۱۳۹۰ شهریور ۱۴, دوشنبه

آیا دوباره فریب انتخابات را خواهند خورد؟


سال هاست که این بازی مضحک و احمقانه تکرار می شود و چهره هایی تازه و فریبنده به عرصه انتخابات وارد شده و برای جمع آوری آرا به تلاش می پردازند. جالب اینجاست بسیاری از دوستان که در وعده های انتخاباتی پیشین، شرکت جسته و پشیمان شده بودند، قاطعانه سوگند می خورند که ما دیگر هرگز در انتخابات شرکت نخواهیم کرد. اما به مجرد آغاز انتصابات بعدی، همان دوستان پشیمان و قسم خورده، دوباره به سوی صندوق های رای می شتابند تا رای اعتماد خود را به فلان شخص مثلن اصلاح طلب و به قول خودشان میانه رو پیشکش کنند.
   انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و حوادث پس از آن، به خیلی ها این درس بزرگ را داد که رژیم اسلامی نه تنها هرگز قابل اصلاح نیست که حتا قابل بحث هم نیست و هرگونه همیاری و مشارکت با چنین نظامی، نه تنها یک قمار دو سر باخت به حساب می آید که مشارکت جستن در چنین انتخاباتی، مصداق بارز همکاری با جنایتکاران است و برای ایرانی واقعی ننگ محسوب می شود.
   ما در خرداد و تیر 88 به چشم خودمان، درنده خویی و وحشی گری این نظام را مشاهده کردیم و صحنه هایی از پیش چشم مان گذشت که شاید برای نسل های بعدی مان نیز عبرتی بزرگ باشد. چه زشت است اگر اینبار نیز عده یی فریب آن انتخابات دروغین را خورده و دوباره بخواهند در این همایش عوام فریب، سهمی ادا نمایند.
   رژیم اسلامی از بدو آغاز خود نشان داد که بر مبنای دیکتاتوری محض حرکت می کند و کوچک ترین روزنه امیدی نیز از همان ابتدا دیده نمی شد که بتوان حتا ذره یی دل به اصلاح آن بست.
   اگر تا سال های پیش، شرکت در انتخابات را می شد به حساب ساده دلی برخی دوستان نهاد، دیگر اینبار و با مشاهده آن صحنه های خونین و رای دزدی علنی رژیم، هر نوع مشارکتی در این انتخابات شوم، به مثابه پایمال کردن خون شهیدانی است که تنها به جرم اعتراض شان به آن تقلب آشکار انتخاباتی به خاک و خون کشیده شدند.
   اینبار دیگر نمی توان با این حکومت از سر آشتی برخورد نمود. این قلم به شخصه هرچه گفته ام از باب تحریم انتخابات بوده که البته این حداقل وظیفه بود. اما همان هایی که تاکنون زیاده از حد ساده دل و مثبت اندیش بوده اند، امروز دیگر وظیفه و شرافت ایرانی و انسانی شان حکم می کند انتخابات جمهوری اسلامی را قاطعانه و بی تعارف تحریم کنند. 
______________________
نگاشته شده در تاریخ چهاردهم شهریور دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: