۱۳۸۷ اسفند ۲۳, جمعه

خوش آمد گل وزان خوش تر نباشد- بيست و چهارم اسفند زادروز مردي فراتر از جاودانگي




مرا چشميست خون افشان ز دست آن كمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو

غلام چشم آن تُركم كه در خواب خوش مستي

نگارين گلشنش روي است و مُشگين سايبان ابرو

خجسته باد مي گوييم و در محضر زادروز آن اهورا مرد جاويدنام، به خاك مي افتيم.

امروز بيست و چهارم اسفند ماه است. سالروز ولادت مردي ماوراي تاريخ، بزرگ زادروز كسي كه حتا پس از گذشتن هزاره ها، نام درخشان ايشان بر جريده عالم مستدام است...

در محضر اين روز بزرگ، قلم فرسودن و نوشتن حاصلي ندارد. در پيشگاه اين نام كبير تنها بايد خم شد و سر به سجده نهاد. در حضور نام رضاشاه كبير سرسلسله همايون تبارترين دودمان تاريخ بشريت ما را چه به توصيف چنين كرامتي...در محضر خاندان بزرگ پهلوي، آن نام آوران فريدون سا، آن پادشاهان بزرگ، چه مي توانيم بنويسيم و بگوييم جز مدح ابهت وجود بي نهايت شان كه سرچشمه از سرشتي لايزال دارد.

درود بر تو روزي كه چشم گشودي، درود و تكريم بر تو روزي كه بر آفاق ايران برآمدي و درود بر تو روزي كه به اذن نوه تاجدارات ما نيز برخواهيم خاست تا بر دامان اين شب سياه، سپيده رهايي و راستي را ترسيم كنيم.

اعلاحضرت رضاشاه بزرگ شاهنشاه دلاوري بودند كه به يمن دستان پرفتوح ايشان، ايران تكيده قامت از خاكساري به عرش رسيد. رضاشاه بزرگ آن يگانه پادشاهي كه به فرمان ايشان و به اراده ملوكانه حضرتش ميهن مظلوم و زخم خورده ما رنگ و جاني دوباره گرفت. سلام بر شما اي بزرگ مرد، سلام آفرينش بر شمايي كه كرامت تان، راز بودن ماست و نام پرآوازه تان مايه غرور ما و نسل شكوهمند تان يگانه اميد ما...

پادشاها كدامين قلم است كه تا كنون شهامت نوشتن كلامي پيرامون شكوه شاهانه تان را داشته و كدامين ذهن است كه جلالت كبريايي تان را بتواند تجسم نمايد...؟

امروز صد و سي و يكمين سال زايش رضاشاه كبير مي باشد. بيست و چهارم اسفند برابر با ولادت مردي است كه نسل ها و نسل ها پس از ايشان وامدار فضل و رحمت اين بزرگ مرد خواهند بود.

ايران پس از يورش تاريخي و مهلك تازيان و در محاق رفتن فرهنگ ناب و درخشان ايراني، در سياهي و ظلمت محض فرو رفته بود. در چند قرن اخير نيز ظهور دو سلسله منفور و ننگين صفويه و قاجاريه سنگين ترين ستم ها را به ايران روا داشته و در يك قدمي نابودي كامل قرارش داده بودند. صفويه با رواج و نهادينه سازي شيعه گري و تعصب ورزي نابخردانه اش بر اين رويه بي منطق، موجب رسوخ و قدرت گيري انگل وار ملايان(به اصطلاح علماي شيعه) گشت. ساليان بعد سلسله فاسد و منحوس قاجارها به مسند نشست و در هنگامه سرنوشت سازي كه جهان به سمت مدرنيزه شدن حركتي جدي آغازيده بود تن پروري و بي غيرتي اين سلسله، حساس ترين و كليدي ترين فرصت براي پيشرفت و خود نمودن ايران را از ما ستانده و نه تنها گامي در راستاي ترقي برنداشت كه با خفت و حقارتش روند قهقرايي و شومي را سبب گرديد كه ضربه يي گران بر پيكره ايران عزيز وارد شد.

ناگهان در تاريك ترين عصر و زمانه آفتابي فروزان طلوع كرد و بزرگ مردي بر اريكه پادشاهي نشست كه به دستان مبارك ايشان سرنوشت ميهن ما، دگرباره از نو نوشته شد. نام بلند آن حضرت "رضاشاه كبير" بود.

رضا شاه پهلوي فرزند عباس علي بيگ در سال يكهزار و دويست و پنجاه و شش از دامان پاك بانو نوش آفرين در شهر آلاشت از توابع سوادكوه زاده شدند. آن حضرت در خانواده يي تنگدست اما با صفا، چشمان مبارك شان را به سراي خاكي گشودند تا سالياني سپستر ايران و ايراني به وجود شان ببالد. ايشان در اوان خردسالي به خدمت قزاقخانه( ارتش زمان قاجارها) درآمدند كه درايت و لياقت ويژه آن حضرت سبب گرديد تا بسيار زود به سمت فرماندهي گروهان تيراندازي و سپس به درجه فرماندهي تيپ(سرتيپي كنوني) نايل آيند. ايشان هنگامي كه منصب "سردار سپه" را دريافت فرمودند ابهت و درايت خاصي از خود نشان دادند كه بسياري را مبهوت و متحير مي ساخت. همان زمان به روشني هويدا بود اين مرد بزرگ طالعي بس درخشان دارند و فره ايزدي در رخسار و كردارشان به تمامي نمايان است.

در بيست و يكم آذر يكهزار و سيصد و چهار، زماني كه ايشان چهل و هشت سال از عمر گرانبهاي شان سپري مي گشت با راي قاطع مجلس شوراي ملي رسمن به پادشاهي برگزيده شده و آغازگر دودماني شدند كه امروز انديشيدن به ايشان نيز سبب ساز افتخار و سربلندي ماست. تاج گذاري آن حضرت در ارديبهشت سال آينده و طي مراسمي پرشكوه برگزار گرديد و ايشان تاج سپندينه كياني را با دستان ملوكانه خويش بر سر مبارك جاي دادند تا برگ طلايي ديگري از تاريخ كهن بوم و بر ما بدين سان گشوده شود:

افسر سلطانِ گُل پيدا شد از طَرف چمن

مقدمش يارب مبارك باد بر سرو و سمن

خوش به جاي خويشتن بود اين نشست خسروي

تا نشيند هركسي اكنون به جاي خويشتن

خاتم جم را بشارت ده به حُسن خاتَمت

كاسم اعظم كرد ازو كوتاه دست اهرمن

تا ابد معمور باد اين خانه كز خاك درش

هرنفس با بوي رحمان مي وزد باد يَمَن

آنچه كه رضاشاه كبير به مدد مهر شهريارانه و روح آزاده و ميهن پرست شان براي اين مرز و بوم به انجام رساندند بيش از آن است كه به واژه هاي كوتاه و الكن بتوان تعريف و توصيف نمود. اعلاحضرت رضا شاه پهلوي در مدت نه چندان طولاني سلطنت شكوهمند شان ايران را شايد چندين قرن رو به جلو سوق دادند و بر كالبد نيمه جان وطن روح دوباره ي زندگي دميدند.

ثمرات آفتخار آفرين سلطنت رضاشاه بزرگ حتا امروز و در آماج سلطه نسل بي بنياد و ويرانگر ملايان وطن فروش و مضمحل، هنوز و همچنان به چشم مي آيد كه دستاورد پربهاي پادشاهي چنين نكومردي هرگز و هرگز پاك شدني نيست و تا ايران هست و عشق به ايران ماندگار است نام آن ابرپادشاه بر تارك تاريخ مي درخشد و اين درخشش زوال پذير نيست...

اي برگذشته از مَلِكان جايگاه تو

قدر تو بر سپهر برآورده گاهِ تو

ماه منير صورت ماه درفش تو

روز سپيد سايه چتر سياه تو

جان ملوك را فزع آيد ز تيغ تو

جاه ملوك را حسد آيد ز جاه تو

رضاشاه كبير آن بزرگمرد خاندان عظمت و شكوه و كرامت پهلوي، در تاريخ غم انگيز چهارم امرداد هزار و سيصد و بيست و سه، جام الست را مستانه سر كشيده و به حقيقتي پيوستند كه همواره تنها سرمايه آن ابرمرد در تمام عمر پربار ايشان بود. رضاشاه كبير امروز و پس از ده ها سال از ظهور خورشيد وارشان همچنان زنده، حاضر و ناظر هستند تو گويي آن سايه اهورايي در متن تاريخ و در بطن ايران باقي و برقرار است.

رضاشاه كبير به راستي مردي براي تمام فصول بود. مردي براي اعصار و هزاره ها، پادشاهي كه وجود گرانقدرش نشان داد ايران و ايراني فراتر از آن است كه در گرداب خرافه ها بماند و بپوسد. ايشان و فرزند نامدارشان اعلاحضرت فقيد محمد رضاشاه پهلوي به جهانيان نشان دادند ايران ما مُلك سرافرازان است نه آبشخور بيگانگان و افسوس كه ندانم كاري و نابخردي سخيف ترين افراد موجب شد تا آنهمه شكوه و منزلت را مفت و به بهاي بدنامي و نابودي خويش ببازيم و امروز در جايگاه پست ترين ممالك باشيم، حاشا كه ديروز در سلك شايسته ترين ملت ها بوديم.

به اميد روزي كه جانشين برومند اريكه جاودانه خسروي، آن ميراثدار فرخنده بخت رضاشاه كبير، نوه ايشان اعلاحضرت رضاشاه دوم پهلوي قدوم مبارك و شاهانه را بر چشمان ما خطاپيشگان پشيمان بنهند تا دليرانه و دلبرانه به ميهن شان ايران بازگردند.

فرا رسيدن بيست و چهارم اسفند ماه زادروز اعلاحضرت رضاشاه كبير را گرامي داشته و به روح بلند آن پادشاه بزرگ، درود و ادب فراوان نثار مي كنيم. اين ولادت خجسته را نخست به پيشگاه ملوكانه نماد فره ايزدي نوه تاجدار رضاشاه، ذات همايوني اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی صميمانه و چاكرانه مراتب شادباش خود را عرضه مي داريم. بعد به محضر مبارك والاحضرتان شاهدخت اشرف و شاهپور غلامرضا پهلوي دو يادگار به جا مانده از آن شاهنشاه فقيد عرض تبريك داريم. سپستر به حضور گرانقدر علياحضرت شهبانو فرح ديبا پهلوي عروس آن حضرت صميمانه شادباش عرض مي كنيم. آنگاه به خدمت والاحضرتان شاهدخت فرحناز و شاهزاده عليرضا و شاهدخت شهناز پهلوي همچنين به حضور تك تك وابستگان دودمان جليل سلطنت پهلوي خاكسارانه عرض تبريك خود را پيشكش مي داريم.

________

نگاشته شده در تاریخ بيست و چهارم اسفند دو هزار و پانصد و شصت و هفت شاهنشاهي

هیچ نظری موجود نیست: