۱۳۸۸ مرداد ۱۸, یکشنبه

پيام ملوكانه رضا شاه دوم پهلوي پيرامون سالگرد انقلاب مشروطه

قيام مشروطه كه برخاسته از روح آزاده و بالنده ملت ايران بوده، همواره برگ زريني بر تارك صفحات تاريخ معاصر مي باشد. اين قيام بزرگ و شكوهمند به عنوان نشانه يي بارز از شوق و اشتياق وصف ناشدني ملت ايران به پذيرش باورهاي نو و همگام تر شدن با معيارهاي ستوده و تحسين آميز جهان نوين مي تواند سرمشقي كلي براي نگرش، بينش و روش ما ايرانيان در روزگار تلخ و تاريك كنوني ميهن مان باشد.

صد و سه سال پيش رخداد بزرگي رقم خورد كه امروز مايه افتخار و مباهات است.

شايد اگر اكنون و بر حال خود نظري واقع بينانه بياندازيم متحير خواهيم شد كه آنهمه شهامت و خرد و آزادي خواهي كه صد و سه سال پيش در نهاد پدران و مادران ما متبلور شده بود امروز كجا رفته و چه بر سرش آمده است؟ امروز ما را چه شده كه نياكان ما مشروطه را آفريدند و ما انقلابي خونريزانه و احمقانه كه خميني پليد را به مرتبه قدرت رسانيد و از تاريخ، ملت و آبروي ما قرباني گرفت.

چه گونه مي توان باور نمود اين ميوه متعفن و بدطعم، محصول آن درخت شاداب و پربار و بر است؟ آيا شايسته ايران و ايراني اين بود كه سرانجام زمام امور را به پست ترين اقشار جامعه(عمامه داران شياد و مفت خور) تقديم دارند؟ افسوس كه اكنون و در هنگامه يي سالگرد پيروزي جنبش مشروطيت را به شادماني نشسته ايم كه با نگر بر حال زار وطن مان جايي براي شادي و شادكامي نيست و شكل گيري يك فاجعه در سه دهه پيش طوري ايران را به سمت و سوي زوال و نابودي سوق داده است كه به مراتب از زمان سلطه قاجارهاي تن پرور و خودكامه نيز سيه روزگار تريم و با اين اوصاف امروز چه راهي وجود دارد تا ما بتوانيم دست آوردهاي با ارزش انقلاب مشروطه را بازيابي نماييم؟

معقولانه و شفاف ترين راهي كه مي تواند ما را ديگر باره به همان اعتبار و خردگرايي رهنمون سازد يافتن سرچشمه يي است كه قطعن منبع، ملجا و خط دهنده غرور، دليري و آزاديخواهي نهفته در نهاد ايرانيان است.

امروز زمان آن رسيده است كه ايران را از فرهنگ هاي بيگانه و وارداتي عرب و اباطيل رايج در روح و جان ساده دلان پاكسازي نماييم و با يافتن و برجسته تر كردن ارزش ها و باورهاي ملي و مردمي مان به جهانيان نشان دهيم به رغم نگرش نادرست آنان، ما ملتي كاملن جدا از حكومت نامشروع اسلامي و مردماني آزاده و فهيم مي باشيم. تنها از توان ما برخواهد آمد كه پايمردانه اثبات كنيم با دژخيمان و رجاله هاي حكومت الله هيچ نسبتي نداريم چرا كه ما فرزندان سرزمين كوروش كبير هستيم. جهانيان بايستي به مدد همت ما اين را دريابند كه ملت واقعي ايران نه تروريست و نه دوستدار بقاي اسلام در راس قدرت است بلكه آنان مردمي شيفته فرهنگ و اصالت ايراني خود و خواهان بازگشت آزادي و دموكراسي به ميهن شان مي باشند.

معبود ايرانزمين، گوهر بي بديل، محبوب قلب ها و فرمان دهنده تمام ذرات كائنات، آنكه جان ما در يد حاكميت لايزال اوست، يگانه دلاراي ايران و شاه شاهان، ذات اقدس همايوني اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوي به عنوان تنها وارث برحق كيان شاهنشاهي هماره جاويد اين سرزمين، در چهاردهم امرداد سالگرد اين قيام پرشكوه اراده كردند تا پيامي را در اين رابطه به ملت ايران صادر فرمايند.

متن پيام ملوكانه را در زير بخوانيد:

14 امرداد ماه 1388

ملت بزرگ ایرانزمین،
یک و نیم صدۀ پیش، با پیدایش روشنگرانی چون میرزا فتحعلی آخوند زاده و دیگرانی از جَنَم او، جنبش بزرگی در سرزمین ما پا گرفت که اهداف عالیۀ آن را می توان، به ترتیب، در چهار اصل اصیل و هم ارز باز نمود: امنیت، قانون، پیشرفت و مردمسالاری.
تاریخ نگاران به درستی از این جنبش زیر نام هایی چون جنبش روشنگری و یا جنبش بیداری ایرانیان یاد کرده اند. جنبشی استوار بر خِرَدورزی، که الهام از تاریخ درخشان اندیشه و هنر ملی را، با پیوستن به جهان نوین در هم آمیخته بود.
سال ها بعد، این جنبش، با فراز و نشیب هایی که هر کوشش بزرگ انسانی با آن روبرو می گردد، به آن رویداد دگرگون کننده ای انجامید که انقلاب مشروطه نامیده شد. انقلابی، که در نوع خود، نخستین انقلاب بزرگ اجتماعی در خاورمیانه بود.
کارگران، کارمندان، آموزگاران، دانشجویان، روشن اندیشان آزادۀ ایرانزمین،
آنچه که امروز برای ما می تواند از بیشترین اهمیت برخوردار باشد و گوهر روایت و برداشت ما را از آن رویداد یگانه فراهم آورد، نه صرفا لفظ مشروطگی، بلکه درونمایه و مضمون مشروط بودن است. پرسش اصلی این است: مشروط به چه؟
هم میهنانم،
سی سال زیستن در بند و بست قانونی ارتجاعی به ما این درس بزرگ تاریخی را آموخته است که ارزش راستین مشروطۀ نیاکان ما، نه در متمم قانون اساسی، یعنی مشروط کردن رای مردم به «شرع دینی»، بلکه در آن لحظۀ گران ارج تاریخی ای بوده است که آن ها توانستند پادشاهی قدر قدرت را به تمکین در برابر خواست های به حق و قانونی خود وادارند. این امر، بی شک، گامی بزرگ و اساسی بود در راه تاسیس حکومت قانون و سالاری مردم بر مردم.
ایرانیان،
جنبش بزرگ امروز شما، در همان حال که حامل گُسست با فرازهای ارتجاعی تاریخ ماست، به ویژه ارتجاعی که سی سال است «روح تاریک» خود را بر سرزمین خورشید وش ما چیره کرده است، حامل پیوست با نیکی های ملی نیزهست.
جنبش سبز، برایندی از بهترین های تاریخ اندیشه و هنر ماست. برایندی از یک آزادگی ژرف و مهر به راستی که در جان هر ایرانی نهفته است. و این آزادگی و مِهر همان چراغ و آتش نامیرایی است که ایرانی را، همواره، در گزینش داد از بی داد، توانا و دانا ساخته است.
هم میهنانم،
چهاردهم امرداد ماه، به همان اندازه که یاد روز ثبت رای مردم است در دفترچۀ زمان، به همان اندازه نیز یادگار سیلی سردی است که بر صورت ستمگران نواخته می شود، اگر سر در برابر یگانه فرمانروای به حق، یعنی مردم، فرو نیاورند.
ایرانیان،
نیاکان نیک اندیش ما، اساس اخلاق و سیاست این مرز و بوم را بر دو اصل مِهر و داد بنیاد نهادند، و اینگونه بود که چرخ تاریخ در ایران ما، به نیروی مِهر و داد آغاز به جنبیدن نمود. بی گمان باشیم که امروز نیز، نیکبختی همگانی ما، در پیروی از چنین اصول جهان شمولی است که بارها، صدق و اعتبار خود را به اثبات رسانده اند.
ایران، از آن ماست، و به نیک ورزی و همدلی، بازاش خواهیم ستاند.
این روز خجسته را به یکایک شما شادباش می گویم
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی

پيوند به تارنماي ملوكانه اعلاحضرت رضاشاه دوم پهلوي براي رويت پيام تصويري شاهانه

________

نگاشته شده در تاریخ نوزدهم امرداد دو هزار و پانصد و شصت و هشت شاهنشاهي

هیچ نظری موجود نیست: