۱۳۸۷ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه

احتمال قریب الوقوع حمله نظامی به ایران

سخنان اخیر پرزیدنت بوش در آستانه سفرش به منطقه، اگرچه چندان تازه نبوده -و پیش تر نیز خطرات وجود رژیم مرگبار اسلامی را گوشزد و تاکید کرده بود تکلیف جمهوری وقت ایران باید به زودی مشخص شود- اما با توجه به اوضاع اخیر جهان و تقریبن انزجار تمام ملل و دولت ها نسبت به رژیم حاکم بر ایران، اظهارات اخیر آقای بوش می تواند تهدیدی جدی برای حمله نظامی امریکا و اسراییل به ایران باشد.

پرزیدنت جورج دبلیو بوش ریاست جمهوری شصت و دو ساله امریکا، در بخشی از سخنانش صراحتن گفت:"رژیم ایران٬ مرکز بسیاری از مشکلات در خاورمیانه است" و با تاکید یادآور شد:"رژیم ایران و سوریه، دو مانع مهم بر سر راه صلح و ثبات در خاورمیانه هستند".

اگر بخواهیم معقولانه و منصفانه قضاوت کنیم ، بی تردید آقای بوش یکسری واضحات را تصریح کرده است. بر چه کسی امروز نهان است که جمهوری منفور و کینه افروز اسلامی، آتش جنگ را در نقطه به نقطه خاورمیانه برافروخته ساخته است. این نظام نامشروع با تاخت و تاز بین المللی اش ننگ تروریزم ایدئولوژیک خود را حتا به فرانسه، ایالات متحده، امریکای لاتین، هلند، آلمان و...بسیاری از ممالک دنیا آشکار کرده و با قربانی گرفتن از بسیاری انسان ها، باعث نفرت ملل جهان از ایران و ایرانی شده است.

دنیا و بسیاری از مردمانش چندان از محدودیت ها و محرومیت های ملت شریف ایران و در عین حال حس غضب شان نسبت به حکومت تحمیلی اسلامی٬ باخبر و آگاه نیستند و نمی دانند اکثریت قاطع مردم کشورمان از سایه شوم و پلید اسلام گرایان جائر بر سر میهن شان بیزار هستند و پیوسته برای نجات وطن از دست اهریمنان در تلاشند. این واقعیت تلخی است که بیشتر ملت ها و حکام دنیا، مردم ایران و حاکمین نامردم اش را به یک چوب می رانند و تمایزی میان این دو نمی توانند قایل شوند.

گرچه در اهمیت تمامیت ارضی میهن مان ایران شکی نداریم و مرگ هر ایرانی- بر اثر وقوع جنگی که دیگر بسیار نزدیک به نظر می رسد- تاسف آور و دردناک است اما گذشته از این مساله بد نیست کمی واقع بین باشیم. ایران ما به زودی مورد حمله نظامی قرار خواهد گرفت و این تنها ثمر سکوت چندین و چند ساله ما در برابر وقاحت حاکمین دجالی است که بر سر موطن ما آوار شدند. جنگی که رخ خواهد داد عقبات اشتباه جانکاه و غیرقابل گذشتی است که سی سال پیش مرتکب آن شدیم و با راندن پدر، سرور و صاحب مان آریامهر فقید و نمک ناشناسی مان در حق ایشان و سپستر این همه سال اهمال و کوتاهی مان در امر مبارزه و درحالیکه جانشین و میراث دار آریامهر٬ ذات اقدس همایونی اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی پیگیرانه و بی لحظه یی درنگ٬ در صحنه بلاانکار نبرد قرار داشته و پیام های مهرآمیزشان را در حمایت از مبارزین درون مرز و برون مرز ابلاغ می فرمودند- که هماره نیز چنین می کنند- بار دیگر در پیشگاه خاندان جلیل سلطنت همانان که معنای وزین حق و حقیقتند، کم فهمی و عدم فرمانبرداری و غیرت مان را ثابت کردیم تا مشخص شود هنوز از جفای سی سال پیش مان شرمنده و خجلت زده نیستیم.

بله این جنگ سیاه عاقبت و در آینده یی بسیار نزدیک ایران ما را به ویرانه بدل خواهد ساخت و بر خلاف تصور کج اندیشانی که فکر می کنند همان شور بی خاصیت- که در اثنای جنگ ایران با عراق میان تنی از مردم وجود داشت- لاشه فرسوده یی از آن به اصطلاح شور"جنگ جنگ تا پیروزی" و "تنها ره سعادت، ایمان جهاد شهادت" امروز نیز قابل یافتن است حال آنکه آن حس و شور، یک دوپین را می ماند که به علت رخدادهای اوباش مابانه ی انقلابیون و در پیامدش جو خاصی که به طور موقت در میان برخی از مردم به وجود آمده و با بخشیدن یک انرژی کاذب و غیر واقعی٬ به شکلی مقطعی و گذرا آنان را به حفظ پایه های حکومت اسلامی شایق ساخته بود هرچند همان "جو زدگان" نیز امروز یا به کام مرگ رفته و یا از ژرفای نادانی و بلاهت خود پشیمان هستند.

باید این را باور کنیم که حمله نظامی به ایران مساوی با نابودی ما و نابودی ایران ماست. بیاییم و درک کنیم فرصت برای رهایی کشورمان بسیار اندک است و به قولی" یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید"و در واقع یا ما میهن را آزاد کرده و با پس دادن آن به قدوم مبارک پادشاه مان ،ایران را به ساختار طبیعی و منطقی اش باز خواهیم گرداند و یا اینکه باز اجازه می دهیم عنان قدرت در دست حاکمان نالایق دین فروش بماند و آنقدر به این وضعیت شوم ادامه می دهیم تا به زودی کشور ما را با خاک یکسان کنند و از میهن محبوب مان چیزی باقی نگذارند.

______________

نگاشته شده در تاریخ بیست و نهم اردیبهشت دو هزار و پانصد و شصت و هفت شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: