۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

پیام جامعه مدرسین و طلاب قم و نجف تیر خلاص به علی خامنه یی

دو سفر اخیر و تقریبن پیاپی علی خامنه یی به قم، طی هفته های اخیر در مرکز اخبار قرار داشت. بیش از آنکه سفر این جلاد خونخوار مورد توجه باشد حواشی آن اهمیت یافتند. نخستین سفر خامنه یی در اواخر مهر امسال و پس از پستی و بلندی های فراوان انجام شد. موضع گیری ها و موانع بسیاری در اطراف این سفر سید علی قاتل وجود داشتند که ایادی حکومتی نهایت تلاش خود را کردند تا این موانع را از سر راه ولایت مطلقه فقیه بردارند و این خوک بدسرشت بتواند به مرکز ترویج اسلام(قم) رفته و مطابق معمول سخنان پوچ و بی ارزش خود را عرضه بدارد.

خامنه یی بار دیگر در تاریخ چهاردهم مهر به قم سفر کرد تا با چند تن از مراجع تقلید دیدار کند و دیگرباره مورد انزجار و خشم عده یی از روحانیون قرار گرفت.

جامعه مدرسین و طلاب قم و نجف با اختصار متقن - که شامل بلند پایه ترین روحانیون اسلامی می باشد - طی بیانیه یی نفرت آشکار خود را نسبت به علی خامنه یی اعلام نمودند.

بحث بر سر این نیست که ملاهای قم و اصولن قشر عمامه داران تا چه اندازه شرافت و صداقت انسانی در نهادشان موجود است. به هر صورت طی سده ها این قشر ثابت کرده اند با هویت ایرانی نسبت و پیوندی نداشته و بیشتر به شقاوت و حماقت باورمندند تا وجدان و خرد.

صحبت اصلن دفاع از قشر روحانی و یا برجسته و شاخص شمردن خاستگاه های آنان نیست. اما نکته اصلی اینجاست که همین روحانیون و قشر مذهبی و اتفاقن همین افرادی که از دولت سر نظام اهریمنی و نامشروع اسلامی، گوشتی بر استخوان نشانده و وجودشان رسمیت و اهمیت یافته است آشکارا و در بیانیه یی واضح و روشن، دیدار کننده گان با خامنه یی را متخلف شمرده و تقلید از تک تک آن مراجع را حرام اعلام می کنند.

طبیعی و بدیهی است که علی خامنه یی به عنوان شخص اول و دیکتاتور بلامنازع جمهوری اسلامی در واقع معرف حکومت و اصلی ترین مشی کننده قوانین این نظام می باشد. ایستادن مقابل چنین دیو خون آشامی به مثابه ایستادن رو به روی کلیت رژیم بوده و عواقب بسیار خطرناکی در پی خواهد داشت. این عواقب و تبعات، هیچ ارتباطی به شغل و پیشه و سوابق افراد ندارد و در نتیجه داخل مرزهای ایران هیچکس جرات ندارد کوچک ترین اعتراض و انتقادی نسبت به خامنه یی ابراز کند. همین سبب می شود که هر زمان مصلحت علی خامنه یی ایجاب کند که حکمی را صادر کرده و یا سفری تبلیغاتی را ترتیب دهد تمام ارگان های مربوطه، ناچار هستند خود را با اهداف و برنامه های وی هماهنگ سازند.

واکنشی که جامعه مدرسین قم و نجف نشان دادند در هر وزن و اندازه یی، یک حرکت جالب تلقی می شود. شاید نتوان این اقدام آنها را ستود اما دست کم می شود از آن به عنوان اقدامی در خور توجه یاد کرد. مدرسین و طلاب در بخشی از پیام خود با صراحتی تقریبن شجاعانه اعلام کردند: "از نظر فقهی و شرعی با توجه به نصوص صریح اسلامی و آیات و احادیث شریف حضرات معصومین علیهم السلام اعلام می داریم که تقلید از مراجعی که با دیدار خویش از آقای خامنه ای تمامی نصوص صریح اسلامی و مسلمات و ضروریات فقه و شرع را نقض نموده اند باطل و حرام است"

خامنه یی که از ابتدای حکومتش از چندان وزنه و اعتباری برخوردار نبوده و حتا حکم اجتهاد خود را دریافت نکرده بود، با رقم زدن اینهمه جنایتش دیگر مغضوب و منفور همه اقشار و آحاد است. علی خامنه یی تا جایی پیش رفته که امروز علمای اسلامی و کسانی که از دیدگاه خودشان بایستی ولی امر مسلمین و مدعی نیابت امام زمان را روی چشم خود قرار دهند آنچنان این مردک رجاله را پست می شمارند که مرجعیت مجتهدینی را که با وی دیدار کرده بودند تلویحن باطل شناخته و تقلید از ایشان را حرام اعلام می کنند.

روزگار این ولی امر پوسیده آنقدر سیاه شده است که اکنون در هیچ ساختار و سیستمی از احترام و عزت برخوردار نیست. علی خامنه یی اگر چشم های نابینا از جهالتش را باز کند به آسانی ردپای نفرت و کینه را در چهره فرد فرد ایرانیان و حتا مردم کشورهای دیگر خواهد دید. کسی که حتا شایعه مرگ وی برای مردم لذت بخش است و تصور اینکه روزی نه چندان دور، وجود منحوسش به خاک خواهد پیوست قلب هر ایرانی را شاد می کند.

علی خامنه یی به عنوان جانشین خلف روح الله خمینی گجستگ، قدم هایش را دقیقن جای پای خمینی نهاد و طی این بیست و یک سال شوم ثابت کرد که جز آن روح الله مجنون، خونخوارتر و حرام زاده تر از وی هیچگاه وطن به چشم خود ندیده است.

حال دیگر مردود و مطرود شمردن خامنه یی صرفن مختص روشنفکران، دانشجویان و اقشار بیدار و تلاشگر جامعه نیست که حتا مفتخوران و گوشه نشینانی که آخوند نام داشته و خود خامنه یی نیز از بطن همان ها ولادت یافته است نیز او را خارج از رده می شمارند. حالا خود روحانیت که بخش قابل توجهی از جمهوری اسلامی را نیز در بر گرفته، رو به روی ولی فقیه ایستاده است. امروز روحانیتی جلوی خامنه یی گردن افراشته و آشکارا به چوب تحقیر و طعنه می راندش که از جنس خود نظام اسلامی است و به همان تفکر تعلق دارد.

خامنه یی امروز مقبولیت و مشروعیت نداشته خود را نیز به کلی باخته است. وی ممکن است نتواند با چنین واقعیتی کنار بیاید اما دیر یا زود سرنوشتش به دست این ملت خشمگین رقم زده خواهد شد. علی خامنه یی با آن سوابق سیاه و غیر قابل کتمان و اینهمه خونی که از انگشتان پلیدش روان است هیچ راهی برای بازیابی حیثیت بر باد رفته اش پیدا نخواهد کرد. شاید در چنین شرایطی تنها شانس وی مرگ باشد تا بدین طریق خود را از دادگاه این ملت عاصی و جان به لب رسیده رهایی ببخشد و از او فقط کالبد متعفن و نام ننگش به یادگار بماند.

_____________

نگاشته شده در تاریخ بیستم آبان دو هزار و پانصد و شصت و نه شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: