مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که من
زده ام فالی و فریاد رسی می آید
جرعه یی ده که به میخانه ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی می آید
________
نگاشته شده در تاریخ ششم آبان دو هزار و پانصد و شصت و شش شاهنشاهی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر