برگزاری جشن سالگرد اشغال ایران توسط رژیم جنایتکار اسلامی، بیست و دوم بهمن امسال برگزار شد. این مراسم منحوس اگرچه هر ساله از سوی دولت، سازماندهی و اجرا می شد امسال به خاطر یکسری مسایل منحصر به فرد، حال و هوای متفاوتی یافته بود تا جایی که تبدیل به یکی از بحث انگیزترین مراسم های سال گردید.
تجمعی که از ماه ها پیش، فراخوان حضور در آن توسط جوانان هوادار جنبش سبز اعلام شده بود اگرچه به خاطر اشتباهاتی که تئوریسین های درونی آن مرتکب شدند آنچنان که انتظار می رفت ثمربخش نبود. هرچند تلاش ارزنده جوانان غیور ایرانی و ضرب و شتم بسیاری از آنان توسط سگ های هار ولی فقیه، توانست بازتاب جهانی بیابد و همینطور سبب اضطراب و وحشت دیگر باره سران جمهوری اسلامی شود. تجمع اعتراض آمیز بیست و دوم بهمن به هر روی و فارغ از حاشیه های بی شمارش، به هیچ عنوان نمی تواند یک شکست برای این جنبش محسوب شود. گرچه انتظاری که آحاد ملت داشتند فراتر از آنی بود که به وقوع پیوست.
شوربختانه تعدادی از پایگاه های خبری بیش از آنکه رفیقان قافله باشند شرکای دزدان اند. آنها همواره در موقعیت های بحرانی پشت به آزادی خواهان می ایستند تا روی گشاده شان به سمت و سوی سران جمهوری اسلامی باشد و از آنجایی که بارها و بارها این رسانه ها چهره مرموز و دوست نداشتنی شان را برای مان آشکار ساخته اند دیگر آزموده را آزمودن خطاست. ما پیشاپیش از نوع نگرش شان به وقایع مختلف آگاهیم و از همین رو بر تحلیل ها و تعبیرهای شان مهر تایید نمی زنیم. یکی از این رسانه های وطن فروش و مزور، رادیو زمانه است که اخیرن و در تاریخ بیست و سوم بهمن برای یک گفتگوی تلفنی از محضر اعلاحضرت رضا شاه دوم پهلوی کسب اجازه نموده و مصاحبه یی را با معظم له ترتیب داده که در سطور بعدی خواهید خواند.
پژمان اکبر زاده گزارشگر رادیو زمانه، مطابق با احوال قاطبه این رسانه های کژپندار، به هیچ روی ادب و شئون لازم را در کلام و عباراتش رعایت نکرده و در طراحی و عرضه پرسش هایش نیز تمام سعی خود را کرده تا چشمکی دوستانه به جمهوری نامردم ولی فقیه زده باشد.
حکایت درد دل ما با این وطن فروشان فراتر از آن است که در یک مقاله جای بگیرد. مشکل اصلی اینجاست که این پایگاه های خبر پراکنی، نقاب عوام فریبانه آزادی خواهی را نیز بر چهره قرار داده اند تا به دروغ خود را دوست ملت معرفی کنند. حال آنکه رزومه کاری اکثرشان به وضوح نشان می دهد تلاش های شان بیشتر به سود حکومت الله بوده و به زیان این ملت بخت برگشته اما...
گزارش زیر - که برای رعایت امانت، واژه به واژه از اصل متن برداشت شده است - حاصل گفتگوی تلفنی گزارشگر رادیو زمانه با ذات اقدس ملوکانه رضا شاه دوم می باشد. آن حضرت منت گذارده و به تک تک پرسش های این خبرنگار پاسخ فرموده اند. شایان توجه اینکه پیاده سازی فایل صوتی این مصاحبه و تایپ آن نیز به دست کارکنان وبسایت خبری رادیو زمانه انجام شده است.
پادشاه ایران در طی این گفت و گو نکاتی بسیار مهم و کلیدی را خاطر نشان کرده و خصوصن از جهانیان خواستند تا مردم داخل ایران را به لحاظ تکنولوژیک مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهند.
متن کامل این گزارش را در ادامه می خوانید:
در سی و یکمین سالگرد پیروی انقلاب اسلامی در ایران، راهپیماییهای ایرانیان در گوشه و کنار دنبا برگزار شد.
در خارج از ایران، در بسیاری از شهرها، ایرانیان مهاجر در برابر سفارتخانههای جمهوری اسلامی یا پارلمان، گردهماییهای اعتراضی برگزار کردند.
ولی در داخل ایران نظر به تدابیر شدید امنیتی، مخالفان دولت مجال ابراز مخالفت را همچون ماههای گذشته نیافتند
آنچه در رسانههای جهانی بازتاب بیشتری یافت نیز حضور چشمگیر هواداران دولت در ایران بود.
این موضوع چه تاثیری در نگاه بینالمللی به مسایل ایران دارد؟ آیا حکومت ایران میتواند این موضوع را بهعنوان یک موفقیت، هرچند موقتی، ارزیابی کند؟ در اینباره، دیدگاه رضا پهلوی، ولیعهد پیشین ایران را جویا شدم.
آقای رضا پهلوی به نظر شما آیا میتوان ۲۲ بهمن امسال را موفقیتی محدود برای حکومت ایران بهشمار آورد؟
خیر برای این که فکر نمیکنم با این مانورها الزاما جمهوری اسلامی بتواند نه مردم ایران را گمراه کند و نه جهانیان را.
اتفاقا در همین فاصلهای که دارم با شما صحبت میکنم، در حال جابهجایی از یک مؤسسهی تلویزیونی به یک مؤسسهی دیگر بینالمللی هستم و تمام تیترهایی که امروز در اقصی نقاط کشورهای مختلف و مطبوعاتشان میبینم، حاکی از آن است که بیشتر فیلمهایی که مخالفین نظام از طریق اینترنت و مثلا در یوتیوب بیرون فرستادهاند را نمایش میدهند تا فیلمهای تلویزیون و خبرگزاری رسمی خود دولت جمهوری اسلامی را که صبح زود پخش شده بود.
ضمن این که برای این رسانهها هم سؤال است که چرا امسال این برنامه اینقدر زود انجام شد. مشخص بود که تعداد زیادی از جمعیتی که جمع شده بودند، از آحاد خود نظام بودند که بتوانند بعدا آنها را به جاهای دیگر بفرستند تا مثلا در مقابل مخالفان بایستند.
اینها دیگر شعبدهبازیهای رژیم است که خوشبختانه مچشان باز شده است.
البته این تنها کافی نیست. از طرف دیگر هم باید اطلاعات بیشتری به جهانیان رساند. تلاش هممبهنمان در داخل که جای خود دارد، انعکاس مطبوعاتی آن هم در خارج میتواند بسیار مؤثر باشد.
هرکدام از ما هم به سهم خودمان سعی میکنیم این اطلاعات را بیشتر به اطلاع نه تنها مطبوعاتچیها بلکه سیاستمداران و دیگران نیز برسانیم.
در چند ماه گذشته وضعیت به این شکل بوده که در مناسبتهای مختلف، معترضان به انتخابات و یا اساسا معترضان به حکومت ایران، به خیابانها آمدند، تعدادی کشته شدند و دوباره این جریان پس از مدتی تکرار شده است.
فکر میکنید این شرایط تا کی میتواند ادامه پیدا کند و آیا به نظر شما شکل اعتراضات عوض خواهد شد؟
شعار محوری و بنیادی امروز، ما را به زیر سؤال بردن اساس نظام میرساند و نهایتاً خواستهی جمعی حداکثر مردم ایران که انتخابات آزاد و تعیین نوع نظام در قالب رفراندوم در آیندهی کشور است.
بر این اساس فکر میکنم اعتراض این حرکت مسلماً خیلی فراتر از نتیجهی انتخابات تابستان است. الان چالش و مبارزهای است برای فرو ریختن کل این نظام و به امید پروردگار و همت مردم ایران، جایگزینی آن با یک نظام عرفی، یک نظام دمکراسی سکولار.
این هدفی است که فکر میکنم بیشتر نیروهای آزادیخواه و طرفدار حقوق بشر در ایران خواستار آن هستند؛ به عنوان تنها چیزی که باعث سربلندی و ترقی و بازیافتن راه پیشرفت و آزادی مملکتمان در آینده است.
ضمناً یکی از خصوصیتهای این نهضت این است که چنان شبکههای سازمانیافته در داخل مملکت خوب کار میکنند که الزاماً محدود به این نیستند که یک سلسله رهبریهای رأسی در اداره و ادامهی این حرکت یک تأثیر خاص و تنها داشته باشند.
بنابراین نظام جمهوری اسلامی هر تلاشی هم بخواهد در جهت سرکوب و یا خنثی کردن رهبریهای بارزتر مملکت بکند، در آن حد نمیتواند نفوذ کند که کل این جریان را از بین ببرد.
مسالهی دیگر این است که بسیاری از عوامل نیروهای انتظامی روز به روز نقش خودشان را بیشتر زیر سؤال میبرند که آیا نهایتا باید به جرگهی مردم بپیوندند یا همچنان ازدستور حکومتی اطاعت کنند که تنها و تنها به خاطر بقای خود به هر قیمتی شده و به این قصد، مردم را به این شکل فجیع سرکوب میکنند.
این هم فاکتور بسیار مهمی است که فکر میکنم تدوام این حرکت بستگی به این مسائل در درون کشور دارد.
تنها فاکتور خارجیای که میتواند در تسریع این راه و یا مشکلتر شدن آن اثر مستقیم داشته باشد، میزان همکاری و پشتیبانی کشورهای جهان از هممیهنانمان و یا عدم آن خواهد بود.
در این مورد بهخصوص، نکتهای که من بارها و بارها بر آن تاکید کردهام و همچنان پافشاریام را ادامه میدهم، سفارش و نصیحت این موضع است که اکتفا کردن به میزان بیشتری از تحریمهای اقتصادی، به منظور تنبیه کردن نظام به تنهایی کافی نیست.
بهترین عامل فشاری که دارید که بتوانید روی نظام جمهوری اسلامی وارد کنید، فشارهای درونی است که همانا پشتیبانی از نیروی مردمی است و اگر این جزو سیاست شما نباشد، الزاماً نتیجهی زیادی در درازمدت نخواهید گرفت.
پشتیبانی از مردم داخل، به چه شکل مقصود شما است؟
طبیعی است که ما میتوانیم از خیلی لحاظ کمکهایی را بگیریم که هم از نظر ابزاری و هم از نظر تکنولوژی و حتی از نظر مادی، کمکی برای نهضتهای مختلفی که در مملکت با آن مواجه خواهیم بود باشد.
در ارتباط با تکنولوژی که مسلم است؛ با توجه به محدودیتهایی که رژیم سعی دارد برای مردم هم از نظر محدودیت تماسگیری و ارتباط یافتن با رسانهها ایجاد کند و از سوی دیگر مسالهی جاسوسی نظام، به مفهوم این که بتوانند مردم را تعقیب کنند، ایمیلهای آنان را چک کنند و تارنماهایی را که میخواهند به آن وصل بشوند را کنترل کنند، این قبیل کمکهای تکنولوژی که کمک کند هممیهنانمان بهتر بتوانند با هم و با خارج و با مطبوعات جهانی ارتباط داشته باشند، خود میتواند یک فاکتور باشد.
شما نقش ایرانیهای مقیم خارج از ایران را چقدر مؤثر میبینید؟
اگر ما بتوانیم وسایل آن را فراهم کنیم، مسلماً میتواند یک رده فراتر برود. به طور مثال اگر ما بتوانیم از نظر ابزاری و حتی از نظر مالی، کمکهای بیشتری را به داخل مملکت برسانیم، قطعا دست هممیهنانمان بازتر میشود.
یکی از پیشنهادات اخصی که دارم، تشکیل یک حساب مالی است که از سندیکاهای کارگری بینالمللی گرفته تا حتی هممیهنانمان و هر شهروند هر کشوری که بخواهد به این مهم کمک کند، در جهت فرضاً کمکرسانی به کارگرانی که فردا میخواهند در مملکت دست به اعتصابات کارگری بزنند که میتواند فاکتور بسیار مؤثر و فلجکنندهای بر علیه نظام باشد.
آنها با وجود چنین کمکهایی میتوانند کمی مطمئنتر باشند که اگر مزد خودشان را بابت چنین اعتصاباتی از دست بدهند، از این طرف تأمین خواهند بود.
نمونههایی از این قبیل که من وارد تمام جزییات نمیشوم.
اما فکر میکنم هرچه جهان امروز بیشتر وارد تعامل و گفت و گو با نیروهای مخالف در داخل و خارج از کشور بشوند، میتوانند بسیاری از راهکارها و ایدههایی را که در رساندن کمک واقعی و ابزاری به این حرکت و نه فقط در حد شعاری یا در حد ذهنی بلکه در عمل مؤثر باشند، پیدا کنند.
سؤال آخرم فراتر از مسائل امروز ایران است و ممکن است سؤالی کلیشهای هم باشد. اما چون وضعیت ایران روز به روز دچار دگرگونی میشود و این دگرگونی ممکن است افکار سیاستمداران و مردم را نیز روزبهروز دچار تغییر و دگرگونی کند.
مایلام ۳۱ سال بعد از انقلاب، در روزهایی که در سالگرد انقلاب هستیم، این سؤال را مجدداً از شما بپرسم، چون ممکن است پاسخ امروز شما به این سؤال حتی برای بسیاری از هواداران شما هم جالب باشد.
در این سالگرد میخواهم از شما بپرسم؛ بعضی از کسانی که به لحاظ سنی دوران حکومت گذشته را تجربه کردهاند و حتی ممکن است از هوادار سیستم گذشته هم باشند، معتقدند فضای اجتماعی کشور در سالهای آخر بسیار باز شده بود و ارتباط ایرانیها با کشورهای دمکراتیک زیاد شده بود.
اما بسته بودن فضای سیاسی در ایران، با گسترشهای اجتماعی و فرهنگیای که به وجود آمده بود و با خواستههای تازهی مردم هماهنگی نداشت و همین محدودیتها از عوامل اصلی انقلاب و به وجود آمدن وضعیت امروز در ایران شد. شما نظرتان در این مورد چیست؟
این مطلبی است که در آخرین کتابام که در فرانسه چاپ شد، به آن به عنوان یکی از فاکتورهایی که در ایجاد یک بحران سیاسی در مملکتمان در آن زمان نقش داشت اشارهی نسبتاً مفصلی کردهام.
امروز مسالهی ما این است که نسل کنونی مملکت، با تجربیات چندین دهه و با یک دورنمای تاریخی، فرهنگی و هویتی جای خود را به عنوان یک شهروند ایرانی در کشورش و در جهان و آیندهی خود را به چه شکلی متصور است.
طبیعی است که هیچ ملتی در هیچ کشوری، از هر فرهنگ و زبان و مذهب و تیرهای که باشد، نمیتواند در قالب نظامی که تضمین کنندهی آزادیها، حقوق او، برابریاش و مخالف با هرگونه تبعیضی باشد، رشد و نمو کند و در جهت بهزیستی و خوشبختی و ترقی راهی پیدا کند.
بنابراین به همین دلیل است که ما نظامی دمکراتیک میخواهیم که در آن حقوق هر شهروند ایرانی محفوظ خواهد بود و طبیعتاً جدایی دین از حکومت یک عامل کلیدی برای برقراری یک نظام حکومتی مردمی است؛ ضمن حفظ حرمت و احترام مذهب که جای خود را در جامعه دارد. اما بدون این جدایی، دمکراسی امکانناپذیر خواهد بود.
نمونهی بارز آن هم همین است که ۳۰ سال است مردم تحت رهبری حکومت مذهبی بیشترین لطمه را هم در بعد اجتماعی خوردهاند و هم حتی پایهی خود مذهب سست شده است.
این است که راهکار ایران کاملا مشخص است و فکر میکنم تعهد همگی ما که این تجربیات را داریم، از جمله نسل امروز که بیهوش نیست و مطالعه و تحقیقات خود را کرده است، این جواب را در آن آینده پیدا خواهد کرد.
همین حرکت نافرمانی مدنی به دور از خشونت، به نظر من، تنها و بهترین متد مؤثر میتواند باشد؛ و امیدوار هستیم که در این راه این حرکت تا سرحد پیروزی ادامه داشته باشد.
به هرحال حرف ما به جهانیان این است که ما مردم ایران در هرحال مصمم هستیم به این آزادی دست پیدا کنیم؛ چه شما به ما کمک کنید، چه نکنید.
اما با وجدان خودتان درنظر بگیرید که هرچه امروز بیشتر در راه مردم ایران کمک کنید، نه تنها هزینهی این تغییر برای مردم ایران کمتر خواهد بود، بلکه به سود خود شما در درازمدت، مردمی خواهید داشت که بیتفاوت نسبت به کسانی که امروز به آنها کمک کردهاند، نخواهند بود و همیشه قدردان این حمایت خواهند شد.
پس ترجیح میدهید بحث در مورد سالهای پایانی حکومت گذشته را به تاریخ بسپارید؟
من نظر خودم را دادم و بارها راجع به آن صحبت کردهام. شما را به آن کتاب مراجعه میدهم. آنجا خواهید دید که در مورد این مساله اظهار نظر مفصل کردهام.
این کتاب به زبان فرانسه است و هنوز به زبانهای انگلیسی و فارسی منتشر نشده است.
آنرا هم خواهید دید. اما همانطور که گفتم، طبعا آن مساله و بحرانی که ایجاد شد، مقدار زیادی به خاطر نبود یک فضای کاملا باز سیاسی در آن زمان بود.
بهعنوان یکی از دلایل آن بحران سیاسی ولی نه تنها دلیل آن بحران. چون فکر میکنم خیلی دستهای دیگری هم در کار بودند؛ هم از داخل و هم از خارج.
برگرفته از وبسایت رادیو زمانه
"لازم است یادآوری شود تصویر مبارک اعلاحضرت رضا شاه دوم که در بالای این نوشتار قرار دارد از صفحه فیس بوک شاهانه شهریار فرزانه ایران برداشت شده است"
_______________________
نگاشته شده در تاریخ بیست و ششم بهمن دو هزار و پانصد و شصت و هشت شاهنشاهی