۱۳۸۷ مرداد ۲, چهارشنبه

بنال بلبل بیدل که جای فریاد است-چهارم و پنجم امرداد فرا رسیدند


بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

کز سنگ ناله خیزد، گاهِ وداع یاران

هر کو شراب فُرقت دُردی چشیده باشد

داند که سخت باشد قطع امیدواران

...و شما رفتید پدر٬ رفتید تا سایه اهورایی تان را از سر این شکسته گان سرکوب شده بردارید٬ رفتید تا به حقیقت ناب و زلالی بپیوندید که از روز نخست بدان تعلق داشتید. آری پدر٬ ای پدر همایون تبار٬ ای ذات مبارک و ای عصاره شکوه خدایی در چهارچوبه یک تن رنجور. بزرگوارا ! به کدامین پروردگار سوگند بخوریم و به کدام گریه یکریز پناه ببریم تا باورمان کنید-گرچه لایق خاک پای تان نبودیم اما-عاشقانه خواهان برقرار ماندن حضور مبارک تان بر تارک تخت طاووس و بر اوج رفیع ترین جایگاهی که تنها زیبنده حسن وجود چون شمایی است بوده ایم و افسوس...افسوس پدر نازنین! ما اشتباه کردیم و امروز از کرده های خود سخت پشیمانیم و غمگنانه، خراب افتاده و ویرانه نشین تنها با یاد روزهایی سپری می کنیم که میهن مان بر منتهای غرور و عظمت نشسته و بیگانه به تاراجش نبرده بود.

پدر، ما را ببخشایید.

چهارم و پنجم امرداد ماه٬ دو تاریخ غمناک و پر از حزن برای فرد فرد ما ایرانیان هستند. دو روز سیاه که دست بیرحم تقدیر٬ دو شهریار فرزانه و دو والاتبار یگانه را ازدامان مام میهن باز پس گرفت. چهارم امرداد٬ سالروز سفر به همیشه ی سرسلسله دودمان جلیل سلطنت پهلوی اعلاحضرت رضاشاه کبیر است که شصت و چهار سال پیش در کشوری غریب٬ حیات مادی را بدرود گفتند تا به جاودانه گی تاریخ پیوسته و در کنار نام آوران پرآوازه تاریخ، ستاره گان سربلند سپهر ایرانزمین باشند و... پنجم همین ماه یادآور بیست و هشتمین سالروز به ابدیت پیوستن آریامهر ایران پدر٬ آن پدر مهربان و مهرآفرین است که ایشان نیز دور از دیارشان سایه ملوکانه را از سر این ملت ناسپاس گرفتند تا بر صفحه های پاک قلب های تپنده همیشه زنده بمانند.

شگفت آور است که پس از گذشت نزدیک به سه دهه از این داغ سینه سوز٬ هنوز و تا همیشه حس می کنیم انگار همین لحظه بود که محمد رضا شاه، شاه شاهان٬ بزرگ ایران و آن وجود نازنین ما را ترک گفته اند و گویی همیشه آن ساحل نشین نیل٬ آن فرزانه سفرکرده را با تنی نحیف و در بستر بیماری بی تمنای سرطان٬ با دیده گانی خسته اما خورشیدوار در چشم های مان قاب گرفته ایم و هنوز که هنوز است پرکشیدن آن ذات مبارک را باور نداریم:

سعدی به روزگاران مِهری نشسته بر دل

بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران

به امید روزی که جانشین و فرزند برومند آن پادشاه رفته اما جاوید، یادگار پدر آریامهر، شهریار بلندبالای بلندجایگاه هماره برقرار و همیشه پایدار، ذات مبارک شاهانه اعلاحضرت همایونی رضا شاه دوم پهلوی، با چشم خطاپوش شان ما خطاکاران روسیاه را ببخشایند و هم زمان با خط خوردن عمر شوم رژیم بیگانه دستار به سرهای ایران فروش و نابودی عمامه داران غاصبی که وقیحانه بر سرزمین کوروش بزرگ سر به کولاک برداشته اند، مثال وسعت آفتابی فروزان، با شکوه و خرامان به تخت طاووس بازگردند و آن روز بی تردید پیکر پاک شهریاران آرمیده در غربت( اعلاحضرت فقید رضا شاه کبیر و آریامهر بزرگ محمد رضا شاه پهلوی) را در آغوش خاک وطن جای می دهیم تا بر مزارشان سجده کرده و هزاران هزار بار عرض پوزش و تمنای بخشش کنیم. شاید که در روز بزرگ آزادی ایران و در سایه شهریاری رضاشاه دوم روح پرفتوح آریامهر، ناسپاسی و نادانی ما را عفو کنند.

فرا رسیدن شصت و چهارمین سالروز وفات سرسلسله خاندان سلطنت اعلاحضرت رضا شاه بزرگ و بیست و هشتمین سالروز درگذشت شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشداران را نخست به پیشگاه ملوکانه جانشین برحق و فرزند تاجدار آن حضرات، ذات عظیم الشان اعلاحضرت رضاشاه دوم پهلوی صمیمانه و خاکسارانه تسلیت عرض کرده و سپس به خدمت دیگر فرزندان شاهنشاه سفر کرده والاحضرتان شاهزاده علیرضا و شاهدخت فرحنازپهلوی و همچنین شاهدخت شهناز پهلوی دیگر فرزند به جامانده از آن پادشاه فقید و سعید، سپستر به حضور عروس گرانجایگاه آریامهر، بانوی نخست ایران ملکه والاحضرت یاسمین اعتمادامینی پهلوی و از همه مهم تر و با تمام قلب خود به محضر مبارک ملکه مادر، علیاحضرت فرح دیبا پهلوی شهبانوی بی نظیر ایران عرض تسلیت خود را تقدیم می داریم .با این آرزو که تک تک خاندان بزرگ سلطنت پهلوی به خصوص وجود مبارک شهریار ایران، در سایه مانای بی همتا همواره سلامت، پیروز، برقرار و بردوام باشند.

__________

نگاشته شده در تاریخ سوم امرداد دو هزار و پانصد و شصت و هفت شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: