۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

پیام شاهانه اعلاحضرت رضا پهلوی دوم به مناسبت روز کوروش کبیر

هفتم آبان ماه هرساله به نام و یاد کوروش کبیر پادشاه بزرگ و تاریخ ساز ایران کهن، به احترام ایشان روز کوروش نام گرفته و بر همین اساس بسیاری از هم میهنان مایل اند که همه ساله و در شُرُف این روز به یادماندنی چنین افتخاری را کسب نموده و در پاسارگاد بر مزار آن پادشاه پرابهت حاضر شوند.

کوروش بزرگ چیزی حدود دو هزار و پانصد سال پیش به عنوان شهریاری عادل و فرزانه، برای نخستین بار منشور حقوق بشر را در ایران پایه گذاری کرد. لوحه حمورابی که به دستور وی نگاریده شده حاوی قوانینی تغییر ناپذیر برای رعایت حقوق اقشار گوناگون جامعه اعم از فقیر، ثروتمند، کارگر و کارفرما می باشد که به صورت دقیق و بند به بند نوشته شده و امروز در همین جهان مدرن کنونی همچنان موجبات اعجاب و شگفتی مردمان سرتاسر دنیا را فراهم نموده است.

در اجتماع رو به زوال رفته و سرکوب شده امروزی ایران که نکبت جای حقیقت و ضد ارزش جای ارزش مسند نشین گردیده است واژگانی چون حقوق بشر و برابری حقوق، بسی نامانوس و حیرت انگیز می نمایند. اما ما به عنوان ملت ایران خوب است بدانیم که شاهنشاهی چون کوروش کبیر متعلق به میهن ما ایران و برگ درخشنده یی از تاریخ ماست و میهن به قهقرا رفته، اسلامیزه شده و ستم کشیده کنونی ما نه ثمر آن تاریخ گرانقدر باستانی که حاصل و بازخورد ندانم کاری و جهل خود ما مردم است که دارد امروز به آن تاریخ کهن و آن افتخار و اعتبار از دست رفته ایران دهان کجی می کند.

پادشاه و شهریار فربخت ایران، پدر ملت و جانشین کوروش کبیر، ذات اقدس ملوکانه اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی اراده فرموده اند تا به مناسبت فرا رسیدن هفتم آبان روز کوروش بزرگ، پیامی را به ملت ایران ابلاغ فرمایند.

این حقیر زیاده از حد در محضر این پیام شکوهمند گزافه گویی نمی کنم. متن کامل پیام معظم له را در زیر بخوانید:

به نام ایران و به نام مردم ایران

ایرانیان،
۲۵۶۸ سال پیش از این، مردی بر تخت شهریاری ایرانزمین برنشست که نام اش می بایست با نام ایرانزمین گره خُورَد. کوروش هخامنشی، در پیرامونی به سیاست ورزی پرداخت، که تیره های ایرانی در پراکندگی به سر می بردند و در فراسوی مرزهای ایرانزمین نیز، خشم و کین و بی قانونی و تاریک اندیشی فرمان می راندند. او اما، با همبسته کردن همه ی ایرانیان زیر یک پرچم واحد و گرد یک فرهنگ سیاسی و اجتماعی مشترک، که بر بردباری پایه ای، خرد ورزی اصولی، کردار نیک و دلیری هوشمندانه استوار بود، کاخ با شکوهی را پایه گذاشت که با وجود همه ی گزندهای پنداشتنی، تا به امروز نیز فرونریخته است: تمدن ایرانی.

هم میهنانم،
پرسش این است: کوروش، که ایرانیان به حق او را پدر می نامند و امروز از زن و مرد و پیر و جوان آرامگاه اش را گلباران می کنند و بزرگ اش می دارند، آیا یک تافته ی جدا بافته بود و یا خیر، برایندی بود از فرهنگ خردمدار و انسان دوستانه ای که در اش پرورش یافته بود؟ من فکر می کنم پاسخ برای همه ی ما روشن باشد. کوروش، با همه ی یکتایی شخصیتی اش، از آن رو کوروش شد، چرا که فرهنگ و جامعه ای که در آن روئیده بود چنین امکانی را به او می داد.

پس امروز این بر یکایک ماست که برای بازیابی و بازسازی آنچه که نیای بزرگوار مان، کوروش، برای ما بر جا گذاشت، به وارسی و پژوهش آن فرهنگ پر فروغی بپردازیم که انسان هایی چون کوروش و همانند او را از زهدان خود زائیده بود. چرا که نمی توان کوروش را بزرگ داشت، اما برای فرهنگی که او از آن برامده بود، ارجی به جا نیاورد.

ایرانیان،
شکی نباید داشته باشیم که تداوم کوروش، پدر حقوق بشر ایران و جهان، جز با تداوم راه، سنت، و فرهنگ گرانمایه ای که او آن را نمایندگی می کرد، شدنی نیست. پس با خود می پرسیم، جایگاه و مفهوم انسان در سنت فکری کوروش چیست؟ جایگاه طبیعت، جایگاه دانش، جایگاه هنر و ادب؟ در سنت کوروش چه پنداشتی از مفهوم آزادی و مفهوم حق وجود دارد؟ تصور از خدا و اهریمن در این سنت چیست؟ تصور از دوست و دشمن؟ جایگاه زن در سنت کوروش هخامنشی کجاست؟ رابطه ی میان مرد و زن، رابطه ی میان فرزند و پدر و مادر چگونه و از چه رنگی است؟ خانواده، دوست و همسایه در چه ترتیب و بافتار اجتماعی ای جای دارند و ارتباط درونی شان چگونه است؟ فرهنگ و سنتی که فرزند ماندانا، کوروش بزرگ را در دامن خود می پرورد، چه دریافتی از نیک و بد، چه برداشتی از امر راست و امر دروغ دارد؟ بردباری را چگونه تعریف می کند و مرز شکیبایی را کجا می داند؟ پایه و ساختار قانون، در چنین سنتی، کجا و از چه جنمی ست؟ در یک جمله، جهانی بینی چیره بر آن تمدنی که کوروش را می آفریند، از چه گوهر و دارای چه ساز و کاری ست؟

هم میهنانم،
هنر پرسیدن و اندیشیدن بوده است که از ایران ما، تمدنی استوار بر روشن خِرَدی، تمدنی پرسنده و اندیشنده پدید آورده است. بیائیم با هم اندیشی و هم پرسی، شانه به شانه ی یکدیگر، برای ساختن آینده ای تابناک و انسانی، آینده ای که برامد بهترین های گذشته مان باشد، بر این سنت و هنر گوهربار ِ «ایرانی اندیشیدن» و «ایرانی پرسیدن» پای فشاریم؛

من، به عنوان یک آزادیخواه، با آگاهی کامل به نقش و مسئولیت تاریخی ام، روز کوروش بزرگ را به یکایک شما هم میهنان عزیزم شادباش می گویم. جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران، که برایندی از یک خودآگاهی ژرف تمدنی و تعهد به سنت درخشان فرهنگ و هنر و سیاست ایرانی ست، با نام کوروش هخامنشی گـره خورده است. با به یاد آوردن انــدیشه و گفتار و کـِردار کوروش بـزرگ، هـر ایرانی می داند که «آزادگی»، طبیعت سلب ناشدنی او، و «آزادی»، حق مسلم اوست. نسل جوان امروز ایران بهترین گواه برای اثبات این حقیقت انکار ناپذیر است که کوروش، در یکایک فرزندان اش، بیدار و هشیار است.

نام اش جاودان و راه اش، پر رهرو باد
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی

پیوند به تارنمای ملوکانه اعلاحضرت همایونی رضا شاه دوم پهلوی

______________

نگاشته شده در تاریخ یازدهم آبان دو هزار و پانصد و شصت و هشت شاهنشاهی

۲ نظر:

afshin گفت...

درود و دو صد درود بر ملت دلير ايران

ملت بزرگ ما بار دگر نشان داد که هنوز خون کوروش بزرگ تا بابک خرم دين و ديگر

جان فشانان راه ايران در رگانش جريان دارد .

بزرگمهر گفت...

درود مریم جان
پیام هوشمندانه و اثرگذاری بود.
از دید من شاهزاده رضا پهلوی بیش از هر ضخصیت سیاسی دیگری شایسته هدایت سکان رهبری ملت ایران است.
به امید پیروزی
پاینده ایران