۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

هرآنکس باد بکارد توفان درو خواهد کرد – نگاهی به رخداد ترور فرماندهان سپاه

حادثه یی که چهار روز پیش در محل برگزاری نشست سران قبایل شهر سرباز واقع در استان سیستان و بلوچستان رخ داد اگرچه یک رخداد تروریستی اما قطعن ماورای آنکه یک واقعه تروریستی نام بگیرد نوعی بازتاب بود. گرچه این قلم هرگز و هیچگاه اعمال تروریستی را مورد تحسین قرار نداده و اصولن آن را بخشی از ناتوانی اندیشه و لکنت اعتقادی می داند اما آنچه که چهار روز پیش اتفاق افتاد و بر طبق اعلام خبرگزاری های داخلی بیش از پنجاه کشته و بیست و پنج زخمی به بار آورد بازتابی از ایدئولوژی رژیم اسلامی بود نه بیش و نه کم...

ترویج روش های انتحاری، کشتارگری با انگیزه های اعتقادی و در حقیقت آنچه که حکومت الله به شهادت طلبی تعبیر می کند دقیقن همان چیزی است که ثمره روشن و آشکار آن در سیستان و بلوچستان به چشم عیان گشت و موجب مرگ تعدادی از عناصر سپاه پاسداران گردید.

سالیان سال است که جمهوری اسلامی، منبع تامین و تقویت نظامی گروهک های تروریستی در خاورمیانه می باشد. سال هاست که سرمایه ملت ایران به جیب کفتارهایی مانند حسن نصرالله، اسماعیل هنیه، خالد مشعل و... سرریز می شود. سال هاست که مهم ترین و اصلی ترین سیاست رژیم وقت پرورش دادن و متمرکز نمودن تروریزم در سطح بین المللی است و اکنون که سه دهه از عمر شوم این حکومت منحوس سپری می شود نتیجه اسف بار وجود این رژیم، استیلای اختاپوس وار گروه های تروریستی و خرابکار در منطقه می باشد که موجب از دست رفتن جان بسیاری از مردمان گردیده است و امروز رژیم جنایتکار اسلامی نتیجه و بازخورد کوشش های ضد بشری خود را رو به روی دیدگانش به دشواری مشاهده می کند.

امروز جمهوری اسلامی به وضوح تفکر پلید شهادت طلبی و مرگ پرستی و تحفه ننگین تروریزم را در شکل و شمایل اجساد خونین و متلاشی شده سران سپاه پاسداران به آغوش کشیده است و این عفریت دست پرورده و هیولای خانه زاد را در عین حسرت و عسرت می نگرد و از قبول واقعیت گریزی ندارد.

عبدالمالک ریگی به عنوان سرکرده گروه جندالله ساعتی پس از انفجار انتحاری سالن نشست سران قبایل، رسمن مسوولیت این حادثه را بر عهده گرفت.

جندالله جزو متعصب ترین گروه های اهل سنت می باشد که اکنون به تقابل و رویارویی آشکاری با رژیم متعصب شیعی رسیده است. واقعیت امر جنگ شیعه و سنی و به طور کلی درگیری های قومی و قبیله یی نیز مولود تعصب و دین گرایی سیستم حاکم می باشد چرا که تعصب ورزی و ترویج سبعانه آموزه های اسلامی، با توجه به چالش بزرگ و غیر قابل عبوری که در دین اسلام وجود داشته و تقسیم قاطع آن به چندین شاخه فکری و باوری سبب شده است تا نشر و تبلیغ این مکتب، با خون و خشونت دایمی توام باشد. ارزش هایی که برای پیروان مذهب شیعه شاخص می باشند دچار تضادی انکارناپذیر با ارزش هایی هستند که پیروان سنت بدان ها معتقداند و همین کنتراست مکتبی جنگ مداومی را ایجاد می کند که از دل آن خون و خشونت زبانه می کشد.

سال ها پیش خون آشام بزرگ قرن خمینی گجستگ، پیرو دخالت دیرین خود در امور مربوط به اسراییل و فلسطین، طرحی به نام انتفاضه را پیشنهاد داد تا به ناآرامی و خشونت میان این دو دامن زند. از همان زمان تاکنون چه بسیار افراد بی گناهی که قربانی این طرح منفور و تروریستی وی شده و چه سرمایه های گرانبهایی که به آغوش خاک شتافتند.

امروز این حادثه انتحاری اگرچه محکوم و ناپسند اما مولود و زاده شده همین رژیم است. نورعلی شوشتری به عنوان یکی از سران سپاه و فرمانده قرارگاه قدس، به عنوان کسی که خود مبدع و مجری بسیاری از اعمال تروریستی در خارج از ایران بوده و در جایگاه کسی که به دست های خودش چه بسیار از هم وطنان خود را قربانی کرده بود بازتاب و پیامد کرده های خود را از جانب یک تروریست انتحاری که باز فرزند افکار مهلک امثال اوست به چشم دید تا دفتر زندگی یکی از سران بلندپایه سپاه در حالی بسته شود که ترکش مرگبار را از سمت و سوی کسی از جنس خودش دریافت می کند.

جمهوری آدمکش اسلامی در همان اوان قدرت گیری خود می بایست این را می دانست که در میان رقبای تندرو و اسلامی خود تنها به وسیله عوامل خارجی موفق شد تا طعم قدرت گرفتن را تجربه نماید. در کنار روح الله خمینی و دوستان او گروه های دیگری نیز از همان قماش و مسلک فکری وجود داشتند که سرسختانه و بی گذشت، همان ارزش های تهی و پوچ خمینی و یارانش را پرچمی برای پیشبرد افکار خود نموده بودند. مجاهدین خلق، گروه فرقان و.... بالجمله همفکران و هم ترازان همین رژیم اسلامی بوده اند که به واسطه زخمی که از سلطه جویان مکتبی حاضر دریافت کرده بودند دست به انتقام زده و مرگ را به خانه های مروجین شهادت مهمان ساختند.

سال 1358 مرتضا مطهری به دست گروه فرقان و بر اثر اصابت گلوله به جمجمه اش کشته شد. دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال 1360 توسط محمدرضا کلاهی از کارکنان همان دفتر که به گروهک مجاهدین خلق منتسب بود منفجر شد تا هفتاد و دو نفر از چهره های پلید و شاخص نظام به قتل برسند و....

در اینکه رقبای تروریست اسلام گرایان(مجاهدین، فرقان، جندالله و...) هیچ نوع تفاوت ماهوی با سران این حکومت نداشته و ساختار و بنیان فکری هر دوی ایشان یکی و یکسان و برآیند عملی شان یک اندازه مهلک و مخرب است تردیدی نیست. اما در بطن و متن تمام این حوادث خونین – که در خلال آن گناهکار و بیگناه توامان به خاک و خون می غلتند - یک جریان وجود دارد که منبع و منشا همه مصایب می باشد و آن هم سلطه دین و افکار مکتبی بر جامعه است که عامل اصلی شر و خرابکاری می باشد و حذف این عامل در نهایت بهترین و مطلوب ترین راه برای رهایی از پدیده تروریزم می باشد.

فرد فرد اشخاصی که زیر نام اسلام ناب محمدی و ترویج این دین و مکتب فعالیت می کنند بی هیچ تعارف و مماشاتی بخشی از بحران تروریزم را دامن می زنند. با حذف فیزیکی افراد هیچ رخداد مثبتی به دست نمی آید بلکه حذف این تفکر است که بهترین ثمرات را در بر خواهد داشت. امثال نورعلی شوشتری ها و رجب علی محمدزاده ها و.... اگر اکنون زنده بودند در پیشگاه دادگاهی عادل و منصف می توانستند بی هیچ مضایقه یی متهم و محکوم به مجازاتی سنگین باشند اما انجام عملیات انتحاری و قتل آنان به هر روی مطلوب و مورد تایید نیست.

در پایان باید این را با صراحت تبیین کرد که حادثه تروریستی چهار روز پیش تنها پژواک عربده های "فقاتلوهم حتی لاتکون الفتنه" همین رژیم بوده است که بدون حرفی بیش یا کم در مورد خودشان به اجرا درآمد. همان تفکر خان و مان سوزی که یک جوانک بی ارزش لبنانی به نام مصطفا محمود مازح را وادار می کند تا برای قتل سلمان رشدی به صورت انتحاری به هتل پدینگتون لندن وارد شده و ضمن نتیجه نگرفتن از نیت خبیثانه خود تکه های بدنش روی دیوارها بپاشد، همان تفکری که حماس را دعوت می کند تا با انفجار یک اتوبوس یا فروشگاه گل عمر بسیاری از افراد بی گناه را پرپر سازد، این همان تفکر و ایده یی است که امروز ولادت یافته تا شوکران تلخ خود را به گلوی علی خامنه یی بریزد.

حکومت ذلیل و بدسرشتی که مردم بی دفاع کشور خودش را که در راهپیمایی سکوت شرکت کرده بودند به رگبار می بندد با چه رویی می تواند بابت مرگ افرادی که سال ها اسلحه در دست گرفته و نوک سلاح شان را جای دشمن به سوی قلب هم وطنان شان نشانه رفته بودند نوحه سرایی کند؟ آیا این رخداد محصول چیزی فراتر از ایدئولوژی خود نظام بوده است؟

امروز جمهوری سیدعلی لاشخور ناگزیر می باشد بهای ترویج و گسترش تروریزم در سطح میهنی و جهانی را با به قتل رسیدن چند سپاهی بپردازد. این بخشی از قانون طبیعت است که هر آنکس باد بکارد توفان درو خواهد کرد...

___________

نگاشته شده در تاریخ سی ام مهر دو هزار و پانصد و شصت و هشت شاهنشاهی

۲ نظر:

Shahdad گفت...

با درود
من از چند روز پیش تار نگار زیبای پاسارگاد3 را در قسمت " فهرست تارنگارهای دوستان " تار نگار خود با نام پاسارگاد3 اضافه نموده بودم.
شما نیز تارنگار من را با نام " پاینده ایران پاک و زیبا " و آدرس زیر اضافه نمایید.
http://www.iran4peace.tk/
با سپاس فراوان

مدیریت کانون هوادارانم شهبانوفرح گفت...

مدیریت کانون هواداران شهبانوفرح پهلوی
تارنمای بسیار جالبی دارید.منت بر ما نهید و حضور گرم خود را در جمع هواداران شهبانو فرح اعلام دارید.
و بگویید که با چه نامی شما را لینک کنم؟
اگر مایل بودید ما را با نام کانون هواداران شهبانو فرح لینک کنید.
با امید پیروزی نور بر تاریکی