۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

علي خامنه يي! تو با همين دامن چركين ات جهان را ترك خواهي كرد

فردي خود را در مسند رهبر و شخص اول ميهن ما ايران معرفي مي نمايد آيا از شاخصه هاي اوليه اين امر برخوردار مي باشد يا خير؟ بي شك لفظ رهبر و رهبري پيرامون جاني بالفطره يي چون علي خامنه يي هرگز مصداق نخواهد يافت. او نمونه بارز يك ديكتاتور خود پرست و يك هرزه سياسي است هرچند منش و روش وي اتفاقن برعكس تصور عده يي كاملن مبتني بر شئون حكومتي مي باشد كه چهارچوبه ننگين آن را خميني گجستگ ترسيم نموده بود و باز بر خلاف باور برخي، خامنه يي نه تنها به شخصه و به لحاظ خصايل فردي خودش انساني خودكامه، مغرور، انحصار طلب و گستاخ است بلكه نظام و ساختاري كه وي در درون آن زمام مطلق امور را در يد منحوسش گرفته نيز جز اين بر نمي تابد و غير از اين سزاوار نيست.

علي خامنه يي زاده 1318 و پرورش يافته در خانواده يي سطح پايين از حيث شخصيتي و فرهنگي مي باشد. خامنه يي پيش از آنكه فاجعه بهمن 57 نان و نوايي برايش رقم زده و در نهايت روياي دور قدرت را براي او عملي سازد در گروهك تروريستي فداييان اسلام فعال بوده و از همان اوان جواني سوابق تيره يي در زمينه شرارت و آدمكشي كسب نموده بود.

وي امروز و درحاليكه از مرز هفتاد نيز عبور كرده است، به شكل سيري ناپذير و حيرت انگيزي ميل و شهوتش نسبت به حفظ تماميت رهبري و كسب هرچه بيشتر اموال و گسترش دايره دارايي هايش افزون گرديده و علارغم آنكه اخبار موثقي دال بر بيماري غيرقابل درمان و بدخيم وي وجود داشته و از منابع گوناگون به گوش مي رسد، گوييا اين نامرد بدكردار را بيشتر و بيشتر حريص بر نگهداري از قدرت نامشروعش آنهم با استفاده از وحشيانه ترين ابزارها نموده است.

روشي كه او نيز مطابق با سلف به جهنم واصل شده اش روح الله خميني هندي زاده، براي تثبيت قدرت و جلوگيري از هرگونه اعتراض يا مخالفتي در پيش گرفته و مي گيرد در دو ساختار اصلي خلاصه مي شود:

الف: بهره بردن از بي رحمانه و شقاوت آميز ترين ابزارهاي سركوب ملت( با كمك گرفتن از نيروي لايه هاي پست و لاابالي جامعه).

ب: نفوذ و رسوخ در اذهان برخي از هواخواهان و ذوب شدگان مكتبي خود تا هر فرماني كه از جانب وي صادر گردد بي درنگ اجرا نمايند.

نخستين و ابتدايي ترين روش براي حفظ و ابقاي رژيم هاي ديكتاتوري، ياري جستن از حربه هاي خفقان و خشونت مي باشد. محيط هاي خفقان زده هميشه محيط هايي هستند كه هر صدايي در آنها از همان نطفه به سكوت تبديل خواهد شد. به شكلي كه حتا افراد براي جلوگيري از مصايب و مسايل عديده يي كه احتمالن از سوي ماموران قدرت گريبان شان را خواهد گرفت به صورت بالقوه مي كوشند تا بسياري از مباحث را در ذهن و فكر خود نيز جاي ندهند و يا در برخورد با كساني كه به هر ميزاني در پي ساختن يك راهكار و يا ايجاد بستر براي تغييرات اجتماعي يا سياسي هستند، با ديدگاني وحشت زده يا منفعلانه نگاه كنند.

وقتي خفقان بر يك جامعه حاكم شود يعني ابزارهاي سركوب و ترغيب به سكوت، طوري موثر عمل كرده اند كه هر فرد خود به تنهايي "پاسباني ناگزير و بيچاره" براي حفظ قدرت حاكمين است و به اندازه يي ترس بر وي غلبه دارد كه ناخودآگاه از مرزهاي تعيين شده قدمي فراتر نمي گذارد. در چنين سيستم هايي سركوب مخالفين نيز از سوي سگ هاي هار و آموزش ديده بايستي آنگونه انجام شود كه اگر زماني صدايي از گوشه يي برخاست و يا حتا تمنايي براي آزادي شنيده شد به سرعت برق و باد آن صدا را در گلو خاموش سازند و نه تنها خود آن شخص بلكه افراد خانواده و دوستانش را نيز مورد ارعاب و خشونت قرار دهند تا ضمن عبرت گرفتن سايرين، عامل خطر و تهديد حاكميت مطلقه از صحنه محو شود.

روش و ساختار ديگري كه علاوه بر آنچه رفت صرفن در حكومت ها و نظام هاي ديكتاتوري ديني وجود داشته و به عنوان حربه دوم اين نظام ها براي تضمين قدرت و حاكميت شان كاربرد دارد، نفوذ در مغزها و ذهن هاي خام و كوته انديش است. اين حربه عبارت از القاي بينش هاي خرافي به پاره يي از مردم مي باشد تا در فكر آنان چنين حقنه كنند كه راس حاكميت با خدا ارتباطي جدي، واقعي و تعريف شده دارد و در نتيجه مخالفت با او يا سيستم و قوانين تكليف شده اش، به مثابه مخالفت با خدا بوده و سرانجامي دردناك در پي خواهد داشت!

اهرم مورد اشاره شايد در برحه هايي خاص بسيار جوابگو باشد. براي نمونه سخنراني خامنه يي در نماز جمعه و اعلان جنگ رسمي اش به ملت از جانب ابواب قدرت و اوباشي كه سر به تسليم وي فرود آورده و از بيم آن دوزخ كذايي حاضر هستند دست به هر وقاحت و جنايتي بزنند، بازخوردي جدي و علني داشت چرا كه دقيقن فرداي آنروز بيست نفر از معترضين آزاديخواه توسط نيروهاي امنيتي شخص خامنه يي به شهادت رسيدند. يكي از آنان نيز دختر جواني به نام ندا آقاسلطان بود كه از سوي يكي از فداييان علي خامنه يي بر اثر اصابت گلوله به قلبش ناجوانمردانه جان باخت.

اكنون موج حق جويانه بسياري از هم ميهنان دربند و خسته از بيداد، سبب ايجاد فضايي ويژه و خاص در ايران شده و بيش از صدها تن شهيد از خود به جا گذاشته است. به خاطر گستردگي ابعاد فاجعه هنوز آمار دقيقي از جانباختگان آزادي ايران در دسترس نيست.

آنچه مقصد و هدف اصلي مطلب مي باشد ژرفاي پستي و پلشتي نارهبر خونخواري به نام علي خامنه يي مي باشد. او به نام شخص اول، قدرت مدار تام و تمام و كسي كه فرامين خود را "واجب العطاعت" قلمداد نموده و خود را نايب و جانشين از سوي يك ناجي غايب مي داند، براي حفظ ثبات حكومتي كه از ابتدا با دروغ و فريب و جنايت چتر ناميمون خود را بر پيكره وطن انداخته و اكنون نيز به سان عنكبوتي تارهايش را در تمام خاورميانه تنيده و روياي خام فتح جهان و تشكيل يك امپراتوري اسلامی را در سر مي پروراند، از هيچ بي شرمي و دنائتي تنها براي باقي ماندن بر تخت قدرت فروگذار نمي كند.

علي خامنه يي شايد فراموش كرده كه هيچ انسان و جنبنده يي تا هميشه در جهان باقي نخواهد ماند و جبر دنيا همه را به فنا و نيستي در زماني خاص محكوم خواهد نمود. او به وضوح از اين واقعيت غافل است كه اكنون و در اوج خودكامگي بي ترديد برج عاجي كه براي حفظ اين قدرت محض به دور خود كشيده زوال پذير مي باشد و او دير يا زود سنگين و مرگبارترين ضربه را از سوي نزديك ترين افرادش دريافت خواهد كرد.

خامنه يي نمي داند و يا شايد نمي خواهد با مغز معيوب و انديشه بيمار خودش به چنين مهمي بيانديشد كه زور سرنيزه تنها در زمان هاي كوتاه پاسخگوست و روش هاي خشونت آميز هيچگاه در طي تاريخ نتوانسته اند دوام چنداني بيابند. در عصر فراگيري تكنولوژي و مدرنيزه شدن جهاني، عمامه به سر جاهل و ديوانه يي چون خميني، ايران را چهارده قرن به عقب بازگردانده و در آغاز هزاره سوم خون آشام كژانديشي به نام خامنه يي كشور ما را در اين ارتجاع سياه همچنان نگاه داشته اما بي خبر است كه بسيار زود وي و هم كيشان پست فطرتش با تمام هيمنه شان به ديار نيستي رهسپار خواهند شد. علي خامنه يي احتمالن اين را هم نمي داند كه با همين دامن چركين و دستان آلوده به خونش دنيا را ترك خواهد گفت و از اينهمه قدرت پوشالي اش تنها يك نام ننگين از او در صفحات تاريخ به جاي خواهد ماند.

____________

نگاشته شده در تاریخ نهم امرداد دو هزار و پانصد و شصت و هشت شاهنشاهي

هیچ نظری موجود نیست: