۱۳۸۸ آبان ۱۸, دوشنبه

از وهم تا واقعیت(به بهانه سالروز رسوایی سیزدهم آبان)

گرچه شاید با گذر چند روز از سیزدهم آبان - سالروز فاجعه یی که حیثیت ایران را به تمامی بر باد داده - دیگر نوشتن مطلبی پیرامون این روز، کمی بی مورد آید. اما با توجه به وضعیت خاصی که به لحاظ تبلیغاتی طی این چند هفته برقرار بوده و حال و هوایی ویژه و متفاوت از سالیان گذشته بر آن سایه انداخته بود، به طور کلی نگارنده مایل نبوده و نیست تا اگر بنا باشد حرکت و جنبشی به اندازه یک درصد بر بنیان مشئوم رژیم اسلامی ضربه وارد نماید، بحث و چالشی سبب شود تا سران بد اندیش این رژیم دیوسیرت شادکام گردند.

سیزدهم آبان، ریشه در هیچ دارد. اینکه چرا از عبارت "هیچ" استفاده می شود نه به خاطر رخداد تاسف باری که توسط اوباش خط خمینی در سیزده آبان پنجاه و نه پیش آمده و موجب بی آبرویی هرچه بیشتر جمهوری تروریستی اسلامی گردید. این هیچ کنایه از چهل و پنج سال پیشتر است که مصادف با تبعید شدن خمینی به ترکیه، تجمع کوچکی در حمایت از آن جرثومه فساد - که به هیچ سلکی از جامعه تعلق نداشت - با برخورد مامورین امنیتی وقت مواجه شده و پس از چیرگی غضبناک اسلامیست ها، این حادثه کم اهمیت تبدیل به کربلایی سوزناک گردید. جمهوری اسلامی که نمی توانست از این داغ کوچک به باغ نشسته اش صرف نظر کند بر اساس این رویداد کوچک و محو گشته در تاریخ، سیزده آبان را به حماقت تمام روز دانش آموز نام گذاری کرد.

این هیچ بی ریشه سرانجام میوه پلیدی خود را در سال 58 به بار نشانید و حمله رذیلانه اوباش رژیم به سفارت خانه امریکا که بخشی از خاک آن کشور محسوب می شد و متعاقبن به گروگان گرفتن شصت و شش تن از سفیران امریکایی، بحران پیچیده یی را رقم زد که هنوز کشور ما ایران با عواقب و پیامدهایش دست و پنجه نرم می کند.

سیزدهم آبان صدالبته در نگر اکثریت قاطع هم میهنان، لکه ننگی پاک نشدنی بر پیشانی ایران و ایرانی است. سیزده آبان روزی نیست که بتوان به عنوان یک سالروز و یا مناسبت ملی، بر آن حسابی باز نمود. به هر روی وقتی صحبت از سیزده آبان می شود نخستین تصویری که در ذهن افراد نقش می بندد یورش وقیحانه و غیرقانونی عناصر سپاه به سفارت خانه کشوری دیگر می باشد. تصویر زشت و زننده به اسارت گرفتن ده ها سفیر و کاردار که بر حسب قوانین بین المللی می بایست در آن مکان امان و امنیت شان تضمین می گشت.

چنین رسوایی بزرگی شنیع تر از آن می نماید که بخواهد پلکانی برای صعود تا بام بلند آزادی باشد. در عین اینکه عده یی از برگزار کننده های مراسم کذایی امسال، دم از ضد دیکتاتور بودن می زنند به آسانی فراموش می کنند که سیزده آبان با هویت و زندگی نامه دیکتاتور بدنامی چون روح الله خمینی گره خورده و عجین گردیده است و معقولانه نیست کارناوالی در این روز به راه افتد که بخواهد عوام فریبانه یا خود فریبانه شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر دهد.

بی شک علی خامنه یی - که امروز دست بی رحم ترین دیکتاتور ها را از پشت بسته - شاگرد، مرید و پیرو کمر بسته همان خمینی بوده است. نارهبری مانند خمینی که چنین مار زهرآلودی را در آستین تبهکار خود پرورانیده، با هر حساب و کتاب و در هر فرمولی که گنجانیده شود چیزی فراتر از یک دیکتاتور نبوده است.

برنامه یی که از هفته ها و بلکه ماه ها پیش توسط سران و هواخواهان جنبش سبز به کرات در بوق و کرنا تبلیغ می شد سرانجام در روز سیزده آبان برگزار شد. این همایش گرچه در ساختار ظاهری اش برای اعتراض به دولت و رژیم وقت برگزار شده اما دورنمایی همرنگ و هم سان همین حکومت دارد. این به وضوح مشخص است که وقتی سیستمی از ریشه و بنیاد و ماهیت مورد تایید و مطلوب یک نهاد یا گروه نباشد هرگز و هیچگاه اعتراضات خود را با شاخص های چنین رژیمی منطبق نخواهد کرد. قطعن تشکلی که به اساس یک رژیم معترض باشد و به معنی واقعی کلمه با دیکتاتوری مخالفت ورزد راه اعتراض و آزادیخواهی را از کوره راه منفوری چون سیزده آبان عبور نخواهد داد.

بدیهی است جنبش سبز به صورت ماهوی با جمهوری اسلامی مغایرتی ندارد. داستانی که توسط آنها به راه افتاده صرفن در راستای اعتراض به نتیجه انتخابات کذایی اخیر است که در مفهوم هیچ شباهتی به انتخابات نداشته بلکه سناریویی مضحک و احمقانه برای تضمین مهره جنایتکاری چون احمدی نژاد بوده است.

آقای موسوی اگر به واقع دوست داشت آزادیخواهی خود را به مرحله ثبوت برساند هیچگاه با سران پلشت این رژیم ایران سوز، هم پیاله نمی شد. هفتم تیر را به عنوان سالروز به گور واصل شدن بهشتی آدمکش عزا نمی گرفت تا یک عده هم میهن نیک باور اما به شدت ساده لوح را در مسجد قبا گرفتار کرده و سرانجام موجبات تجاوز و به قتل رسیدن تعدادی از آنها را به دست حیوانات درنده جمهوری اسلامی و بر سر هیچ و پوچ به بار بیاورد.

اگر میر حسین موسوی حقیقتن به عنوان یک آزادیخواه و معترضی جدی و واقعی برای جمهوری نیرنگ باز اسلامی موجودیت داشت در سالروز یک واقعه تروریستی و آبروبرانداز، هم گام با سران رژیم و بسیجیان مزدور و وطن فروش آن از مردم دعوت به شرکت در تظاهرات نمی کرد. اگر آقای میر حسین موسوی دوستدار بازگشت حقوق اولیه هم وطنان به آنان بود جای آنکه برای تصاحب مرکب چهارساله قدرت در زیر نظر خون آشامی مانند ولی فقیه گریبان چاک کند به صراحت صحبت از سرنگون سازی این رژیم و برگزاری رفراندومی آزاد و همگانی برای تعیین نوع و شکل حکومت می نمود.

گذشته از اینکه موسوی با توجه به سوابق تیره اش به عنوان نخست وزیر خمینی خون آشام، جا داشت بابت تمام گفته ها و کرده هایش طی آن سال ها که به طرز چندش آوری بوی خیانت و خباثت می دادند صراحتن از ملت ایران پوزش طلبد که نه تنها چنین نکرد بلکه مداومن دم از ادامه دادن راه خمینی زده و بر این مشی وطن فروشانه اش تاکید اکید می ورزد.

شوربختانه موسوی و همتایان او به میدان آمده اند تا با به بازی گرفتن عده یی چشم و گوش بسته، اذهان عمومی را از واقعیت ها فارغ سازند. رژیم نامشروع اسلامی اکنون یک گام بیشتر با دسترسی به سلاح های هسته یی فاصله ندارد. دست یافتن چنین حکومت افسار گسیخته و ضدبشری به این سلاح مرگبار، می تواند تبعات رنج آوری در درجه نخست برای خود ملت ایران داشته باشد. دستیابی و تجهیز این رژیم به سلاح اتمی، حکومت الله را به تحقق خیالات خام خود در دست درازی کردن به سایر کشورها نزدیک تر کرده و بدیهی است فاجعه نهایی متعلق به ایران و مردمانش خواهد بود.

به عنوان واپسین کلام، نمی توان و نباید هیچ گونه حسابی بر ثمربخش بودن چنین جنبش ها و حرکت هایی باز نمود. برایند عملکرد جنبش سبز و به طور کلی نتیجه بینش و تفکر امثال میرحسین موسوی ها تثبیت و تقویت رژیم ویرانگر اسلامی خواهد بود. ارزش هایی که از جانب این جنبش ترسیم و تعریف می گردند از نگر نظری و عملی هیچ تفاوتی با ارزش های حقیر و پست حکومت الله ندارند. اگر بخواهیم واقعی و منطقی نگاه کنیم، روز سیزدهم آبان یک عزای ملی است. عزای هتک بین المللی کشور عزیزمان ایران در سطح جهان و روزی که سبب شد تا نگاه دولت های جهانی نسبت به ایران و ایرانی به طور کامل دگرگون گردیده و نام ایران با واژه ننگین تروریزم قرین شود.
_____________

نگاشته شده در تاریخ هجدهم آبان دو هزار و پانصد و شصت و هشت شاهنشاهی

۱ نظر:

Milad 1 گفت...

مریم عزیز درود بیکران بر شما.امیدوارم حالتان خوب باشد.واقعا خسته نباشید.وبلاگم بروز است.دیدن فرمایید خوشحال می شوم.با سپاس

زنده باد شاهزاده رضا پهلوی