گرچه بارها و بارها طی سی سال گذشته پادشاه ایران اعلاحضرت رضا شاه دوم به عناوین گوناگون دیدگاه سکیولاریست و دموکرات شان را مطرح کرده اند اما طی یک ماهه اخیر شرفیابی چندین رسانه مشهور و معتبر جهان به خدمت معظم له – گرچه برخی از این رسانه ها پیشتر نیز به حضور حضرت پادشاه رسیده بودند- سبب گردید تا نقطه نظرات ملوکانه درخشان تر و قدرتمند تر به گوش تقریبن تمام ایرانیان و سایر مردمان جهان برسد.
پادشاه ایران ذات اقدس ملوکانه رضا شاه دوم پهلوی طی کمتر از دو هفته بر سر شبکه خبری بیست و چهار ساعته فرانسه، تلویزیون اندیشه و پارس تی وی منت شاهانه نهادند. اگرچه جمله به جمله بیانات ایشان و واژه به واژه اش هر کدام دریایی از حکمت، ابهت و جلالت را در خود خلاصه دارد اما فرمایش کلیدی ایشان در تلویزیون اندیشه که به آسانی لرزه یی مهیب و چند ریشتری به جان فسیل شده گان مذهب زده انداخت، می تواند محور این نوشتار باشد.
شاهنشاه با صراحت در توصیف انگیزه های شان فرمودند: "من دارم حرفم را رک و راست به هم میهنانم می زنم. من یک ثانیه وقت شما و خودم را تلف نخواهم کرد اگر به نتیجه سکیولاریزم و دموکراسی نخواهیم برسیم".
این فرموده ذات همایونی که ایشان چونان همیشه با صراحتی منحصر به فرد بیان کردند، یکایک مایی را که شاهد چشاندن شوکران اسلام گرایی به گلوی میهن مان بوده و هستیم، دچار حس ستایش و تحسینی وصف ناشدنی می نماید. اما از سوی دیگر دلهره یی ناخواسته را نیز متوجه مان خواهد ساخت که آیا امروز مسیر مبارزات به همان سمت و سویی می رود که مدنظر آن حضرت و قطعن باب دل همگی ماست یا اینکه سیر دوباره سوی ویرانی است و الگوهای مذهبی جدیدی دارند از سرا پرده رخ می نمایانند؟
بارها و بارها بحث دین به عناوین مختلف طرح شده و به جهت آنکه اساس دین و مذهب، غیر قابل اثبات می باشد و بر مبنای موضوعاتی ماورایی و غیر قابل دسترس پایه گذاری شده، در نتیجه این بحث نتوانسته است نه به سود مذهب گرایان و نه مخالفین آن ره به جایی ببرد. اما آنچه که برای همه ما شایان اهمیت بوده و می توانیم بی هیچ بحث و جدالی به طور هماهنگ بپذیریم و بر سر آن وفاق یابیم بازگشت دین و مذهب به حیطه خصوصی و حذف کامل آن از عرصه سیاست، فرهنگ، جامعه و اقتصاد می باشد.
جایگاهی که امروز اسلام در آن ایستاده، جایی بس نا به جاست. چرا که هم سبب مشکلات عدیده در سطح جامعه می گردد و هم به خاطر آسیب پذیرتر شدن خود اسلام بیشترین و سنگین ترین ضربات را نیز دریافت می کند. وقتی امور سیاست، اقتصاد، جامعه و... به نیروهای آسمانی منسوب شوند بدیهی است کلیه نقایص و چالش هایی که در عرصه سیاست و اقتصاد به چشم می خورند نیز از چشم مردمان منشا تقصیری در همان آسمان دارند. حال آنکه در این جهان مادی تمام امور توسط نیروهای ملموس و مادی اداره می شوند و آنسوتر از قدرت های مادی هیچ دست پیدا و پنهانی موجود نمی باشد.
بهره وری ابزاری از دین و مذهب اگرچه در قرون گذشته اهرمی برای به سلطه کشیدن آحاد مردمان بوده اما امروزه و با ارتقا سطح دانش و بینش ملت ها، دیگر چنین اهرمی کارایی خود را به طور کامل از دست داده است. در جهان امروز هر روشی که برای اداره کشورها تعریف و تدوین شود باید از راه سکیولاریزم و دموکراسی بگذرد تا کارآمد و مقبول عموم ملت باشد.
زمانی که اداره مملکت بر اساس عقل و عرف باشد، سیستم به طور طبیعی نقد پذیر است و مجوز و فرصت انتقاد خواهد توانست به مردم اختصاص یابد. پس می توان نتیجه گرفت سکیولاریزم دریچه یی به سمت و سوی دموکراسی نیز می گشاید و البته اصل مهم تری که از این جمع بندی ساده ناشی می شود این است که هرگز و هیچگاه دموکراسی بدون حضور کامل سکیولاریزم قابل اجرا نخواهد بود.
اکنون جنبشی در ایران به شکل بارز و آشکار فعالیت می کند و تاکنون تصویر ارزشمند و قابل توجهی از خود ارایه داده است. در یک سو رهبری قدرتمند و ابر مرد والا و فرزانه یی چون اعلاحضرت رضا شاه دوم ایستاده اند که آرمان شهریارانه را در دو اصل مهم دموکراسی و سکیولاریزم تعریف می کنند. در سوی دیگر اما با کمال تاسف عده یی می کوشند عنان کار را حیله گرانه به دست گرفته و جنبش ملی را به سوی یک لهجه نوین از اسلامیت و مذهب زدگی سوق دهند. چهره هایی که سال ها در کمال وظیفه شناسی ثابت کرده اند بخشی از بدنه جمهوری اسلامی بوده و حربه پوسیده اسلام پناهی بخش مهمی از هویت و موجودیت شان را تشکیل می دهد.
وقت آن رسیده که صفوفی متحد تشکیل شوند و با صراحت و صداقت اهداف خود را بیان کنند. زمان رسیده تا آن عده یی که بی اختیار با موجی که به موج سبز موسوم شده، خود را همگام کرده اند بنگرند که نتیجه و حاصلی که بایستی از این تلاش ها دریافت کنند قرار است چه باشد؟ آیا در پی واعتصموا به حبل الله هستند و یا اینکه تلاش می کنند افقی به سوی خردگرایی بگشایند؟
آیا سزاوار است اینهمه خون بیگناهان ریخته شود تا بار دیگر به شعار ننگین "جمهوری اسلامی نه کلامی زیاد و نه کلامی کم" خمینی رجعت کنیم؟ آیا بهای خون آن عزیزانی که صادقانه رفتند تا ایران شان روزی طعم آزادی را تجربه کند بازگشت به قانون اساسی جمهوری نامشروع اسلامی است؟ آیا به راستی ما در پی این بوده ایم؟
آنچه که هدف ماست و به خاطرش حاضریم جان برکفانه از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم، خط کشیدن بر اصل و اساس اسلام گرایی است نه وسمه کشیدن بر ابروی جمهوری کور اسلامی.
شعار ما، هدف، راه، روش و آرمان ما همان است که از لبان مبارک اعلاحضرت رضا شاه دوم شنیده ایم. معظم له بارها و بارها و در زمان های مختلف، هدف اصلی ملت را رسیدن به دموکراسی و سکیولاریزم تعریف فرموده اند. ما برای محو جمهوری اسلامی می جنگیم نه سقوطی دوباره به گرداب واپسگرایی مکتبی.
_____________
نگاشته شده در تاریخ هشتم بهمن دو هزار و پانصد و شصت و هشت شاهنشاهی