد، اندیشه و ذهن های باز و روشن شان محکوم به غربت و زندگی دشوار تبعیدی بوده و نتوانستند حتا در خاک میهن محبوب خود آرام بگیرند. تاسف نه فقط به خاطر اینکه دکتر شفا رخت از جهان بست که مرگ پیشانی نوشت تک تک ما موجودات خاکی است. استاد شفا کارنامه وزین و درخشانی از خود به جای گذاشت و به خاطر همین کارنامه متجلی و پر ارزش اش، مردی نیست که با بستن چشم هایش بمیرد که تا افکار روشن اندیشانه او زنده است شفا نیز زنده خواهد بود.

از باب سوابق درخشان دکتر شفا بسیار جای سخن گفتن هست و به طور کلی خدمات ارزنده او به ادب پارسی، در حوصله این مقاله نمی گنجد. تنها همین که او مترجمی چیره دست بوده و کتب تحقیقاتی فراوانی را نیز نگارش کرد و اکنون بسیاری شان کتاب های مرجع به شمار می روند. پروفسور شفا مدتی نیز در سایه سلطنت شکوهمند پهلوی، افتخار معاونت وزارت دربار را بر عهده داشته و در برگزاری جشن های دو هزار و پانصد ساله نیز نقش موثر و مطلوبی را ایفا نموده است.

خبر درگذشت دکتر شجاع الدین شفا در سطحی وسیع و جهانی منتشر شد و این میان بیشتر رسانه های مستقل، تاسف و اندوه ژرف خود را نسبت به وفات ایشان ابراز داشته و حتا بخش ویژه یی را به زندگی نامه استاد شفا اختصاص دادند. رسانه های وابسته به حکومت الله نیز که در زمان حیات دکتر شفا، کینه عمیق و درد جانسوزشان را نسبت به اندیشه های او بارها و بارها اظهار کرده بودند در هنگام درگذشت شفا نیز نتوانستند آن بغض قدیمی را به فراموشی بسپارند و با عباراتی خشمگین و خودفروشانه استاد شفا را خطاب قرار دادند. البته از این دغل بازان وطن فروش اصلن انتظاری جز این نمی رود و قدر و ارزش شخصیتی چون شفا همین بس که پس از مرگش نیز همچنان مورد کینه و غضب اسلام فروشان است.

این میان وبسایت جرس(جنبش راه سبز) - که تحت نظر عطا الله مهاجرانی و محسن کدیور اداره شده و خط مشی آن مستقیمن از جانب این عناصر مزور تعیین می گردد - خبر فوت شجاع الدین شفا را به زننده ترین شکل ممکن بازتاب داد. این رسانه ضد وطن در حالیکه نمی توانست عصبیت خود را نسبت به آن پروفسور فقید پنهان کند در کمال بی شرمی و دنائت، شفا را نویسنده متهتک نامید.

متن خبری که در تاریخ بیست و هشتم فروردین از سوی وبسایت جرس منتشر شد عینن با این جمله آغاز می گردد:

"جرس: شجاع الدین شفا، مترجم قدیمی ونویسنده متهتک ایرانی که سه دهه پایانی عمرش را به هتک باورهای دینی و اسلامی گذراند، شامگاه جمعه ۲۷ فروردین ماه، در پاریس درگذشت."

البته وبسایت اسلامیست جرس ساعاتی بعد متن خبر را عوض نموده و نوشته وقیحانه پیشین را از خروجی خود حذف نمود. بدیهی است که چنین تغییر و ویرایشی، دیگر هیچ ثمری به احوال گردانندگان جرس ندارد زیرا این سایت به ظاهر مدعی دموکراسی و در واقع سوپاپ اطمینان بقای جمهوری اسلامی، به خاطر بی شرمی آشکارش مورد عتاب و سرزنش بسیاری از روشن فکران قرار گرفته و با توجه به داعیه دروغینش در باب دموکراسی و آزادی، ناگزیر بود که این دم خروس رسوایی اش را به هر نحو ممکن حذف نماید بنابراین در اقدامی کاملن بی فایده آن را تغییر داد. اگرچه متن خبر شنیع و مملو از عقده اش، کپی شده و در سایر رسانه ها قرار گرفته بود.

چنین حرکتی به هیچ وجه از سوی وبسایتی مانند جرس عجیب نیست. گردانندگان آن پیشتر تشت وطن فروشی شان از بام افتاده و صدای رذالت شان طنین انداز شده بود. کسانی که خود را روشنفکر دینی نامیده و زیر چنین لقب مجعول و مضحکی در راه تشویق و تحسین سیاست های کثیف جمهوری اسلامی از هیچ حرکتی کوتاهی نکرده و نمی کنند اگر بنا بود جز این واکنش دیگری نسبت به نام استاد فقید شجاع الدین شفا نشان دهند جای تعجبی بس فراوان بود.

مشکل اصلی نه جرس و اداره کننده گان آن که دشواری بزرگ ما وجود حامیان چشم و گوش بسته و در خواب مانده آنها می باشند. امثال کدیورها و مهاجرانی ها هرگز نجات دهندگان این ملت نبوده و نخواهند بود.

کسانی که سال های سال در کسوت ملا و یا حافظ منافع رژیم ددمنش اسلامی، از هیچ خیانت و کثافتی فروگذار نکرده اند امروز نیز در لباس روشنفکر دینی و به اصطلاح منتقد جمهوری اسلامی همچنان آب به آسیاب ولی فقیه ریخته و قلم و کلام شان را با گفته ها و تعابیر این رژیم منفور و نامشروع هماهنگ می سازند.

اگر بنا باشد منجیان ایران و حامیان آزادی، دون مایگانی چون مهاجرانی، موسوی، کروبی، کدیور و سازگارا باشند که وای بر روزگار ما و صد وای بر احوال میهن ما.

این افراد حتا از خرده شعوری نیز بهره مند نبودند تا دست کم در برابر نام این اندیشمند فقید، کمی ادب و متانت را رعایت کرده و از عبارت زننده یی چون متهتک استفاده نکنند.

متهتکین حقیقی خود امثال همین مهاجرانی و کدیور هستند که سال ها با قلم و زبان شان در راه ترویج خرافه ها و تحمیق مردم گام برداشته و جامعه ایران را فرسنگ ها به عقب بردند. افرادی که دین را بازار کسب و اسباب بقای وجود بی مایه خود می دانند البته که هر نوع روشنگری را هتک نامیده و هر انتقادی را محاربه می پندارند. متهتکین واقعی همین مبلغین و مروجین مذهبی هستند که حرمت انسانیت را هتک می کنند. متهتک آن کسانی هستند که جنایت شنیع سال 67 را مرتکب شدند. همان ها که جانب اعراب تروریست را می گیرند. اگر آقای دکتر شفا در تعریف ذهنی اینان متهتک نامیده می شود پس بدانند و آگاه باشند این متهتکین بی شمارند و بی شمارتر نیز خواهند شد.

آنهایی که در خرداد و تیر ماه سال گذشته در اعتراض به خفقان موجود در حکومت اسلامی، شجاعانه به خیابان ها آمده و خون پاک شان کوچه ها و خیابان ها را رنگین ساخت از نگر جناب مهاجرانی قاعدتن متهتکینی می باشند که حرمت ولی ستمکار فقیه و دلقکش احمدی نژاد را هتک کرده اند. اگر استاد شفا متهتک بود یکایک زندانیان سیاسی نیز متهتک اند. آیت الله بروجردی نیز متهتک است و به طور کلی همه ما ملتی که خواهان باز پس گرفتن حقوق اصلی و اولیه خود می باشیم هم متهتک ایم و هم محارب و چه مقامی والاتر از آنکه یک نفر محارب، متهتک و ملحد باشد اما نوکر تا کمر خمیده بیت ولی جانی فقیه نباشد. چه زیباتر از آنکه انسانی مرتد باشد اما روشنفکر دینی، وطن فروش و ضد ایران نباشد.

به احترام اندیشمند خدمتگزاری چون دکتر شجاع الدین شفا تک تک ما از امروز بالجمله متهتک هستیم و به این پیشه شرف مندانه خود افتخار می کنیم.

روان استاد شفا شاد باد و یادش گرامی.
______________________

نگاشته شده در تاریخ چهارم اردیبهشت دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: