۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

آنهایی که می مانند آنهایی که می روند – به یاد ناصر حجازی


ناصر حجازی را خیلی ها می شناسند. با افتخاراتی که طی جوانی و عضویتش در تیم ملی برای ایران کسب کرده بود. با انسانیت و مرامش، او را با شجاعت و شهامتش می شناسند وقتی که از حق هم وطنانش جانانه دفاع کرد. با ادبیاتی رسا و رو در رو و او هرگز نترسید که در آن شرایط وخیم بیماری اش شاید ایادی رژیم مجنون اسلامی، امکانات درمانی را نیز از وی دریغ کنند و یا تحت پیگرد قرارش بدهند.


بسیاری از ما آنچنان به زندگی عادی و روزمره خود عادت کرده و تن آسانی را رویه خود ساخته ایم، که حتا در شرایط سلامتی هم از برداشتن ساده ترین و بی خطرترین قدم ها برای مقابله با این رژیم منفور خودداری می ورزیم. چرا که آرامش و آسایش مطلق مان را بر همه چیز رجحان می دهیم. حتا آینده کشورمان و آینده فرزندان مان.

ناصر حجازی و به قول آنهایی که صمیمانه دوستش دارند ناصر خان، الگویی واضح از شرف و مردانگی یک ورزشکار واقعی بود. کسی که از خود مردم بود از خود خود مردم و شهرت و محبوبیتش نتوانست کوچک ترین دیواری میان او و سایر اقشار جامعه بیاندازد.

رسم تلخی است که مردان بزرگ با رفتن شان شناخته می شوند و ما عادت زشتی داریم که زمانی لب به تمجید انسان های واقعی می گشاییم که دیگر میان ما نباشند. البته این حقیقت تلخ رخ داد و ناصر حجازی عزیز، فوتبالیست شجاع و مردمی و مستقل، پس از حدود یک سال و نیم جدال با عارضه بدخیم ریوی، سرانجام در بیمارستان کسرا جان به جانان سپرد و دوستدارانش را تنها گذاشت.

اما یاد ناصر حجازی هرگز از دل ها نخواهد رفت. حجازی و کسانی همچون ایشان مصداق بارز مردانی هستند که با مرگ شان نمی میرند. همانطور که سهراب اعرابی، ندا آقاسلطان و بقیه آنهایی که تا پای جان از حقوق از دست رفته هم میهنان شان دفاع کردند، با مرگ فیزیکی شان نه تنها نمی میرند که هر روز بیش از روز پیش، در قلب های مردم این دیار تجلی می یابند و تولد می شوند.

اما جلادانی مانند خامنه یی، احمدی نژاد، جنتی، حداد عادل و بقیه دژخیمان این حکومت، سال ها پیش از مرگ شان مرده اند. همانقدر که ناصر عزیز امروز هم زنده است، ایادی حکومت نامشروع، ضعیف کش، بی شرم و اهریمن صفت اسلامی مردگانی متحرک اند که زندگی انگل وارشان اسباب غم و رنج مردم است.
___________________________________________
نگاشته شده در تاریخ یازدهم خرداد دو هزار و پانصد و هفتاد شاهنشاهی

هیچ نظری موجود نیست: