۱۳۸۷ آبان ۲۰, دوشنبه

تغيير رياست جمهوري ايالات متحده –آينده ايران چه گونه خواهد بود؟


با دگرگوني سياسي امريكا بي شك فصل تازه يي رقم خورد. فصلي كه مطابق با احوال و اوضاع خود به نوعي بر جهان نيز تاثير خواهد گذاشت.سناتور جان مك كين و جمهوري خواهان عرصه سياست را در رقابتي جدي و نفس گير خالي كردند تا زمام كار به مدت دست كم چهارسال و درنهايت هشت سال به دست دموكرات ها بيافتد.باراك اوباما نخستين فرد از نژاد سياهپوستان است كه بر مسند رياست جمهوري ايالات متحده امريكا نشسته و با توجه به يكچنين موقعيت خاصي و همينطور جوان بودن وي (چهل و هشت سال)در قياس با رقيب سالمند خود آقاي مك كين و رياست جمهوري پيشين يعني جرج دبليو بوش قاعدتن در جهت گيري و مواضع سياسي خود متفاوت خواهدبود.

باراك حسين اوباما اگرچه نسب مسلمان دارد اما از دين پدري خود عبور كرده است. وي خود را مسلمان نمي نامد و همچنين درمورد سوابق ناشايست گرايش اش به ماده مخدركوكائين توجيه مي كند كه گذشته هيچ فردي كامل و بدون عيب نيست و مهم سلامت فكري و جسماني او در حال حاضر و در شُرُف رياست جمهوري چهارساله اش بر كشور امريكا مي باشد. اوباما با توجه به نژادي كه از آن برخاسته فردي برونگرا و پرانرژي است وي در نخستين سخنراني رسمي خود در شيكاگو تصريح كرد:"پرونده اتمي جمهوري اسلامي ايران نبايد معطل بماند" و قاطعانه افزود:"جامعه بین المللی باید مانع دستیابی ایران به سلاح هسته یی شود". آقاي اوباما جدي و در عين حال مردمي و برآمده از نسلي رنج كشيده به نظر مي رسد و شكي نيست كه او مايل به تكرار اشتباهات جرج دبليو بوش مسندنشين پيشين خود نبوده و مصمم مي باشد تا مسيري را برگزيند كه بحران خاورميانه آسان تر و با هزينه و زحمت كمتري حل و فصل گردد.

ترديدي نيست كه جهان در انتظار يك انفجار بزرگ است. آنچه كه سياست مداران به نام جنگ جهاني سوم پيش بيني مي كرده اند امروز و با پيچيده تر شدن معضل خاورميانه مي تواند سايه ترسناك خود را به شكلي واضح و آشكار نشان دهد و زنگ خطري باشد براي تمام جهان تا به يكچنين فاجعه قريب الوقوعي جدي تر نگاه كنند و تدبير معقولانه تر و موثرتري براي جلوگيري از اين رخداد بيانديشند.

رژيم مذهبي حاكم بر ايران به عنوان نخستين عامل در دامن زدن به آشوب و بحران عراق شناخته شده است و همچنين مهم ترين و خطرناك ترين سد در مسير آشتي و صلح ميان اعراب و اسراييل نيز جمهوري ولايت فقيه مي باشد كه امروز چند ماهي بيشتر نمانده تا وارد سي امين سال سلطه غير قانوني خود بر ميهن ما ايران شود. تمام اين موارد واقعياتي هستند كه دنيا و به خصوص جهان آزاد از آن مطلع مي باشد.آشوب طلبي و دخالت هاي بيجا و مداوم عمال رژيم حاكم در گوشه و كنار خاورميانه و كشورهاي منطقه آن اندازه عيان و بارز است كه كسي شكي در آن نداشته و حتا خود سران حكومتي نيز از بيان اين مساله واهمه يي ندارند. بي ترديد سودا و آرزوي مهلك رژيم اسلامي زير عنوان تشكيل "جهان اسلام" و "استيلاي مذهبي" تا مرز اروپا و حتا در شكل مرگبار تر خود درنورديدن مرزهاي اروپا و راهيابي به چهارگوشه جهان،روياي ستيزه گرانه و مخربي است كه با به كارگرفتن بخش عمده سرمايه هاي ملي و قرباني ساختن قسمتي از سرمايه هاي انساني ايران و ايجاد جو سركوب و خفقان تا جايي كه ملت ايران به گروگان هايي بلامنازع براي حكومت بدل گردند مي رود تا اين رويا و خواسته شوم را تحقق بخشيده و در راستاي به قهقرا بردن بخش مهمي از خاورميانه،در واقعيت جهاني را در آتش قهر و نفرت بسوزاند.

روشن است كه در اين شرايط حساس و در زمانه يي كه خطر به وضوح احساس مي شود مي طلبد كه نحوه برخورد جهانيان با رژيم اسلامي جدي،پرگماتيك و غافلگيرانه باشد.

بنا بر گمان بيشتر تحليل گران و كارشناسان سياست ،روزهاي تلخ و دشواري در انتظار جمهوري اسلامي مي باشد. در حاليكه احمدي نژاد و متكي براي اوباما پيام چاپلوسانه شادباش فرستاده اند،روزنامه اتريشي "استاندارد" با لحني تمسخرآميز اين عمل را يك "شادي زودهنگام" توصيف و تاكيد كرد:"همه چيز با آمدن اوباما آسان تر نخواهدشد". از سوي ديگر بسياري از كارشناسان امور سياسي روزهايي به مراتب سهمگين تر از گذشته را براي رژيم ولايت فقيه پيش بيني مي كنند.

شوربختانه گزينه هايي كه در زمان رياست جمهوري آقاي بوش طرح مي شدند – چه آنها كه مانند تحريم ها و قطع نامه ها به ورطه عمل درآمدند و چه گزينه نظامي كه تا اين لحظه نيز در دست بررسي بوده است- گزينه هاي موثري در راستاي خم كردن كمر رژيم و اجبار آنان به عقب نشيني نبوده اند.

كاش امروز و در زماني كه يك رژيم استبدادي مي رود تا به كلاهك اتمي تجهيز شود و در قواره يك قدرت تخريبگر و غيرقابل مهار ترسيم و تبيين شود،جهان آزاد گزينه موثر تر و راهكاري منسجم تر را انتخاب مي كرد.جمهوري علي خامنه يي امروز و با كمك گرفتن از تمام قواي اهريمني اش مي خواهد به "آقا"ي بي رقيب جهان بدل گردد. در اين ميانه شمشير ايدئولوژيكي به نام "اسلام" در دست دارد كه در واقع تصويري بنيادگرايانه و غيرقابل ارزش گذاري از مكتبي است كه از همان بدو ورودش به ايران،جز خون و خشونت عايدي براي ميهن ما نداشته است. اين حكومت صرف نظر از شمشير زنگ زده دين و مذهب، سخت درحال دست و پا زدن است تا به سلاح مرگبار هسته يي نيز مجهز گردد زيرا راهي براي ادامه بقاي حكومتي(كه نه در داخل مرزهايش اعتبار و ارزشي دارد و نه ماوراي مرزها محبوبيت و مقبوليتي براي خود كسب كرده است) تنها برخورداري از يك سلاح اتمي براي ادامه حيات انگلي خود و گسترش دامنه افكار و ايده هاي ويرانگرش در سراسر جهان مي باشد. رييس جمهوري جديد امريكا در سي ام ژانويه 2009 رسمن مسووليت چهارساله خود را بر عهده مي گيرد بحثي كه قطعن و در هفته ها و ماه هاي آغازين رياست جمهوري جديد امريكا در دستور كار قرار خواهد گرفت، مساله "قرار داشتن انگشت يك رژيم واپس گرا بر ماشه هسته يي" مي باشد.

امروز فصل تازه و برگ نويني در سياست رقم خورده است.در حاليكه عراق در آتش تروريسم مي سوزد،سوريه در معرض خطري جدي قرار گرفته است،افغانستان به منجلابي براي فعاليت هاي تروريستي و جنگ هاي داخلي و قبيله يي بدل گشته است،پاكستان كمابيش در بحران سياسي اش غوطه ور است،اسراييل و فلسطين قادر به حل اختلافات خود نيستند،جمهوري ولايت فقيه دست از لجاجت و شرارت برنمي دارد و...در اين ميان آيا امريكا چه مشي سياسي يي را برخواهد گزيد؟به كدام مساله خواهد پرداخت؟آيا پرداختن به بحران عراق زمان را براي ترتيب اثر دادن قاطع به آتش افروز اصلي-همان رژيم حاكم بر ايران-از آنان نمي گيرد؟ با توجه به تغييرات سياسي جديد ايالات متحده،سرنوشت ايران چه خواهد شد؟ آينده ايران با نگاهي بر وضعيت مشقت بار مردمش و سياست خان و مان برانداز حاكمانش چه خواهد بود؟ آينده كشورمان چه رنگي است؟ آيا سياه و كدر مانند سه دهه گذشته به نظر مي رسد؟يا قرباني حمله زيان آور و بي نتيجه نظامي و شناور در خون تصوير مي شود؟آيا سياست تازه يي كه قرار است در ارتباط با رژيم اسلامي به مورد اجرا گذارده شود به خاموشي اين رژيم و در عوض درخشش و روشنايي ايران فردا خواهد انجاميد؟ و يا اينكه پيچيده تر شدن بحران،در نهايت ميهن مان را وارد دره بي بازگشتي خواهد كرد؟در حقيقت همان پرتگاه مرگباري كه ايران و مردمانش از لحظه استقرار جمهوري اسلامي در سراشيبي آن قرار گرفته بودند.

آينده يي كه با توجه به تغيير سياست كنوني امريكا براي ميهن عزيز ماپيش بيني مي گردد و به نظر مي رسد چندان نيز دور از ذهن نباشد ايجاد فشار و اجباري سنگين و سخت به شكلي همه جانبه بر روي رژيم اسلامي است تا ابواب و ملازمين ولي فقيه را وادار به عقب نشيني هسته يي كنند.اوباما در نخستين نطق خود پس از پيروزي انتخاباتي،جملات نويدبخشي ايراد كرد. او گفت:"اگر من به آنهايي كه مي خواهند جهان را پاره پاره كنند مي گويم شما را شكست خواهيم داد،به آنها كه صلح را مي جويند و طالب عدالت هستند مي گويم از شما حمايت و پشتيباني مي كنيم". بي شك اگر سياست باراك اوباما بازدهي يافته و بتواند رژيم فرسوده اسلامي را در اجراي برنامه مخرب هسته يي خود ناكام سازد. گام بعدي كه برداشتنش فوريتي جدي و عاجل دارد دقيقن از جانب هم ميهنان عزيز و در درون مرزها مي باشد زيرا جو نوميدانه حاكم بر سران رژيم در بستر سرمايه ها و نقشه هاي نقش برآب شده حكومتيان، بهترين فرصت براي حمله و وارد ساختن ضربه داخلي سنگين از سوي هم ميهنان بر پيكره رژيم است تا در خلاء سراب گونه يي كه اين شكست هسته يي براي شان رقم زده و در شرايطي كه جمهوري نامشروع اسلامي،يگانه برگ برنده خود را براي ثبوت حاكميت از كف داده و فشار اقتصادي و محدوديت هاي اجتماعي اين ساليان تيره نيز جامعه را به سرحد عصيان برده است رژيم در چالشي دردناك گرفتار آيد و زمينه فراهم گردد تا رفراندومي آزاد برگزار شده و رژيم استبدادي حاكم در يك انتخاب ملي و آزاد، واگرداني شده و حاكميت مقبول و ملي به اراده و خواست ايرانيان، جانشين سلطه مبهم و بيگانه ی اسلام گرايان گردد.

___________

نگاشته شده در تاریخ هجدهم آبان دو هزار و پانصد و شصت و هفت شاهنشاهي

هیچ نظری موجود نیست: