۱۳۸۶ آبان ۱۸, جمعه

هفته بسیج و عشوه های پیرامون

نام هفته بسیج شما را به یاد چه می اندازد؟

یاد جوانان نوپایی که به دستور خون آشام قرن خمینی، ارتشی بیست میلیونی را به عنوان بسیجی تشکیل داده و با تفکر معیوبی که در آنان ایجاد کرده بودند، گروهی تلف شده و خیل بیشماری علیل و خانه نشین شدند.

یا اینکه شما را یاد قشر اوباش جامعه می اندازد که به نام عامران به معروف و ناهیان منکر، مدام در حال ارتکاب خشونت و ترویج افکار پوسیده و ارتجاعی خامنه یی و خمینی هستند.

این روزها اگر از سر بیکاری یا برای خنده سری به سیمای اسلامی بزنید، شاهد جوانان راه گم کرده و انگشت شماری هستید که البته لنز دوربین "خبرنگاران رژیم اسلامی انیران"، آنها را شاخص و فراگیر به شما جلوه می دهند و حنجره های شان را فریاد "جانم فدای رهبر" و "یاحسین"دریده است و با جمله رهبرشان میکس می شوند: "تفکر بسیجی رمز بقای جامعه است". به راستی از این جمله چه برداشتی می توان نمود: رمز بقای جامعه یا رمز بقای رژیم؟

چنین برداشت می شود که منظور این حضرات، در حقیقت همان بقای رژیم باشد؛ البته در سایه مغز شویی جوانان و تحمیق نسل فردا.

شاید یکی از پارامترهای بقای بیست و هشت ساله واپسگرایان، همین تلقین و ترویج تفکر بسیجی باشد. یا به عبارتی دیگر شریان حیاتی حکومت اسلامی٬ حضور بسیجیان در عرصه سیاست روز باشد.

بسیجی یعنی چه؟ بسیج به معنای آمادگی نظامی و همچنین اراده و تصمیم برای انجام کاری است. معنای عامه و تلقی این حضرات از بسیج، همان آمادگی جوانان ایرانی برای نبرد با تمام ارزش های انسانی است. بسیجی در زمان لازم اجازه تیر دارد، آنهم کشیدن اسلحه بر روی هم وطن خودش. بسیجی در هر زمان باید جان برکفانه از منافع انقلاب حفاظت کند و بزرگ ترین دستمزد تقدیم جانش، نام گذاری یک کوچه یا نهایتن خیابانی کوچک به نام اوست. دقت کنید یک جوان بسیجی که مغزش را موهومات سران این حکومت انباشته کرده در مواقعی حکم یک مرده متحرک را داشته و در پاره یی زمان ها نقش یک جلاد بی رحم و در تمام لحظه های زندگی اش یک انسان بی هویت است.

بسیج با توجه به پشتیبانی های مادی جمهوری ضد ایرانی اسلامی و همچنین با نظر به اعمال خشونت اینان بر تمام اقشار و آحاد جامعه و آنارشیزم ذاتی این گروه٬ هرگز یک نیروی مردمی نبوده و نیست و تمام شواهد دال بر دست نشانده بودن این گروهک همیشه در صحنه می باشند.

شاید بهترین راه برای از میان بردن این نیروی شوم و همیشه در صحنه!!!،حذف "تفکر بسیجی"از عرصه جامعه باشد نه حذف بسیجیان.

اگر به ریشه ها و گذشته بیشتر پیروان بسیج جمهوری ضد ایرانی اسلامی برگردیم٬ غالبن از عقده های فروخفته رنج می برند و تقریبن تمام آنها خالی از هویت رشد کرده و یا سنین بالاترشان دچار پروداکس های کشنده ناشی از جابه جایی حکومت نام داران تاجور(سلطنت پر شکوه پهلوی)، با خلافت دستاربندان است.

شاید پالایش ذهنی جوانان مبتلا به تفکرات بسیجی، نیازمند یک نوع "جایگزینی ارزشی" باشد. به معنای ساده تر، اگر همین جوانان با تاریخ کهن و مقتدر ایران و ریشه های تمدن باستانی آشنا شوند، آرام آرام از پوچیات بی سرانجامی که با ظهور حکومت اسلام گرایان، در مغز آنها وارد کرده اند، دست کشیده و انسانی و عاقلانه به فرا روی خود نگاه کنند.

______

نگاشته شده در تاریخ نهم آذر دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: