۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

آزادی خانم آنگ سان سوچی - ضربه یی برای توتالیترهای اسلامی

شکسته شدن حصر خانگی خانم آنگ سان سوچی یکی از مسرت بخش ترین رخدادهای چند روز اخیر بود. نیروهای پلیس سرانجام در تاریخ سیزدهم نوامبر امسال اطراف خانه وی را ترک کردند تا جشن بزرگی که مردم میانمار پیشاپیش تدارک اش را دیده بودند با حضور رهبر مخالفان دولت برمه(خانم سوچی) محقق گردد. آنگ سان سوچی را بسیاری می شناسند و با اندیشه های آزادی خواهانه اش آشنا هستند. رنجی که وی در طی این پانزده سال کشید شاید قابل محاسبه نباشد اما تفکر دموکراسی خواهی و دیکتاتور ستیزی او آنقدر حرف برای گفتن دارد که جای تصور لحظات بیشمار و دردناک این پانزده سال، او اکنون فقط به طعم خوش آزادی بیاندیشد و آرمان هایی که به وضوح می داند تحقق شان بسیار دست یافتنی تر از یک دهه پیش است.

آنگ سان سوچی متولد نوزدهم ژوئن 1945میلادی در کشور میانمار(برمه) می باشد. او سال هاست که فراتر از یک زن عادی و یا یکی از اهالی این کشور شناخته می شود. وی سمبل فریاد هم نسلان خود و نسل پس از خود می باشد که تحمل دیکتاتوری و زورگویی فرومایگان را ندارند و بر همین اساس از جان و مال و توانایی خود هزینه می کنند تا بر این خصم خانگی چیره شوند.

ایران عزیز ما نیز افزون تر از سه دهه است که از سلطه بیگانگان ناله می کند. در همین ایران نیز بسیارانی بوده اند و هستند با کیفیت ها و قابلیت هایی همچون آنگ سان سوچی و حتا خیلی بهتر از او که از همه هستی خود گذشتند تا آرمان سپندینه آزادی را متحقق سازند.

وطن ما نیز مدت هاست گرفتار سرپنجه سفاکانی شده است که با شمشیر اسلام، دیکتاتوری مطلقه را حاکم ساخته اند. تنها تفاوتی که میان ما و مردمان میانمار وجود دارد این است که امروز آنان در جشن آزادی و شکستن حصر رهبر آزادیخواه و مورد علاقه شان شادمان و مسرور هستند اما ایران امروز، همانند دیروز و پریروز و همیشه اش سرتاسر در بهت و ماتم و غم فرو رفته و هیچ امید و روزنه یی به چشم نمی خورد. درحالیکه رهبر و منجی و پادشاه محبوب ما نیز همچنان در زندان بزرگ غربت اسیر هستند و مردم جان بر لب رسیده ایرانی نیز سالیان سال است در میهن خودشان به مانند زندانیانی محنت زده و یا گروگان هایی فراموش شده روزگار می گذرانند.

به هر روی آزادی خانم آنگ سان سوچی خبر نوید بخشی است برای یکایک آنانی که در هر کجای دنیا و با هر ملیتی نسبت به آزادی میهن شان از یوغ استبداد، انگیزه و ایمان بالایی دارند. بالعکس انعکاس این خبر موجب یاس و نومیدی هرچه بیشتر است برای دژخیمان دروغگویی چون احمد جنتی ها، احمدی نژادها، فاطمه رجبی ها و خامنه یی ها که پایه و بنیان قدرت نامشروع شان بر دیکتاتوری و برتری طلبی بنا نهاده شده است. ایادی رژیم اسلامی بعضن به طور تلویحی و برخی چون جنتی مفلوک آشکارا خشم خود را از بابت آزادی آنگ سان سوچی ابراز داشتند.

خانم سوچی که در سال 1991 برنده جایزه صلح نوبل نیز بوده است، در نخستین دیدار جمعی خود با مردم پس از پانزده سال تحمل حبس خانگی، قاطعانه اعلام داشت که سلاحی جز قانون و حقوق بشر در دست ندارد و با همین دست خالی سال هاست که بر ضد آن نظام خود مدار و توتالیتر مبارزه می کند.

در شرایط و احوالی که تمام رهبران جهان و مردمان روشنفکر و آگاه، آزادی خانم آنگ سان سوچی را رویدادی شادی آفرین تلقی می کنند ملت دربند و فلاکت زده ایران، به این می اندیشند که فردای مصیبت بار خود را چه گونه آغاز کنند. در موقعیتی که یکی از فعالین سیاسی به نام و سرشناس همچون خانم سوچی خود را یک گام بلند به سمت و سوی اهداف خود نزدیک تر می بیند در ایران هیچ چیز جز ظلمت و غم دیده نمی شود. اما همین مردمانی که تنگناهای اجتماعی و اقتصادی به زانوی شان درآورده است همچنان چشم به آینده یی دوخته اند که از امروزشان روشن تر و زیباتر باشد.

به هر صورت شکسته شدن حصر خانگی خانم سوچی را بایستی به فال نیک گرفت چرا که نشانه یی بارز از شکست فکری و باوری نظام های توتالیتر و برد نهایی آنهایی است که آزادی و دموکراسی را جستجو می کنند و به خوشبختی و رفاه هم میهنان شان می اندیشند نه ثبات قدرت ها.

______________

نگاشته شده در تاریخ بیست و ششم آبان دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: