۱۳۹۱ تیر ۲۴, شنبه

بلای دین مداری، بدتر از طاعون


   وقتی که صحبت از دین و دین گرایی می شود، اولین تصوری که در ذهن ها ایجاد می شود، یکسری احکام و قوانین است. برخی به اشتباه، دین را با خداباوری در یک مقوله می گنجانند حال آنکه دو مطلب کاملن متفاوت می باشند.
    دین در مفهوم اخص کلمه، به معنای پیروی و تبعیت محض می باشد. برخی دین را از ریشه ی "دیدن" و به معنای "بینش" می پندارند.
  چنین چیزی واقعیت ندارد و دین به واقع همان تسلیم و سرسپردگی و پیروی بی چون و چرا از یکسری قوانینی است که توسط فردی(مثلا یک پیامبر) بیان و مکتوب شده و غیر قابل تغییر، تجدید نظر، ویرایش، انتقاد و یا عبور است.
   البته اگر دین در ریشه واژگانی با "دیدن" و یا "بینش" نسبت داشته باشد – که صحت چنین ادعایی رد شده است – باز هم جایی برای دفاع از آن نیست. نسبت دادن دین به بینش، نوعی مغلطه برای پاک کردن صورت مساله است. بینش زمانی ارزش دارد که توسط خود شخص کسب شود. نه آنکه به مغز وی حقنه و تزریق شود.
    دین اساسن روش و ساختاری برای به بند کشیدن و تحت سلطه درآوردن مردم است تا توسط آن، حاکمین بتوانند قوانینی را به اجرا دربیاورند که بقای شان را برای مدت زمانی طولانی تضمین کند.
شوربختانه عده یی مبحث انحرافی اسلام رحمانی را در مقابل اسلام جباری، ارایه می کنند. به واقع هیچ تفاوتی میان اسلام جبارانه و اسلام رحمانی وجود ندارد و اساسن چیزی به نام اسلام رحمانی وجود خارجی ندارد. اسلام، چه رحمانی و چه غیر رحمانی، ابزاری برای سلطه گری علمای دینی(آخوندها) می باشد.
   تنها راه رهایی از این طاعون گریبانگیر(جمهوری اسلامی)، دین زدایی در سطح وسیع و گسترده و توسط اقشار گوناگون جامعه است. نبایستی هیچگونه مرزی تعیین شده و یا چیزی به نام "دین لطیف" و یا همان "اسلام رحمانی" تعریف شود.
   این گفته ها صرفن سبب انحراف اذهان عمومی از هدف اصلی می شود. هدف اصلی، محو کامل دین از تمام لایه های جامعه است. زمانی که بتوان جامعه را از آلایش دینی پاک نمود، پوشالی و بی مایه بودن ولایت فقیه، برای کلیه اقشار جامعه به وضوح آشکار می شود. آخوندها صرفن پشت سپر پوسیده دین مخفی شده اند و زمانی که این سپر شکسته شود، جای رهبران مذهبی فقط در زباله دانی تاریخ خواهد بود.
__________________________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و چهارم تیر دو هزار و پانصد و هفتاد و یک شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: