۱۳۹۰ فروردین ۱, دوشنبه

نوروز آمده – جای یاران خالی

دیگر باره نوروز از راه رسید. عیدی دیگر، یادگار جمشید جم، یک عید اهورایی دیگر، مهمان خانه های ما شد. شوری و حالی دیگر. اما افسوس که خانه همچنان غمخانه است و بیگانه در غیاب صاحبخانه، حیثیت کاشانه را به بازی گرفته است.


سالی که گذشت به مانند سال های گذشته، آنقدر مملو از حوادث اسف بار بود که اکنون از پایان یافتن آن غمی به دل نداریم. بلکه امید داریم سالی که پیش روست، سال رخدادهای خوشایند و پیروزی های بزرگ باشد.

اکنون که ساعاتی از تحویل سال سپری شده و در روز آغازین سال نو، سفره هفت سین رو به روی مان قرار دارد، خوب است به یاد داشته باشیم بسیاری از هم میهنان شجاع و آزادمنش ما، لحظات عید را در زندان می گذرانند و خانواده های آنها در پشت درب های بسته، انتظار دقیقه و لحظه یی را می کشند که شاید این مجال را بیابند تا با عزیزان خود ملاقاتی کوتاه داشته باشند.

سال 1389 خورشیدی اگرچه مانند سایر سی و دو سال سیاهی که در اسارت ایران و خونخواری دژخیمان اسلام گرا گذشت، ایام فلاکت باری را به ما گذراند اما این سال تلخ، توام با فاجعه بسیار بزرگی بود که ضربه یی جبران ناپذیر بر ما وارد ساخت و قلب مان را برای همیشه خونبار نمود.

سال سیاه 89، سالی بود که محبوب و دردانه ما، والاحضرت گرامی مان شاهپور علیرضا پهلوی را از ما ستاند و تا به خود آمدیم یار ما را رها کرده و رفته بود. داغی که پارسال بر دل هامان نهاده شد، با هیچ مرهمی و در طول زمان التیام نخواهد یافت. اما به جد امیدواریم که امسال، سال بازگشت محبوب و موعودمان اعلاحضرت رضا شاه دوم و تلالو خورشید سلطنت ایشان در ایران باشد:

ساقیا آمدن عید مبارک بادت

وان مواعید که کردی مرواد از یادت

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست

جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

سال گذشته در کنار تمام تلخی ها و غصه هایش، دارای اکسیر ارزشمندی بود که سال های پیشین به نوعی از آن بی بهره بودند. سال 89 خورشیدی، سال تلاش و پایداری هم میهنان بود. سالی که شاید برای نخستین بار، سرتاسر آن به مبارزه یی جدی، مستمر و پیوسته گذشت و هم وطنان دلیر و بیدار دل مان، لحظه یی حتا از کوشش و تلاش در راه آزادی دست نکشیدند.

مهم ترین سرمایه زندگی هر انسانی، امید و بینش اوست. فردای ایران و برخورداری از سیستمی فرازمند و سکیولار، حق ما مردم ایران است و ما بدین باور هستیم که فردا متعلق به ماست اگر خودمان بخواهیم.

به امید روزی که بهار ایران، نازنین یار و دلدار مان، شهریارمان رضا قدوم مبارک شان را بر دیدگان مان بنهند و بازگردند. روز بازگشت ایشان، روز رهایی ما و چشیدن طعم شیرین خوشبختی است.

نوروز باستانی بر یکایک هم میهنان عزیز، خجسته و شاد باد.

__________________
نگاشته شده در تاریخ یکم فروردین دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: